ابن اعوج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن اعوج، ابوالفوارس حسن بن محمد (د ۱۰۱۹ ق/ ۱۶۱۰ م)، ادیب، شاعر و یکی از امیران شهر حماة در
شام بود. آنچه از اشعار او نقل شده، از ۷۰ بیت در نمیگذرد و منتخباتی است که از میان مجموعۀ وسیعتری برگزیده شده است. در آخرین لحظههای عمر ابن اعوج، به او خبر دادند که وی مجدداً به امارت حماة گماشته شده است؛ با شنیدن این خبر، بسیار گریست و بالبداهه ۳ بیت در باب مرگ سرود و در همان شب وفات یافت و در جامع مرابد که آرامگاه نیاکانش بود، به خاک سپرده شد.
اِبْنِ اَعْوَج، ابوالفوارس حسن بن محمد (د ۱۰۱۹ ق/ ۱۶۱۰ م)، ادیب، شاعر و یکی از اعیان و امیران شهر حماة در شام. تقریباً همۀ آنچه از زندگی وی میدانیم، از طریق
محبّی به ما رسیده است. گفتار مفصل
محبّی و نیز اشعاری که نقل کرده در
نامه دانشوران به فارسی برگردانده شده است.
محبّی میگوید: «هیچ یک از مورخان به شرح حال وی نپرداختهاند و من بجز چند برگی که به خط ابراهیم را مینوشته شده است، هیچ جا خبری از او ندیدم».
تاریخ ولادت او معلوم نیست. در حماة زاده شد. پدر و اجدادش همگی از سران و امرای روزگار خود بودند و مادرش نیز فرزند
شیخالاسلام محمد بن سلطان العارفین علوان حَمَوی، صاحب کشف و کرامات بود.
ابن اعوج دوران کودکی را در رفاه و شادکامی سپری کرد، آنگاه به تحصیل علوم و تحمل مشقات آن پرداخت و نزد علمای حماة
علوم عربی و فنون ادبی را آموخت و با شاعران و ادیبان شام همنشین شد و چون در کار
ادب و
شعر شهرت یافت، شاعران و ادیبان بسیاری از هر سو بر وی گرد آمدند، چنانکه به قول
محبّی نزد هیچ امیری از امرای آن زمان چندان شاعر و ادیب گرد نیامده بودند. از نمونۀ اشعاری که این شاعران در مدح وی سرودهاند، سه بیت در دست است.
ابن اعوج در دوران سلطان مراد پسر سلطان سلیم از شام به
استانبول رفت و با
سعدالدین بن حسن جان، معلم سلطان مراد، آشنا شد و چون قصایدی در ثنای او گفت، مورد لطف و محبت وی قرار گرفت و همین امر سبب شد تا او را نزد سلطان بستاید. بدینسان ابن اعوج به دربار راه یافت، و سلطان حکومت حماة را به وی سپرد. چون ابن اعوج به حماة بازگشت، شعرا از همه جا به خدمت او روی آوردند.
او پس از سه سال حکومت معزول شد، و مدتی بعد به حکومت معرّة النّعمان منصوب گردید و با تمامی عشایر تابع خود به آن شهر رفت. آنگاه دوباره به حکومت حماه گماشته شد و این عمل چندین بار تکرار گردید. ابن اعوج این دگرگونیها را با وقار و بردباری تحمل میکرد و لحظهای از اشتغال به ادب غافل نمیشد و قصیدههای
بدیع میساخت و معانی بلند را در عبارات زیبا به
نظم میکشید.
آنچه از اشعار امیر ابن اعوج نقل شده، از ۷۰ بیت در نمیگذرد و منتخباتی است که از میان مجموعۀ وسیعتری برگزیده شده است.
این اشعار از لطافت خاصی برخوردار است که بر طبع آرام و احساس لطیف امیر دلالت دارد. وی در تنها غزلی که از آثارش موجود است،
پس از بیان عشق شورانگیز خود، اشاره کرده که چگونه در همان احوال توانسته است بر
نفس امّاره چیره آید. بزرگترین شعری که از او نقل شده، قطعهای در رثای امیر جوان و خوشرویی از خویشاوندان او به نام یحیی است که در حمایت او میزیست و به دست معلمش به قتل رسید. در این رثای دلانگیز ابن اعوج در بیان بیمهری روزگار به
شهادت امام حسین (علیهالسلام) نیز اشاره میکند.
ابن اعوج آخرین لحظههای عمر را سپری میکرد که به او خبر دادند که به امارت حماة گماشته شده است. وی این خبر را شنید، بسیار گریست و بالبداهه ۳ بیت در باب مرگ سرود و در همان شب وفات یافت و در جامع مرابد که آرامگاه نیاکانش بود، به خاک سپرده شد.
(۱)
محبی، محمدامین بن فضلالله، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی العشر، قاهره، ۱۲۸۴ ق/ ۱۸۶۷ م.
(۲) میرزا اعتضادالسلطنه و دیگران، نامه دانشوران.
•
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن اعوج»، شماره۲۶.