ابن ابی حجله تلمسانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«شهاب الدین ابوالعباس احمد بن یحیی تلسمانی حنبلی» معروف به «ابن ابی حجله تلسمانی»، شاعر و ادیب بزرگ میباشد.
در سال ۷۲۵ ق، در زاویه نیای بزرگش، ابو حجله، در شهر تلمسان (امروزه در
الجزایر) به
دنیا آمد و در سال ۷۷۶ ق، در
مصر درگذشت.
شهرت او برگرفته از کنیه جدش
ابو حجله است که از صلحا و زهاد نامدار عصر خود بود و گفتهاند که به جهت کرامتی که از او ظاهر شده- کبکی از هوا آمده و روی آستین او تخم گذاشت- به «ابوحجله» (پدر کبک) شهرت یافته است.
ابن ابی حجله در اوان جوانی، همراه پدر و مادر و برادرانش از زادگاه خود روانه
حجاز و سپس
دمشق شد. مدتی در آنجا اقامت گزید و به تحصیل علم به ویژه فنون
بلاغت و
ادبیات همت گماشت تا مهارت تمام یافت. آنگاه به
قاهره کوچ کرد و سالهای واپسین
عمر خود را در خانقاه منجک یوسفی (در نزدیکی قاهره) به سر برد و پیر آنجا بود و هم در آنجا وفات یافت.
وی در
شعر و شاعری، به خصوص در سرودن قطعات، قصائد، وصف و مدح، مهارت بسیار داشت و فراوان شعر میگفت، ولی بعضی از معاصرانش او را به علت ندانستن عروض- شاید بی اعتنایی به آن- نکوهش کردهاند. نثر آراسته و پیراستهای نیز داشت و در فن ترسل استاد بود.
در نوشتن مقامات هم ذوق خویش را آزمود و به خلق آثار زیبایی دست یافت. اما از آنجا که مدعی همپایی با مقامات حریری بود، مورد سرزنش واقع شد. از دیگر علوم مرسوم زمان خود نیز بیبهره نبود، چنانکه
ابن احمر، تذکره نویس معاصرش، ضمن تجلیل از مقام علمی وی، او را «
فقیه» نامیده است.
وی بنا به شیوه معهود اهل شعر و ادب، نسبت به
فرقه و
مذهب خاصی
تعصب نداشت و در
معاشرت با پیروان هر مذهب و فرقهای، خود را هم عقده آنان وانمود میکرد، چنانکه او را «
حنفی مذهب و
حنبلی اعتقاد» توصیف کردهاند.
وی
درویش مسلک و اهل
عرفان بود و رفتار و کردار صوفیانهاش به مذاق اهل
شرع خوش نمیآمد و باعث طعن او میگردید. از این رو
ابن قطان، فقیه
شافعی معاصرش، نشست و برخاست با ستمگران و میگساران را بر او عیب گرفته است. در عین حال، با اندیشه
وحدت وجود هم سخت مخالف بود و طرفداران آن، به خصوص
ابن فارض را بسیار نکوهش میکرد و خودداری از مدیحه سرایی برای
حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را بر او عیب میگرفت و قصاید عارفانه او را یک به یک، با قصایدی در مدح آن حضرت صلیاللهعلیهوآلهوسلّم جواب میگفت و از آنها کتابی فراهم آورد و
وصیت کرد که آن کتاب را همراه پیکرش به خاک بسپارند.
مجموع تالیفات وی را بالغ بر شصت مورد ذکر کردهاند که عمدتا جنگهای کوچک و بزرگ ادبی هستند و نوعا از ساختهها و سرودههای نظم و نثر خود او فراهم آمدهاند. مهمترین آنها عبارتند از «
سکردان السلطان» که او را به عنوان «صاحب سکرادن» معروف گردانیده است. نام کامل کتاب، «سکردان السلطان الملک الناصر» است که آن را در ۷۵۷ ق/ ۱۳۵۶ م تالیف کرد و به ملک ناصر ابوالمحاسن حسن بن محمد بن قلاوون، ششمین فرمانروای
ترک در
مصر تقدیم نمود. کتاب مذکور تاکنون چندین بار، از جمله در ۱۳۱۷ ق/ ۱۸۹۹ م در مطبعه میمنیه مصر در حاشیه کتاب «
المخلاه» منسوب به
شیخ بهائی به چاپ رسیده است.
اثر مشهور دیگر وی «
دیوان الصبابه» است که به نظم و نثر و در بیان
عشق و عاشقی و شرح حال عاشقان فراهم آمده است. این کتاب، طرفداران وحدت وجود را برآشفت و
لسان الدین ابن الخطیب، ادیب و عارف معاصر وی را بر آن داشت تا کتاب «
روضه التعریف بالحب الشریف» را در رد آن بنویسد و جان خود را نیز بر سر این تالیف بگذارد. این کتاب نیز تاکنون چندین بار در مصر، همچنین در ۱۹۷۲ م در
بیروت به چاپ رسیده است.
دیگر آثار وی عبارتند از:
۱- مغناطیس الدر النفیس
۲-
مجتبی الادباء ۳-
انموذج القتال فی نقل العوال ۴-
سلوة الحزین فی موت البنین ۵-
جوار الاخیار فی دار القرار ۶-
دفع النقمه فی الصلاه علی نبی الرحمه
۷-
فی طحن الجلبان ۸- قصائد اخری
فی حرب الاسکندریه سنه ۷۷۱.
۹-
التذکیر بالموت و سکنی القبور و الخروج منها و النشور.
۱۰- انشاء واحد الاعداد
عناوین آثار دیگری نیز از وی در فهرستها دیده میشود که هنوز نسخههایی از آنها شناسایی نشده و یا به دست نیامده است. از جمله این آثار، پنج دیوان مشتمل بر مدایح
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و هفت ارجوزه بالغ بر ۷۰ هزار بیت و نیز حاطب اللیل را که بنا به گفته صاحب شذرات، تذکره گونهای در مجلدات متعدد بوده است، میتوان نام برد.
نرم افزارتراث۲، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.