ابطح (دائرةالمعارفبزرگاسلامی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبطَح (
مُحَصَّب) نام محلی بین
مکه و
منی است که از آن در باب
حج سخن گفته شده است.
بر سر راه
مدینه ، در یک فرسخی شهر
مکه که از یک سوی به
کوه حُجون و
بطن وادی و از جانب دیگر به
مسجد سلسبیل محدود است.
به گفته بکری ابطح منطقهای است در شمال مکه که هر وقت
سیل جاری میشود همه آن را فرا میگیرد و منزلگاه (خَیف)
بنی کنانه بوده است.
این
مکان امروزه
جزء شهر مکه است. میدان فعلی معابده و
خیابان آن به سمت منی، ابطح قدیم است.
این ناحیه را بدان سبب ابطح خواندهاند که هموار یا بستر سیل بوده است. در مآخذ تاریخی و جغرافیایی آن را اَباطِح وبَطحاء نیز نامیدهاند و همچنین
محصّب، از آن رو که پر از سنگ ریزه و شن است.
طبق روایات منابع اسلامی در این مکان بود که
حضرت آدم علیهالسلام به امر
جبرئیل ،
شیطان را با سنگ ریزه زد.
گاهی نیز از
محصّب به عنوان
کوه نام برده شده است
و بعضی ناحیه ابطح را
ذی طوی نامیدهاند که
یاقوت آن را رد کرده است.
در دوره
جاهلیّت ، قُصَیّ بن کلاب بن مرّة بن لؤی از نیاکان
پیامبر اسلام خاندان قریش را که در
حجاز پراکنده بودند، گرد آورد و بر سر ریاست بر کعبه و مکه با قبایل
خُزاعه و
بنی بکر در ابطح جنگید. عدّه بسیاری از دو طرف کشته شدند و سرانجام کار به مصالحه انجامید و یَعمر بن کعب بن لیث از بزرگان عرب بین آنان
داوری کرد که در نتیجه سیادت و امارت مکّه به قصّی داده شد و قبایل خُزاعه و بنی بکر از مکّه کوچ کردند. قصّی خاندان قریش را به دو دسته تقسیم کرد: دستهای را در ابطح فرود آورد که به قریش بِطاح شهرت یافتند. دسته دوم در ظَهرِ (بیرون) مکه سکنی گزیدند که به قریش ظواهر مشهور شدند.
عبدالمطّلب جدّ پیامبر اسلام را که ابوالبطحاء و سیّد البطحاء گفتهاند، نیز به علّت انتساب به قصّی و بطاح است
و پیامبر اسلام را که ابطحی نامیدهاند به دلیل انتسابش به عبدالمطلب و سکونت در بطحاء بوده است.
نخستین باری که پیامبر به دستور پروردگار دعوت خود را آشکار ساخت، در ابطح بود.
در ۷ق/۶۲۸م پیامبر اسلام پس از پیمان
صلح حدیبیّه برای گزاردن
حجّ عمره به مکّه رفت. نقل شده است که وی در هیچ منزلی فرود نیامد مگر در ابطح. در
فتح مکه نیز در ابطح منزل کرد و مردم مکه در آنجا با وی
بیعت کردند.
حاجی پس از محرم شدن از مکه برای
اعمال حج و اِشراف بر ابطح،
مستحب است با صدای بلند
تلبیه بگوید.
حاجی در
کوچ آخر از منی به مکه، مستحب است در ابطح توقفی کوتاه داشته باشد.
(۱) ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.
(۲) ابن کثیر، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دسلان، پاریس، ۱۸۴۰م.
(۳) ازرقی، محمد، اخبار مکة، به کوشش رشدی صالح ملحس، مکه، ۱۳۵۷ق.
(۴) حمیری، محمد، الرّوض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۸۰م.
(۵) نویری، شهاب الدین احمد، نهایة الارب، قاهره، ۱۳۷۴ق.
(۶) یاقوت، بلدان، بیروت، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
(۷) یعقوبی، احمد، البلدان، به کوشش محمد صادق بحر العلوم، نجف، ۱۳۳۷ق، ۱۳۹۰۱.
(۸) یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، ۱۳۷۹ق، ۱۳۹۰۰.
دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابطح»، ج۲، ص۷۵۴. فرهنگ فقه فارسی مطابق با مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۲۳۷.