أمثال (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امثال: (ضَرَبُوا لَکَ الاَمْثالَ) «امثال» جمع
«مَثَل» در اینجا، -به خصوص با قرائن موجود در آیه- به معنای سخنان سست و بیپایه است؛ و تعبیر به
«امثال» شاید به خاطر آن است که آن را در لباس
حق و
مثل و مانندِ دلیل منطقی در آوردهاند، در حالی که واقعاً چنین نیست. بسیاری از
مفسران در اینجا
«امثال» را به معنای
«تشبیهات» گرفتهاند؛ اما روشن نساختهاند که
مشرکان در اینجا چه تشبیهی کردهاند؟ بعضی دیگر
«امثال» را به
«توصیفها» معنا نمودهاند، زیرا یکی از معانی
«مثل» -طبق آنچه
«راغب» در «
مفردات» گفته-
«توصیف» است. به هر حال، اگر منظور توصیف هم بوده باشد مسلماً در اینجا منظور توصیف بی پایه و بی اساس است؛ چرا که در صدر و ذیل
آیه فوق، قرائنی است که دلالت بر این معنا میکند؛ از یکسو، به عنوان تعجب میگوید: ببین چه
مثلهایی میزنند؟! و از سوی دیگر، میگوید: توصیفهایی، که سبب گمراهی غیرقابل بازگشت آنها میشود.
(انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا) (ببين چگونه براى تو
مثلها زدند و گمراه شدند، و توان پيدا كردنِ راه را ندارند!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: کلمه
امثال به معناى اشباه است، و چه بسا بعضى گفتهاند كه
مثل در اينجا به معناى وصف است، هم چنان كه در آيه
(مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ) چنين است. آن وقت معناى آيه چنين مىشود: نگاه كن ببين چگونه تو را وصف مىكنند، در مورد تو گمراه شدند، به گمراهيى كه ديگر اميدى به
هدایت يافتنشان به سوى حق نمانده،
مثل اينكه مىگويند: او طعام مىخورد، و در كوچه و بازار راه مىرود، و به همين جهت صلاحيت
رسالت ندارد، چون رسول بايد فردى غيبى باشد و ارتباطى با
عالم ماده نداشته باشد و لااقل به اسباب عادى و معمولى، مانند تحصيل معاش محتاج نباشد، و نيز
مثل اينكه مىگويند او مردى
سحر شده است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أمثال»، ص۷۰.