آیین براهمه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
براهمه (برهمنان) برترین طبقه در
آیین هندو و نظام طبقاتی
هند است.
گذشته از
ابوریحان بیرونی، آگاهی
مسلمانان درباره برهمنان و آیین برهمنی بسیار اندک بوده است (ظاهراً آشنایی آنها با بوداییها، که آنها را سَمَنیّه میخواندند (
شَمَن) ـ، رجوع کنید به سامانایوی که یونانیان متأخرتر نظیر آلکساندر پُولوهیستُر برایشان اطلاق کردهاند ـ بیشتر بوده است، زیرا آنان در
ایران و مناطق شرقی
عراق پراکنده بودهاند).
در متون کلامی مسلمانان، از
ابن حزم تا
تهانوی آیینی که با اصرار بیشتری به برهمنان نسبت داده شده بر نفی
نبوت استوار است.
توضیحاتی که ابن حزم و
شهرستانی در این باره میدهند احتمالاً دو روایت از استدلالی واحد است.
به گفته ابن حزم،
برهمنان گویند: اگر
خداوند انبیا را مبعوث کرده که بندگانش را به راه راست هدایت کنند، چرا
عقل هر کسی را به درک حقیقت ملزم نساخته است.
در صورتی که به نظر شهرستانی
نفی نبوت نزد برهمنان مبتنی بر کفایت ماهوی عقل آدمی است.
به عقیده بیرونی
هندوها منکر آناند که انسان در باب
شریعت و
مناسک دینی به انبیا نیاز داشته باشد، زیرا عقیده دارند که رِشیها، یعنی روحانیان حکیم و دانای آنان، شریعت و آداب دینی را به شکل کاملی وضع و تثبیت کردهاند، ولی تأکید میکنند که در مواقعی که شر سرکشی آغاز میکند، انبیا برای خیر نفسانی بشریت ضروری هستند.
راجع به ریشه کلمه برهمن، ابن حزم
گوید که برهمنان مدّعی هستند که از تبار پادشاهی کهناند که بَرَهْمی (یا بَرْهَمی) نام داشته است.
مسعودی معتقد است که ایشان از فرزندان پادشاهی برهمن ناماند که به یاری حکمای خویش،
آیین هندو،
علم نجوم و علوم دیگر را پایه گذاری کرده است.
بیرونی
اسطورهای هندی نقل میکند که طبق آن برهمنان از سَر بَراهَم (یا بر'اهِم) که نام
طبیعت است به وجود آمدهاند و به همین لحاظ از برگزیدگان بشریت به شمار میآیند.
تهانوی
می گوید که ایشان مدعیاند که از سلاله ابراهیم پیغمبرند، این اعتقاد شاید بازتاب احساس برخی هندوهای متأخر باشد که میل دارند
حضرت ابراهیم را ـ که
پیغمبر مشترک ادیان
یهود و
مسیحیت و
اسلام است ـ به خود منتسب کنند.
به طور مسلم، بیرونی تنها منبع موثق در این باره است؛ هر چند که او
کتاب خود را در
غزنه (حدود ۴۲۱) تألیف کرده، اما مدتی در شمال غربی
شبه قاره هند اقامت داشته،
زبان سانسکریت را آموخته، تألیفات متعددی را از این زبان ترجمه کرده و شناخت عمیقی نسبت به
فلسفه،
دین،
حقوق،
ادبیات،
جامعه و علوم هندوان، از جمله نجوم، به دست آورده است.
بیرونی در دیباچه کتابش
شکوه میکند که هیچ منبع معتبری درباره هندوان شبه قاره وجود ندارد، و اشاره میکند که حتی ابوالعباس ایرانشهری که پیرامون ادیان یهود و مسیحیت بدقت سخن گفته، نتوانسته است به همان روش راجع به آیین هندو سخن بگوید؛ و سپس اضافه میکند که به توصیه استادش،
ابوسهل عبدالمنعم بن علی بن نوح، به تألیف این کتاب پرداخته است (با اینهمه، مسعودی، به تألیفات ابوالقاسم بلخی و حسن بن موسی نوبختی اشاره میکند).
بیرونی
ابتدا مشکلاتی را که پژوهنده بیگانه با آنها روبروست یاد میکند: دشواری زبان مکتوب سانسکریت، که زبانی ساختگی به نظر میآید؛ تفاوتهای آشکار میان آیین هندو و اسلام؛ تحریمهای اجتماعی تقریباً همه جانبه هندوها نسبت به بیگانگان در یاد گرفتن زبان و علوم هندویی و جز آنها.
سپس در شش فصل از کتاب به دین و فلسفه ماوراءالطبیعه هندوان و امثال آن میپردازد.
مؤلف شرح مبسوطی راجع به خلقیات و نحوه زندگی برهمنان و نکاتی دیگر به دست میدهد.
در آثار مسلمانانی که به هند سفر کردهاند، تأکید بیشتر متوجه جوگیها و نحوه ریاضت کشی و زندگی آنان است، ولی در خصوص فلسفه هندو یا برهمنان در آنها اطلاعات اندکی دیده میشود.
اعمال جوگیان، به عنوان راه رسیدن به سعادت و بصیرت روحانی، گاه کنجکاوی نویسندگان را برانگیخته است، ولی غالباً به دیده انکار یا تردید در آنها نگریستهاند.
(۱) ابن حزم، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، تحقیق ماللهند، ترجمه منوچهر صدوقی سها، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۳) محمداعلی بن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷.
(۴) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب الملل والنحل، قاهره، چاپ افست قم ۱۳۶۷ ش.
(۵) علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، چاپ محمدمحی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ۱۹۶۵؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «براهمه»، شماره۸۸۰.