آیه ۱۹۴ سوره اعراف (دیدگاه وهابیت)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیه ۱۹۴ سوره اعراف اشاره به نهیب خداوند به مشرکان دارد و آنهایی که غیر از خداوند را پرستش میکنند را مورد مذمت قرار داده است. وهابیت از این آیه، اموری نظیر
توسل، طلب
شفاعت و استغاثه از
صالحین را
شرک و آن را ممنوع دانستهاند، در حالی که شیعیان و اکثریت اهل سنت این آیه را در مقام عبادت دانسته و اعتقادی به الوهیت و ربوبیت آن
اولیای الهی ندارند و لذا توسل، شفاعت و استغاثه از صالحین به عنوان پرستش و عبادت غیر خداوند محسوب نمیشود.
فهم ناصحیح آیات شریفه قرآن، از جمله بلایایی به حساب میآید که امروزه گریبانگیر عالم
اسلام شده است. بدینمعنا که عدهای نظیر وهابیت و گروههای تکفیری که در
جهل مرکب غرق شدهاند، به خود اجازه
تفسیر آیات کریمه
قرآن را میدهند. از آنجایی که اینان، در بسیاری از مقدمات تفسیر قرآن کریم واماندهاند، بسیاری از آیات این مصحف شریف را به صورت ناصواب تفسیر به رای میکنند. حکم به
تکفیر و
شرک مسلمانان، از ثمرات این رویه باطل است. عبارت «اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ اَمْثَالُکُمْ» در آیه ۱۹۴ سوره مبارکه اعراف، از جمله عباراتی است که عدهای نابخرد با استناد به آن، مدعی شدهاند هرگونه دعای لغیرالله، از آن جهت که طبق آیه مذکور، نوعی شباهت جستن به مشرکین و کفار است، ممنوع خواهد بود. ناگفته نماند که این عده با زمزمه چنین سخنانی، درصدد اعلام ممنوعیت اموری نظیر توسل، طلب شفاعت و استغاثه از صالحین هستند. حال آنکه چنین برداشتی از این فقره آیه شریفه، مخالف رویه اکثر مفسرین فریقن بوده و به دور از حق است. بدیگر سخن اکثر مفسرین معتقدند که عبارت «تدعون من دون الله»، به معنی «تعبدون من دون الله» است. و از آنجایی که توسل کنندگان، طلب کنندگان شفاعت، و استغاثهکنندگان از صالحین، قائل به الوهیت و ربوبیت آن صالحین نیستند، بنابراین تحت شمول این آیه کریمه در نخواهند آمد. در ادامه پس از بیان دیدگاه برخی از علمای وهابی مسلک در این باره، دیدگاه آنان مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
برخی از افرادی که در این زمینه ادعا داشتند:
یکی از مستندات جناب
البانی در جهت اعلام ممنوعیت طلب شفاعت از صالحینی که از دنیا رفتهاند، آیه «اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ اَمْثَالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُوا لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ؛ آنهایی را که غیر از خدا پرستش میکنید، بندگانی همچون خود شما هستند؛ آنها را بخوانید، و اگر راست میگویید باید به شما پاسخ دهند (و تقاضایتان را برآورند!) » است. او با استناد به این آیه، مدعی میشود که طلب دعا از اموات، امری باطل است.
البانی در موضع دیگری، استغاثه به
پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را گمراهی دانسته و مدعی میشود که حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صدای استغاثه کننده را نمیشنود. وی در جهت اثبات این مدعا نیز، به آیه مذکور استناد میکند.
حمود بن عبدالله تویجری از علمای معاصر وهابیت نیز ضمن اعتراض به استغاثه کردن شیعیان به
ائمه اهل البیت (علیهمالسّلام) (البته باید دانست تنها شیعیان نیستند که قائل به مشروعیت استغاثه از صالحین هستند بلکه مشروعیت استغاثه در آثار علمای
اهل سنت نیز به چشم میخورد. بعنوان مثال
ملا علی قاری از علمای
مذهب حنفی در کتاب «مرقاه المفاتیح شرح مشکات المصابیح» در ذیل روایت «کُنْتُ نَهَیْتُکُمْ عَنْ زِیَارَةِ الْقُبُورِفزوروها...» مینویسد: «وَلِذَا قِیلَ: اِذَا تَحَیَّرْتُمْ فِی الْاُمُورِ فَاسْتَعِینُوا بِاَهْلِ الْقُبُورِ») (همچنین
یوسف بن اسماعیل نبهانی از علمای
مذهب شافعی معاصر در ضمن تالیف کتابی با عنوان «شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق» مینویسد: «فالحمد الله الذی عافانا مما ابتلی به کثیرا من خلقه ولو حصل من المخالفین ادنی تدقیق لعرفوا انفسهم علی الباطل بشذوذهم عن السواد الاعظم، وهو جمهور امته صلی الله علیه وسلم حتی ان العلم بهذه المسالة: ای مشروعیة السفر لزیارة النبی صلی الله علیه وسلم، ومثله الاستغاثة به صلی الله علیه وسلم من الامور المعلومة من الدین بالضرورة عند جمیع العلماء والعوام من اهل الاسلام، حتی قال بعض ائمة المالکیة کما نقله السبکی فی
[
شفاء السقام
]
وابن حجر فی
[
الجوهر المنظم]
بکفر المانعین لذلک»)،
همچنین به آیه «اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ اَمْثَالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُوا لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ» تمسک میجوید تا بدین واسطه مسئله استغاثه را رد کند.
پاسخهای فراوانی میتوان به ادعاهای وهابیت در جهت استناد به آیه ۱۹۴ سوره مبارکه اعراف ارائه کرد. از جمله آنکه:
به باور بسیاری از مفسرین
فریقین، واژه «تدعون» در این آیه شریفه، به معنای «تعبدون» یا «تسمونهم (تدعونهم) آلهه» است. بدیگر سخن، آنچیزی که در آیه محل بحث مذموم واقع شده است، عبادت غیرالله است نه دعاء لغیرالله؛ چنانکه مفسرینی نظیر
شیخ طبرسی (که در تفسیر این آیه مینویسد: «اِنَّ الَّذِینَ» تعبدونهم و تسمّونهم آلهة»)،
مرحوم
فیض کاشانی (که در
تفسیر الصافی مینویسد: «اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِای تعبدونهم و تسمّونهم آلهةً من دونه سبحانه»)،
قرطبی (که در تفسیر آیه ۱۹۴ سوره اعراف: «قوله تعالی: (اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ اَمْثالُکُمْ) حاجهم فی عبادة الاصنام. «تدعون» تعبدون» )،
زمخشری (که نیز در ذیل آیه ۱۹۴ سوره اعراف مینویسد: «اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِای تعبدونهم و تسمونهم آلهة من دون اللّه»)،
آلوسی (نیز در ذیل آیه ۱۹۴ سوره اعراف مینویسد: «اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ تقریر لما قبله من عدم اتباعهم لهم، و الدعاء اما بمعنی العبادة تسمیة لها بجزئها، او بمعنی التسمیة کدعوته زیدا و مفعولان محذوفانای ان الذین تعبدونهم مِنْ دُونِ اللَّهِ او تسمونهم آلهة من دونه سبحانه و تعالی»)،
محمد بن عمر نووی (در ذیل آیه ۱۹۴ سوره اعراف چنین مینگارد: «اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ اَمْثالُکُمْای ان الذین تعبدونهم من دونه تعالی من الاصنام و تسمونهم آلهه»)
ماتریدی (در تفسیر ماتریدی نیز در مورد آیه محل بحث چنین وارد شده است: «و قوله- عزّ و جل-: اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ اَمْثالُکُمْ.
یحتمل قوله: تَدْعُونَای: تعبدون من دون الله، و قد کانوا یعبدون من دون الله اصناما و اوثانا. و یحتمل تَدْعُونَای: تسمونهم من دون الله آلهة»)،
بیضاوی (نیز در ذیل آیه ۱۹۴ سوره اعراف مینویسد: «اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِای تعبدونهم و تسمونهم آلهه»)،
ابن عجیبه (در تفسیر آیه مذکور مینویسد: «ثم قال تعالی: اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِای: تعبدونهم و تسمونهم آلهة من دون اللّه»)
و
زحیلی (وی نیز در ذیل آیه ۱۹۴ سوره اعراف چنین مینگارد: «اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَای تعبدونهم و تسمونهم آلهة»)
در آثار خود بدین مسئله تصریح کردهاند.
جالب تر آنکه ابن عطیه در ذیل آیه ۱۹۴ سوره اعراف، دیدگاه جمهور مفسرین را به این شکل تنقیح میکند: «قرا جمهور الناس «ان الذین تدعون من دون اللّه عباد امثالکم» بتثقیل «انّ» و رفع «عباد» و هی مخاطبة للکفار فی تحقیر شان اصنامهم عندهمای ان هذه الاصنام مخلوقة محدثة، اذ هی اجسام و اجرام فهی متعبدةای متملکة»
جمهور مردم معتقدند این آیه در خطاب به کفار وارد شده است تا شان و منزلت بتها را نزد کفار تحقیر کند.
بنابراین جمهور مسلمین، این آیه را در مورد کافران دانسته و لذا واژه «تدعون»، به معنای «تعبدون» میباشد.
علاوه بر مفسرین فوق، برخی از لغت شناسان مطرح نیز با بیان اینکه واژه
دعا و مشتقات آن گاهی به معنی عبادت میباشد، از باب شاهد مثال، به آیه ۱۹۴ سوره اعراف اشاره کردهاند. بعنوان مثال
ابن منظور در لسان العرب مینویسد: «وقد یکون الدعاء عباده: (ان الذین تدعون من دون الله عباد امثالکم)»
ازهری نیز در این باره تصریح میکند: «و قد یکون الدعاء عبادة؛ و منه قول اللَّه جلّ و عزّ: اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ اَمْثالُکُمْ
[
الاعرَاف: ۱۹۴
]
ای الذین تعبدون من دون اللَّه»
البته لازم به تذکر است که واژه «تدعون» ۱۷ مرتبه در قرآن کریم ذکر شده است و جالب است که مفسرین فریقین، در بسیاری از این ۱۷ موضع، این واژه را به معنی «تعبدون» گرفتهاند. نظیر آیه ۳۷ سوره اعراف «قَالُوا اَیْنَ مَا کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» که مفسرینی نظیر قرطبی
آلوسی (او در ذیل این آیه مینویسد: «اَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِای این الآلهة التی کنتم تعبدونها فی الدنیا»)،
نسفی (در تفسیر نسفی در ذیل آیه ۳۷ سوره اعراف نیز آمده است: «ما فی قالُوا اَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ موصولة حقّها ان تکتب مفصولة لانها موصولة، و المعنی این الآلهة الذین تعبدون؟ مِنْ دُونِ اللَّهِ»)،
ثعلبی (ثعلبی نیز در ذیل آیه ۳۷ سوره اعراف مینویسد: «قالُوا اَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ تعبدون»)
واژه «تدعون» در این آیه شریفه را نیز به معنای «تعبدون» گرفتهاند.
با همه این تفاصیل ثابت شد که واژه «تدعون» به معنی «تعبدون» میباشد، و لذا از آنجایی توسل کنندگان به صالحین، طلب کنندگان شفاعت و استغاثه کنندگان از اولیاء الهی، هیچ گاه قصد عبادت ایشان را ندارند، بنابراین از تحت شمولیت این آیه در آمده و لذا آیه ۱۹۴ سوره اعراف شامل آنان نمیشود.
سوالاتی که در مورد عبارت فادعوهم مطرح میشود:
در آیه محل بحث، کلمه دیگری از مشتقات واژه دعا، یعنی «فادعوهم» وجود دارد که باید مشخص شود چه معنایی دارد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت: هرچند برخی از مفسرین فریقین نظیر شیخ طبرسی (رحمةاللهعلیه)،
حسین بن مسعود بغوی، قرطبی و
علی بن احمد واحدی با استناد به روایتی از
ابن عباس (قال: «معنی فادعوهم فاعبدوهم»، تصریح کردهاند «فادعوهم» در این آیه شریفه به معنی عبادت غیرالله میباشد
و لذا صدر و ذیل آیه، موافق هم هستند، ولیکن باید عنایت داشت حتی اگر «فادعوهم» به معنی عبادت نباشد و به معنی دعا کردن و خواندن، باشد، با توجه به اینکه آیه ۱۹۴ سوره اعراف، در رابطه با عبادت بتها توسط مشرکین وارد شده است، نمیتوان خواندن صالحین و توسل به ایشان را به خواندن بتها تشبیه کرد. البته عدهای از وهابیت، اموری نظیر توسل به ذات، طلب شفاعت و استغاثه از اموات را از مصادیق عبادت من دون الله دانستهاند و به این بهانه، این امور را شبیه فعل مشرکین در پرستش بتها تلقی کردهاند که در ادامه به این ادعا نیز پاسخ داده میشود.
آیا اموری نظیر توسل، طلب شفاعت و استغاثه از اموات، عبادت غیرالله هستند؟
عدهای از علمای وهابیت، توسل به ذات اولیاء الهی، طلب شفاعت و استغاثه از اموات را از مصادیق عبادت معرفی کردهاند. چنانکه بن باز در مورد توسل مینویسد: «التوسل بحرمه النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، او بجاه النبی او بحق النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، او بحق الانبیاء (علیهمالسّلام) او بجاه الانبیاء (علیهمالسّلام) هذا بدعة عند اهل العلم، عند جمهور اهل العلم بدعة لا یجوز؛ لان الله ما شرعه لنا، والتوسل عبادة، فلا یجوز ان یفعل الا ما شرعه الله سبحانه وتعالی»
توسل به حرمت پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یا به جاه و حق ایشان، و همچنین توسل به حق و جاه دیگر انبیاء (علیهمالسّلام)
بدعت است.... . توسل عبادت است پس تنها در موردی جایز است که خدا آن مورد را
تشریع کرده باشد.
او در مورد استغاثه نیز چنین مدعی میشود: «انواع الاستغاثة التی بینتها فی سؤالک کلها من انواع الشرک الاکبر؛ لانها عبادة لغیر الله»
همه انواع استغاثه که در متن سوال بدان اشاره کردی، از انواع شرک هستند چراکه عبادت غیرالله محسوب میشوند.
بدیگر سخن حال که معلوم شد، کلمه «تدعون» در آیه ۱۹۴ سوره اعراف به معنی عبادت است، وهابیت با عباراتی همچون عبارات فوق، در صدد آن هستند که اموری نظیر توسل، طلب شفاعت و استغاثه را ابتدائا عبادت تلقی کرده و سپس تحت شمول آیه در آورند. در ادامه به چنین نظریاتی نیز پاسخ داده میشود.
برای پاسخ به این ادعای وهابیت، لازم است ابتدا مفهوم عبادت مورد بررسی قرار گیرد تا مشخص شود آیا اموری نظیر توسل به ذات اولیاء الهی، طلب شفاعت از صالحینی که از دنیا رفتهاند و همچنین استغاثه از صلحاء، داخل در مصادیق عبادت میشوند یا خیر؟
نکاتی در مورد این مفهوم:
به جرات میتوان مدعی شد که عبادت به معنی خضوع و خشوعی است که همراه با اعتقاد به الوهیت و ربوبیت باشد. چنانکه علمای فراوانی در آثار خود تصریح کردهاند مطلق خضوع در برابر غیرالله، عبادت آن بحساب نمیآید. بلکه عبادت زمانی محقق میشود که خضوع کننده،
نیت عبادت نیز داشته باشد. بعنوان مثال کلام
نووی رافعی قزوینی (از فقها و محدثین شافعی مذهب قرن هفتم هجری) در مسئله
ذبح را به این صورت تبیین میکند: اگر حیوانی که قرار است ذبح شود، با نیت تعظیم در برابر غیرالله و عبادت او، ذبح شود، گوشتش حرام خواهد بود. ولی اگر صرفا با نیت تعظیم در برابر غیرالله ذبح شود، گوشتش حرام نیست و میتوان از گوشتش استفاده کرد. («قال الرافعی واعلم ان الذبح للمعبود و باسمه نازل منزلة السجود وکل واحد منهما من انواع التعظیم والعبادة المخصوصة بالله تعالی الذی هو المستحق للعبادة فمن ذبح لغیره من حیوان او جماد کالصنم علی وجه التعظیم والعبادة لم تحل ذبیحته وکان فعله کفرا کمن یسجد لغیر الله تعالی سجدة عبادة فکذا لو ذبح له او لغیره علی هذا الوجه (فاما) اذا ذبح لغیره لا علی هذا الوجه بان ضحی او ذبح للکعبة تعظیما لها لکونها بیت الله تعالی او اَوْ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِکَوْنِهِ رَسُولَ اللَّهِ فَهُوَ لَا یَجُوزُ اَنْ یَمْنَعَ حِلَّ الذَّبِیحَةِ»)
البته علمای دیگری نظیر
زکریا بن محمد انصاری (از فقها و مفسرین مطرح شافعی مذهب قرن نهم و دهم هجری قمری) در کتاب «اسنی المطالب فی شرح روض الطالب» (وی در این کتاب مینویسد: «انْ ذَبَحَ لِذَلِکَ تَعْظِیمًا وَعِبَادَةً کَفَرَ کَمَا لَوْ سَجَدَ لَهُ کَذَلِکَ صَرَّحَ بِهِ الْاَصْلُ.... . فَاِنْ ذَبَحَ لِلْکَعْبَةِ اَوْ لِلرُّسُلِ تَعْظِیمًا لِکَوْنِهَا بَیْتَ اللَّهِ اَوْ لِکَوْنِهِمْ رُسُلُ اللَّهِ جَازَ»)
شبیه مطلب فوق را بیان کردهاند.
در مسئله سجده بر غیرالله نیز شبیه این مطالب در آثار علمای اهل سنت دیده میشود. چنانکه ملا علی قاری حنفیمذهب در کتاب «
مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح» چنین مینویسد: «قَالَ قَاضِی خَانْ: اِنْ سَجَدَ لِلسُّلْطَانِ اِنْ کَانَ قَصْدُهُ التَّعْظِیمَ وَالتَّحِیَّةَ دُونَ الْعِبَادَةِ لَا یَکُونُ ذَلِکَ کُفْرًا وَاَصْلُهُ اَمْرُ الْمَلَائِکَةِ بِالسُّجُودِ لِآدَمَ وَسُجُودُ اِخْوَةِ یُوسُفَ - عَلَیْهِمُ الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ -. (رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ)»
اگر سجده در برابر سلطان به نیت تعظیم و احترام به او باشد و سجده کننده نیت عبادت او را نداشته باشد، این
سجده کردن، موجب کفر نمیشود. چنانکه
ملائکه امر شدند بر
حضرت آدم (علیهالسلام) سجده کنند و برادران
حضرت یوسف (علیهالسّلام) بر او سجده نمودند.
بنابراین مناط و ملاک عبادت، قصد عبادت است. و بدون آن، عبادت محقق نمیشود. البته علاوه بر مطالب فوق، علمایی نظیر
عبدالفتاح یافعی (او در کتاب (التوسل بالصالحین بین المجزین و المانعین)، اعتقاد به الوهیت و ربوبیت را داخل در تعریف عبادت دانسته و با بیان شواهد فراوان مدعی میشود که بدون چنین اعتقاداتی، عبادت محقق نمیشود)
و
عثمان مصطفی نابلسی (نیز در کتاب «الرویه الوهابیه للتوحید و اقسامه عرض و نقد» اعتقاد به ربوبیت و الوهیت را در تعریف عبادت داخل میداند و با استناد به ادله متعدد، مدعی آن است که مجرد خضوع و خشوع، عبادت محسوب نمیشود)
۲ قید اعتقاد به الوهیت و ربوبیت را در تعریف عبادت لحاظ کردهاند.
این نکته را نیز لازم است یادآور شویم که برخی از علما، عبادت را به معنی خضوع و خشوع تلقی کردهاند حال آنکه اگر عبادت به معنی مجرد خضوع و خشوع باشد، هر آیینه باید خضوع در برابر افرادی نظیر والدین، اساتید، و بزرگان و... عبادت بوده و لذا همه مسلمین به علت عبادت غیرالله، مشرک باشند.
بر همین اساس، با عنایت به اینکه هیچ یک از توسل کنندگان، طالبان شفاعت و استغاثه کنندگان، قائل به الوهیت و ربوبیت غیرالله نیستند و این امور را به نیت عبادت غیرالله انجام نمیدهند، پس توسل، طلب شفاعت و استغاثه شان، عبادت من دون الله محسوب نمیشود و لذا تحت شمول آیاتی نظیر آیه ۱۹۴ سوره اعراف قرار نمیگیرند.
گذشته از آنکه اموری نظیر توسل به ذوات مطهر صالحین، طلب شفاعت از اولیاء الهی و استغاثه به ایشان، اموری مرسوم و رایج در گذر
تاریخ اسلام بوده است. روایاتی نظیر
روایت عثمان بن حنیف (عَنْ عُثْمَانَ بْنِ حُنَیْفٍ: اَنَّ رَجُلاً ضَرِیرَ البَصَرِ اَتَی النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: ادْعُ اللَّهَ اَنْ یُعَافِیَنِی قَالَ: اِنْ شِئْتَ دَعَوْتُ، وَاِنْ شِئْتَ صَبَرْتَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکَ. قَالَ: فَادْعُهْ، قَالَ: فَاَمَرَهُ اَنْ یَتَوَضَّاَ فَیُحْسِنَ وُضُوءَهُ وَیَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ: اللَّهُمَّ اِنِّی اَسْاَلُکَ وَاَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ، اِنِّی تَوَجَّهْتُ بِکَ اِلَی رَبِّی فِی حَاجَتِی هَذِهِ لِتُقْضَی لِیَ، اللهم فشفعه فِیَّ.» )
و روایت مالک الدار (اَصَابَ النَّاسَ قَحْطٌ فِی زَمَنِ عُمَرَ، فَجَاءَ رَجُلٌ اِلَی قَبْرِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، اسْتَسْقِ لِاُمَّتِکَ فَاِنَّهُمْ قَدْ هَلَکُوا، فَاَتَی الرَّجُلَ فِی الْمَنَامِ فَقِیلَ لَهُ: " ائْتِ عُمَرَ فَاَقْرِئْهُ السَّلَامَ، وَاَخْبِرْهُ اَنَّکُمْ مُسْتَقِیمُونَ وَقُلْ لَهُ: عَلَیْکَ الْکَیْسُ، عَلَیْکَ الْکَیْسُ "، فَاَتَی عُمَرَ فَاَخْبَرَهُ فَبَکَی عُمَرُ ثُمَّ قَالَ: یَا رَبِّ لَا آلُو اِلَّا مَا عَجَزْتُ عَنْهُ» )
از جمله شواهد اثبات این مدعا بحساب میآیند.
از مجموع مباحث فوق، این نتیجه بدست میآید که اولا: مراد از عبارت «ان الذین تدعون من دون الله عباد امثالکم» در آیه ۱۹۴ سوره اعراف، عبادت من دون الله است و لذا شامل هر نوع دعای لغیرالله نمیشود. ثانیا: با توجه به اینکه، اعتقاد به الوهیت و ربوبیت، داخل در مفهوم عبادت است، بنابراین اموری نظیر توسل، طلب شفاعت و استغاثه از اولیاء الهی، که فاعل این امور، چنین اعتقادی را در دل خود ندارد، داخل در مصادیق عبادت من دون الله نخواهد شد.
سایت پایگاه تخصصی وهابیتپژوهی و جریانهای سلفی، برگرفته از مقاله «بررسی دیدگاه وهابیت در مورد آیه ۱۹۴ سوره اعراف»، تاریخ بازیابی ۹۹/۱۰/۱۴