آمنه بیگم مجلسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آمنه بیگم مجلسی (
سده ۱۱ قمری) از زنانی است که در
ایران به درجه
اجتهاد و
قضاوت رسیدند، وی
دختر علامه محمدتقی مجلسی (پدر
محمدباقر مجلسی)،
عالم شیعه در
عصر صفویان بود.
آمنه خاتون یا آمنه بیگم یکی از چهار
دختر عالم بزرگوار مجلسی اول (۱۰۰۳-۱۰۷۰ه.ق) یعنی ملا محمدتقی مجلسی است. سال
تولد آمنه خاتون در دست نیست. مؤلف
ریاض العلماء که همزمان با وی میزیسته است، از او با عنوان فاضله، عالمه، صالحه، متقیه یاد کرده است.
او را «
دختر مجلسی» (البته به چند نفر از بانوان عالمه
خاندان مجلسی «بنت المجلسی» اطلاق میشد.)
نیز میگفتهاند البته به دو نفر از زنان خاندان مجلسی این عنوان اطلاق میشده است؛ یکی همین بانو و دیگری
دختر ملا عزیزاللّه مجلسی دختر برادر آمنه بیگم
شوهر آمنه بیگم
ملا محمدصالح مازندرانی متوفی ۱۰۸۶ه.ق است. او نیز از علمای نامور عصر خود بوده است. وی را مردی خودساخته و زحمتکش معرفی کردهاند.
پدر این مرد او را از سن یازده سالگی بر آن داشت که چون تهیدست است، خود، آینده خود را در دست گیرد. پس محمدصالح به
اصفهان میآید و با
استعداد و پشتکار مداوم پس از طی دروس مقدماتی به بالاترین سطوح علمی دست یافته، در حوزه درس ملا محمدتقی مجلسی نیز بر دیگران رجحان مییابد. ترقیات وی در تحصیل او را بیش از دیگران به استاد نزدیک میکند تا جایی که به شرف دامادی او و همسری
دختر دانشمند، آمنه بیگم نائل میگردد.
در باره این
ازدواج نوشتهاند: چون استاد محمدصالح یعنی ملا محمدتقی مجلسی متوجه شد که شاگرد دانشمند میل به ازدواج دارد، روزی بعد از فراغت از تدریس به وی گفت اگر اجازه دهی
دختری را برای شما خواستگاری کنم تا از رنج تنهایی آسوده شوی. شاگرد جوان سر به زیر انداخت و با زبان حال آمادگی خود را اعلام داشت. ملا محمدتقی مجلسی به اندرون رفت و آمنه بیگم را که در
علوم دینی و ادبی به سرحد کمال رسیده بود فرا خواند و گفت: دخترم! شوهری برایت پیدا کردهام که در نهایت
فقر و تنگدستی و منتهای فضل و صلاح و کمال درسی است. ولی قبولی او بسته به اجازه تو است.
آمنه بیگم، این
دختر دانشمند و پاک سرشت در پاسخ پدر گفت: پدر! فقر و تنگدستی عیب مردان نیست. و بدین گونه موافقت خود را با همسری آن دانشمند مستمند اعلام داشت.
عقد آن دو، ساعتی بعد بسته شد و عروس را آراسته و مهیا کردند و به حجله عروسی بردند. داماد در
حجله، عروس و رخسار زیبای او را دید و متوجه شد که عروس گذشته از شهرت
علم و فضل، رخساری زیبا هم دارد و پی برد که واقعا علامه، استاد بزرگوارش چه مهربانی درباره او داشته است. و
دختر نیز چه عنصر تربیت یافته باکمالی است که با این زیبایی و آن علم و فضل و اصالت خانوادگی حاضر شده با شاگرد پدرش که طلبهای مستمند است شوهر کند. پس به گوشهای رفت و بر این نعمت و موهبت الهی
سجده شکر نمود و سرگرم مطالعه که اتفاقا با مسئله علمی بسیار مشکلی مواجه شد که میبایست با دقت در آن میاندیشید تا آن را حل کند و برای مباحثه فردا با همتای خود یا تدریس آماده سازد. مطالعه آن صفحه مدتی طول کشید و عروس که ناظر کار وی بود، با فراست ذاتی پی برد که مسئله چیست و در چه کتابی است. داماد تا پاسی از شب مشغول مطالعه بود و فردا صبح برای مباحثه یا تدریس از خانه بیرون رفت. پس از رفتن داماد، عروس برخاست و کتاب را یافت. قلم به دست گرفت و مسئله را حل کرد و پاسخ داد و میان کتاب گذاشت تا داماد پس از بازگشت آن را ببیند.
شب دوم چون داماد کتاب را گشود و سرگرم مطالعه شد، چشمش به نوشته عروس افتاد که با خط خود آن مسئله مشکل علمی از کتاب قواعد
علامه حلّی را حل کرده و برای اطلاع او پاسخ را در جای خود نهاده است تا او رنج مطالعه و تفکر را بر خود هموار نسازد. پس از مطالعه و پاسخ دریافت که آن مطلب مشکل با سرانگشت همسرش حل شده است. بیدرنگ پیشانی بر خاک نهاد و
خداوند متعال را
شکر کرد که چنین همسر دانشمندی به وی ارزانی داشته است. به همین جهت آن شب نیز تا بامداد مشغول مطالعه و عبادت و شکرگزاری بود.
وقتی استاد داماد و پدر عروس، یعنی مجلسی اول، از ماجرا آگاه شد، داماد را خواست و به وی گفت اگر این
دختر با تو هم افق نیست صریحا بگو تا دیگری را برایت عقد کنم. ولی داماد گفت: نه، علت نه این است که
دختر دانشمند شما مورد علاقه من نیست، بلکه فقط به ملاحظه این است که میخواهم شکر خدا را به مقداری که میتوانم به جا آورم که چنین همسری به من موهبت کرده است و من میدانم که هر چه کوشش کنم نمیتوانم چنانکه باید شکر نعمت خدا را ادا کنم.
چون
محمدتقی مجلسی این سخن را از داماد باکمال و شاگرد فرزانه دانشمند خود شنید فرمود: آری، اعتراف به نداشتن قدرت برای شکرگزاری، خود دلیل به نهایت شکر بندگان است.
از این ازدواج فرزندان صالح و فاضلی حاصل شد؛ به نقلی شش پسر (برخی دو پسر) و یک یا دو
دختر. از جمله «
اولاد ذکور اول، فاضل مقدس
علامه آقا محمدهادی مترجم
قرآن مجید و شارح فی حدیث و کافیه نحو و غیر آنها از کتب و رسایل است. دوم فاضل مقدس
آقا نورالدین محمد، سوم عارف کامل و شاعر ادیب
آقا محمدسعید متخلص به اشرف است و چهارم فاضل عارف
آقا حسنعلی است.»
نام دو تن دیگر از پسران آمنه بیگم،
ملا عبدالباقی و ملا محمدحسین بوده است.
زکیه از
دختران این بانو است که در باره شخصیت او مطالبی نقل شده است.
از
اولاد دختری آمنه بیگم و نسلهای بعدی وی نیز تعداد زیادی
مجتهد جامع الشرایط و
مرجع تقلید،
فیلسوف،
محدث،
مفسر،
اصولی و
رجالی و غیره به وجود آمده است که بعضی از آنها در شمار بزرگترین
مراجع شیعه و اعاظم فقهای آن بودهاند. کسانی مانند
خاندان طباطبایی،
بروجردی که مرحوم
آیت اللّه العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی (ف۱۳۸۰ه.ق) از این خاندان است و
خاندان شهرستانی (آل شهرستانی) که همه از ناحیه آمنه بیگم بودهاند.
بزرگان علمای این چهار خاندان در نوشتههای خود همه جا از مجلسی اول و
ملا محمدصالح مازندرانی به جدّ و از
علامه محمدباقر مجلسی به دایی تعبیر نموده و به آنها افتخار میکنند.
از آثار علمی این بانو میتوان از شرح بر «
الفیه ابن مالک» و «شواهد سیوطی» یاد کرد.
آمنه بیگم کتابی هم در
فقه و
احکام دینی تالیف کرده است. به علاوه وی در جمع آوری اخبار بعضی از جلدهای «
بحار الانوار» برادرش، مجلسی دوم به وی کمک کرده است. بعدها نیز شوهرش با همه علم و فضلی که داشت در حل بعضی از مسائل علمی با وی مباحثه و مذاکره نموده است.
سال وفات این بانو نیز در کتب تراجم نیامده است.
برخی کتب گویا به استناد به یکدیگر، محل دفن این بانو را در
تخت فولاد اصفهان نوشته و عنوان کردهاند که بعضی از اشعار آمنه بیگم نیز بر روی قبرش نوشته شده است (کتابها و منابعی مانند
اعیان الشیعه،
ریحانة الادب و
ریاحین الشریعه) لکن مرحوم
مصلحالدین مهدوی که در باب خاندان مجلسی جستجوهای بسیاری انجام داده است مینویسد:
«در تخت
فولاد قبر صاحب عنوان (آمنه بیگم) معروف نیست بلکه مظنون آن است که قبر مشارالیها و خواهرانش در بقعه، یا حوالی مجلسی در جنب
مسجد جامع اصفهان است.»
۱. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالمعارف للمطبوعات، بی تا، (۱۰ جلد).
۲. مهدوی، سیدمصلح الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، اصفهان، چاپ دوم، ۱۳۴۸ش.
۳. محلاتی، ذبیح اللّه، ریاحین الشریعه، دارالکتب الاسلامیه (۶ جلد).
۴. افندی، میرزا عبداللّه، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، قم، کتابخانه آیت اللّه العظمی نجفی مرعشی، ۱۴۰۱ق (۶ جلد).
۵. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، تهران، انتشارات خیام، چاپ سوم، ۱۳۶۹ش (۸ جلد).
۶. دوانی، علی، علامه مجلسی (بزرگ مرد علم و دین)، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
۷. بهبهانی، آقا احمد بن محمدعلی، مرآت الاحوال جهان نما (بخش یکم)، مقدمه و تصحیح و تحشیه: علی دوانی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۰ش.
۸. ریاحی، محمدحسین، مشاهیر زنان اصفهان، اصفهان، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
پایگاه اطلاعرسانی حوزه، برگرفته از مقاله «آمنه بیگم مجلسی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۰۵.