آقا ضیاءالدین عراقی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ضیاءالدین علی بن ملا محمد کبیر سلطانآبادی عراقی (۱۲۷۸-۱۳۶۱ق)، معروف به آقا ضیاء عراقی و آقا ضیاءالدین عراقی،
فقیه و
اصولی امامی در
قرن چهاردهم هجری قمری بود.
او نزد اساتیدی چون
سید محمدهاشم چهارسوقی،
میرزا جهانگیر خان قشقایی،
آخوند کاشی،
میرزا حبیبالله رشتی،
آخوند خراسانی،
سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و علمای دیگر تحصیل کرده و به
درجه اجتهاد رسید. وی از مدرسان حوزه بود و سی سال
فقه و
اصول تدریس و شاگردان بسیاری را تربیت کرد. آقا ضیاء و دیگران تحولی را که
شیخ انصاری پس از
وحید بهبهانی به وجود آورده بود، تداوم بخشیدند و علم اصول فقه را به حد کمال رساندند. از ایشان تالیفات بسیاری در علم فقه و اصول و همچنین تقریراتی که به قلم شاگردانش تحریر شده بر جای مانده است. این عالم را به
تواضع، فروتنی،
خوش اخلاقی،
زهد، دقّت و نظم، ذوق سلیم،
حسن معاشرت و
سعه صدر ستودهاند.
ضیاءالدین علی بن ملا محمد کبیر، معروف به آقا ضیاءالدین عراقی و آقا ضیاء عراقی فرزند آخوند ملا محمد کبیر سلطانآبادی (عراقی) در سال
۱۲۷۸ق، در محلّه حصار قدم سلطانآباد (
اراک) قدم به عرصه وجود نهاد.
ملّا محمّد، پدر آقا ضیاء (
۱۲۱۰ ـ
۱۲۹۰ق) در عصر خود عالمی بزرگوار و فقیهی وارسته بود و در میان شاگردان آیتالله
آقا محسن عراقی علاء المحدثین (۱۲۴۷ ـ ۱۳۲۵ق) منشی خاص آخوند خراسانی و
آیتالله سید محمدشفیع جاپلقی (متوفای:
۱۲۸۰ق) مقام و مرتبهای بلند در علم داشت و به تقوا و پرهیزکاری مشهور بود. در اجازهای که آقا شفیع به وی داده، از او به عنوان «عالم فاضل و محقق مدقق و از رؤسا و قضات مورد
وثوق و اطمینان»، یاد کرده است.
آیتالله محمدعلی اراکی (
۱۳۱۲ ـ
۱۴۱۲ق) از قول پدر خویش نقل میکند:
«آخوند کبیر ارتزاقش از یک قطعه زمینی در اطراف سلطانآباد (اراک) بود که زراعت میکرد و نان سال خود و اهل عیالش از همان قطعه زمین بود. یک وقت که حاصل آن زمین را در خرمنگاه جمع کرده بودند، در اطرافش هم خرمنهایی بوده است، کسی عمداً یا سهواً آتش روشن میکند، باد هم بود و آتش افتاده بود توی خرمنها، به محض افتادن آتش خرمنها آتش میگیرد. این خرمن، آن خرمن، تا آتش همه خرمنها را میگیرد. کسی به آخوند میگوید: چه نشستهای! نزدیک است خرمن شما آتش بگیرد. آخوند ملّا محمّد تا این را میشنود،
عبا و
عمامه و
قرآن را برمیدارد و در بیابان رو به آتش و در دستش هم قرآن، میگوید: ای آتش! این نان خانواده و اهل عیال من است، تو را به این قرآن قسم! به این خرمن متعرض نشو. پدرم گفت: تمام آن قبهها که اطراف بود، خاکستر شد و این یکی ماند. هر کس که میآمد، انگشت به دهان میگرفت و متحیر میشد که این چهجور مانده؟! خبر نداشتند، من خبر داشتم، پدر مرحوم آقا ضیاء همچو شخصی بوده است.»
آقا ضیاءالدین که دارای هوشی سرشار و استعدادی فوقالعاده بود، مقدمات علوم اسلامی را نزد پدر و سایر علما، در زادگاهش فرا گرفت.
آقا ضیاءالدین در سال
۱۳۰۲ق، برای ادامه تحصیل، راهی
اصفهان گردید و در مدرسه صدر اقامت گزید.
آیتالله العظمی اراکی (ره) درباره انگیزه سفر آقا ضیاء به اصفهان میگوید:
پدر مرحوم آقا ضیاء در هشتاد سالگی فوت کرد، در حالی که فرزندش، آقا ضیاء ۱۲ سالش بوده و غیر از ایشان دو دختر هم داشتند. حاج صمصام الملکی بود متمول و ارباب ملک و املاک و لکن از علوم هم بیاطلاع نبوده است.
مرحوم آقا شیخ فرمودند: در
کربلا که بودم در مدرسه حسنخان کربلا درس میگفتم. صمصام الملک برای زیارت آمده بود، یک هفته آمد در درس من نشست و در آن هفته از
استصحاب بحث میکردیم و کلمه «لاتنقض الیقین بالشّک» را میگفتیم. آخر هفته که شد، گفت: قربان آن لب و دهنی شوم که یک کلمه به این کوتاهی از آن بیرون آمده و ما یک هفته است بحث میکنیم، یک همچو آدمی بوده، بیاطلاع از عملیات نبوده، منتها ارباب ملک و املاک بود. به همان طرز سابق که میآمد خانه آخوند ملا محمد کبیر، پدر مرحوم آقا ضیاء عراقی و با او صحبتهای علمی داشت، بعد از فوت آخوند هم میآید، به خیالش که فرزند آخوند به جای پدرش نشسته، در آن وقت، آقا ضیاء ۲۴ ساله بود. صمصام الملک فرعی عنوان میکند. آقا ضیاء نمیتواند از عهده برآید. حاج صمصام الملک میگوید: آه! در خانه آخوند بسته شد! پدرم نقل میکرد که آقا ضیاء فرمود: این مثل یک کاسه آب گرمی بود که به سرم ریخته شد. از همان مجلس که حرکت میکند، میرود به اصفهان و بعدش هم به
نجف، و میماند تا آقا ضیاء میشود و همین یک کلمه «آه درِ خانه آخوند بسته شد» باعث شد تا او بهطور جدّی و مصمم به درس و بحث پرداخت و به کمالات علمی و معنوی دست یافت.
آقا ضیاءالدین شش سال در
حوزه علمیه اصفهان، از محضر استادان بزرگواری، همچون آیات عظام:
۱. آقا
سید محمدهاشم چهارسوقی (
۱۲۳۵ ـ
۱۳۱۸ق)؛
۲.
میرزا جهانگیرخان قشقایی (
۱۲۴۳ ـ
۱۳۲۸ق)؛
۳. میرزا
ابوالمعالی کلباسی (
۱۲۴۷ ـ
۱۳۱۵ق)؛
۴.
آخوند ملا محمد کاشی (
۱۲۴۹ ـ
۱۳۳۳ق)؛
دروس سطح عالی فقه، اصول،
کلام و
فلسفه را آموخت.
آقا ضیاءالدین در اواسط سال
۱۳۰۷ق، به
عراق مهاجرت نمود و ابتدا، به
شهر سامرا که از مراکز اجتماع طلاب مهاجر و دارالعلم آن زمان بود، رفت. مدتی را به خیال و عنوان اینکه در مسند قضا نشسته، به رتق و فتق (حل و فصل) امور مردم گذراند. پس از چند ماه، ناگهان از این خیال و علاقه به مسند منصرف شد و با شنیدن آوازه و شهرت
میرزا حبیبالله رشتی، سامرا را ترک و به سوی نجف حرکت کرد و تا آخر عمر در آن حوزه کهن و مهم و پایگاه و مرکز علم، ماندگار شد.
۱. میرزا حبیبالله رشتی (
۱۲۳۴ ـ ۱۳۱۲ق)، مدفون در نجف: و از شاگردان بزرگ و پرآوازه شیخ انصاری بود. کتاب «بدایع الافکار» وی در علم اصول معروف است. شیخ انصاری دربارهاش فرمود: «من درس را برای سه نفر میگویم: میرزا محمّد حسن شیرازی، میرزا حبیبالله رشتی و آقا حسن تهرانی.» آقا ضیاء حدود ۴ سال در درس میرزا حبیب الله رشتی شرکت کرد.
۲.
آخوند ملا محمّدکاظم خراسانی (
۱۲۵۵ ـ
۱۳۲۹ق)، مدفون در نجف: او از شاگردان برجسته شیخ انصاری و میرزای شیرازی بود. «کفایه الاصول» مهمترین کتاب اوست. که بیش از صد نفر تاکنون بر آن حاشیه زدهاند و یا به آن شرح نوشتهاند. آخوند خراسانی از رهبران بزرگ مشروطیت بود.
۳.
سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (
۱۲۴۷ ـ
۱۳۳۷ق)، مدفون در نجف: او از مراجع بزرگ تقلید شیعه در قرن ۱۴ بود. وی از شاگردان میرزای شیرازی و اثر مهم او «
عروة الوثقی» میباشد که مراجع تقلید بعد از ایشان، بر این کتاب فقهی حاشیه زدهاند.
۴. میرزا حسین خلیلی (۱۲۳۰-۱۳۲۶ هـ. ق) فرزند میرزا خلیل تهرانی مدفون در نجف: او از شاگردان شیخ انصاری و صاحب جواهر و از یاران آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی در رهبری نهضت مشروطه بود.
۴.
میرزا حسین خلیلی (
۱۲۳۰ ـ
۱۳۲۶ق) فرزند
میرزا خلیل تهرانی.
۵. ملا
فتحالله شریعت اصفهانی، معروف به شیخ الشریعه (
۱۲۶۶-
۱۳۳۹ق)، او از فقها و مراجع بزرگ شیعه بود.
۶.
سید محمد طباطبایی فشارکی.
۷. میرزا
ابراهیم محلاتی شیرازی.
آقا ضیاءالدین پس از سالها تحصیل، به
درجه اجتهاد نائل آمد و در این دوره پیوسته مورد احترام استادانش بود و به کسی که دریایی از علم و دانش و معارف دینی در سینهاش نهفته است، شهرت دارد.
آقا ضیاءالدین در تمام دوران تحصیل به تدریس نیز اشتغال داشت و از برترین مدرسین و سرآمد استادان همعصر خود بود.
او پس از وفات استادش، آخوند خراسانی، حوزه تدریس مستقلی تشکیل داد و به عنوان مدرسی بزرگ، محققی مدقق، متفکری صاحبنظر و مسلط بر آراء و اندیشههای فقهی و اصولی گذشته، شهرت یافت. فضلا و محققان فراوانی گرد او آمده و از سرچشمه علوم و کمالاتش جرعهها نوشیدند و سیراب شدند. دقتنظر و احاطه علمی او به ویژه در تدریس علم اصول که با نقد و بررسی آراء و نظریات دیگران انجام میگرفت، فوقالعاده بود. این امر باعث شهرت و برتری او بر دیگران شد و وی را در شمار مجددّان علم اصول قرار داد.
آقا ضیاءالدین در ۳۰ سال تدریس خود که تا پایان عمر او به طول انجامید، چند دوره اصول فقه و یک دوره فقه کامل که اکثر آن بر اساس بحثهای فقاهتی و تألیفات
حاج آقا رضا همدانی (
۱۲۵۰ ـ
۱۳۲۲ق) بود، را تدریس کرد و حاصل آن پرورش صدها مجتهد بود که هریک از آنها در شهرهای مختلف، منشأ آثار خیر و برکات فراوانی گردیدند.
وسعت اطلاع و احاطه و تسلط بر خود در ابحاث و مناقشات علمی، حسن بیان و القاء مطالب و نکات، عنایت به آراء و اندیشههای گذشته و شاگردان، صاحبنظر و مشکلگشا در مشکلات علمی و کثرت شاگردان و برخوردار بودن آنان از حرّیت فوقالعاده در طرح مسائل، از ویژگیهای تدریس اوست. او آنچه را تدریس میکرد، مینوشت، با آنکه بعضی درسها را بارها گفته و نوشته بود.
از ویژگیهای دوره تدریس آقا ضیاء در نجف این بود که در این برهه در
حوزه علمیه نجف شخصیتها و رجال برجستهای مشغول تدریس و تربیت طلاب بودند. بهترین طلاب در این زمان که بهطور مستقیم و غیرمستقیم از استادان اثر میپذیرفتند، شاگردان آقا ضیاء بودند.
شیوه آقا ضیاءالدین در تدریس نیز همان شیوه
شیخ انصاری بود. او در بحثهایش از عناصر مشترک اجتهادی و قواعد اصولی استفاده میکرد. هرجا نام بزرگمردان و احیاگران در کتابها و بحث در بین دانشمندان شیعی در احیای علم اصول و نقش آنان در تحول این علم ذکر میگردد، نام آقا ضیاءالدین عراقی در کنار آنان جلب توجه میکند. هرجا بحث از علم اصول است، صحبت از آقا ضیاء نیز هست، وی از شاگردان فاضل آخوند ملا محمدکاظم شناخته میشد و در میان مدرسان «سطح» در دوران خویش مقامی والا داشت. پس از وفات آخوند (۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م) حوزه درس خارج تشکیل داد و بهویژه به عنوان استاد مسلم اصول و از مجدّدان این علم به شمار آمد. بسیاری از شاگردان آخوند در مجلس درس وی حضور مییافتند. آقا ضیاء در همین دوران مرجعیّت یافت.
از هم بحثهای آقا ضیاء، میتوان از شیخ
عبدالله گلپایگانی (
۱۳۲۸ ـ
۱۳۷۰ق) که فقیهی فاضل و مجتهدی دقیق بود، نام برد.
از چهرههای سرشناس و معاصر آقا ضیاء میتوان به
آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی (
۱۲۷۷ ـ
۱۳۶۵ق) شیخ
محمدحسین اصفهانی، معروف به کمپانی (
۱۲۹۶ ـ
۱۳۶۱ق) و
میرزای نائینی (
۱۳۵۵ ق) اشاره کرد.
آقا ضیاءالدین و معاصرانش در دورهای جدید از علم و اصول قرار داشتند که مؤسس آن
وحید بهبهانی (
۱۱۱۷ ـ
۱۲۰۵ق) بود.
تحقیقات اصولی انجام شده در این دوره با پژوهشهایی که در حدود یازده قرن قبل انجام گرفته بود، در مقایسه از لحاظ کم و کیف، ترجیح داشت و تألیف کتابهایی نظیر «
فرائد الاصول» شیخ انصاری و «
کفایة الاصول» آخوند خراسانی گویای این مدعاست.
آقا ضیاء، محمدحسین اصفهانی و دیگران تحولی را که شیخ انصاری پس از وحید بهبهانی به وجود آورده بود، تداوم بخشیدند و علم اصول فقه را به حد کمال رساندند.
در فقه نیز این دوره از عالیترین دورههای اجتهاد به میآید. این دوره فقه با شیخ انصاری (
۱۲۱۴ ـ
۱۲۸۱ق) آغاز میشود.
او و شاگردان مستقیم و غیرمستقیمش در راه تکمیل فعالیت فقهای دورههای قبل، سعی و کوشش وافر نمودند و اجتهاد را به اوج کمال و ترقی رسانیدند. شیخ انصاری با دقتنظر و تحقیقات خویش، راه استنباط صحیح را نشان داد. کتابهای به جا مانده از او، به ویژه دو اثر مهم «
مکاسب» و «
رسائل» از کتابهای سطح عالی حوزههاست که هنوز تدریس میشود.
از برکات وجودی آقا ضیاءالدین در طول سالهای متمادی تدریس، تعلیم و تربیت صدها عالم، فقیه و دانشمندان نامآوری است که از مجالس درس و بحث سراسر فضل و دانش او بهرهها بردند. مجتهدان
ایران و عراق با واسطه یا بیواسطه، از شاگردان او هستند. در میان شاگردان او به چهرههایی برخورد میکنیم که از نظر علم و تقوا، نسبت به دیگران در افق بالاتری قرار دارند. اینک به معرفی شماری از آنها میپردازیم:
۱.
آیتالله سید محسن حکیم (
۱۲۰۶ ـ
۱۳۹۰ق)، مدفون در نجف: او از مراجع بزرگ
شیعه بود که دو دوره در درس اصول آقا ضیاء شرکت کرد. وی آثار فراوان فرهنگی و دینی در عراق و... از خود به یادگار گذاشته و تالیفات او بالغ بر ۵۰ عنوان است.
۲.
آیتالله سید محمدتقی خوانساری (
۱۳۰۵ ـ
۱۳۷۱ق)، مدفون در
قم: آقا ضیاء بارها مقام این شاگردش را ارج نهاده و گفته بود: «... مقام و نگهداری شئونات آقای خوانساری را مانند علمای متاخر برخود فرض میدانم.»
نماز باران او در قم معروف است
نماز جمعه را در قم احیا کرد. فتواهای او در
ملی شدن صنعت نفت و کمک مسلمانان جهان به مردم
فلسطین و شرکت در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورا مشهور است.
۳.
آیتالله سید احمد خوانساری (
۱۳۰۹ ـ
۱۴۰۵ق)، مدفون در قم: وی بیشترین استفادههای علمی را از آقا ضیاء نمود. کتاب «
جامع المدارک» از مهمترین آثار فقهی اوست.
۴.
آیتالله سید ابوالقاسم خوئی (
۱۳۱۷ ـ
۱۴۱۳ق)، مدفون در نجف: او از مراجع بزرگ عالم تشیع و دارای تالیفات فراوانی در فقه، اصول،
تفسیر و
رجال بود و مراکز بزرگ علمی ـ فرهنگی در نقاط مختلف جهان تاسیس کرد. وی به تربیت شاگردان بسیاری که هماکنون در سراسر جهان پراکندهاند، همت گماشت.
۵. آیتالله
سید محمود شاهرودی (
۱۳۰۱ ـ
۱۳۹۴ق)، مدفون در نجف: آقا
سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی او را «ذوالشهادتین» میخواندند. وی رسالههایی در موضوعات گوناگون فقهی، اصولی، ادبی و رجالی نوشته و درسهای اصول و فقه آقا ضیاء و نائینی را تقریر نموده است.
۶.
آیتالله سید عبدالله شیرازی (۱۳۰۹ ـ ۱۴۰۵ق)، مدفون در
مشهد مقدس: وی ۱۳ سال در درس آقا ضیاء شرکت نمود. آقا ضیاء دربارهاش فرمود:
«من ایشان را برای آینده نجف اشرف ذخیره نمودهام و ایشان امید علمی آینده من است.»
۷.
آیتالله سید عبدالهادی شیرازی (۱۳۰۵ ـ
۱۳۸۳ق)، مدفون در نجف: وی از مراجع شیعه بود که تحت تربیت پسرعموی پدرش میرزای بزرگ شیرازی رشد علمی نمود و کتاب «دار السلام» از آثار فقهی اوست.
۸.
آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی (
۱۳۱۶ ـ
۱۴۱۴ق)، مدفون در قم: وی دارای تقریرات و تالیفات فراوان در فقه و اصول بود. ایشان مؤسسات و مدارس علمیه فراوانی را به یادگار گذاشت و شاگردان بسیاری را که هماکنون برخی از آنها در مسئولیتهای بزرگی به نظام جمهوری اسلامی خدمت میکنند، تربیت نمود.
۹.
آیتالله محمدهادی میلانی (
۱۳۱۳ ـ
۱۳۹۵ق)، فرزند
سید جعفر مدفون در مشهد مقدس از مراجع عظام تقلید شیعه که دارای تالیفات فقهی و اصولی بود و
حوزه علمیه مشهد را احیا و شاگردان فاضل و دانشمندی را تربیت نمود.
۱۰.
آیتالله سید شهابالدین مرعشی (
۱۳۱۵ ـ
۱۴۱۱ق)، مدفون در قم: وی از مراجع تقلید تشیع بود که حدود ۱۴۸ اثر علمی به صورت کتاب، رساله و مقاله، در علوم مختلف از خود به جای گذاشت. او کتابخانهای عظیم و منحصر به فرد از لحاظ داشتن نسخههای خطی، تاسیس کرد که مورد استفاده دانشپژوهان است. وی از آقا ضیاء چهار اجازه اجتهاد و چند فقره نامه خصوصی دارد.
۱۱. آیتالله آقا میر
سید علی یثربی کاشانی (
۱۳۱۱ ـ
۱۳۷۹ق)، مدفون در
کاشان: وی از مراجع تقلید شیعه و از شاگردان ممتاز آقا ضیاء و از استادان
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) بود.
آقا ضیاء به او فرمود: «تو برای من به منزله
مالک اشتر برای
علی (علیهالسّلام) هستی.»
و نیز فرمود: «در میان تلامذه سید فشارکی، میرزا
سید علی یزدی لب خندقی بود که استاد موقع حرکتش وی را با اشک بدرقه کرد و از جدایی او هنگام بازگشت به ایران سوخت. در میان شاگردان من نیز شما موقعیت خاصی داری و مرا به جدایی و فراق خود مبتلا به حسرت مینمایی.»
۱۲.
آیتالله محمدتقی بهجت، وی از مراجع تقلید شیعه و ساکن قم و از شاگردان آیتالله محمدحسین اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی است و دارای تالیفات و تقریرات در فقه و اصول میباشد. حاشیه وی بر «ذخیرة العباد» آیتالله
غروی اصفهانی یک دوره فقه استدلالی است.
برخی از شاگردان آقا ضیاء عراقی پس از وفات وی به شهرهای مختلف کوچ کردند و در عرصه تدریس و تحقیق، یافتههای علمی خود را با قلمی پرمایه به رشته تحریر و تقریر در آوردند و طلایهدار حوزههای علمیه در محل سکونت خود بودند، که از آن جملهاند:
۱.
آیتالله میرزا هاشم آملی (
۱۳۲۳ ـ ۱۴۱۳ق)، مدفون در قم: وی از شاگردان آقا ضیاء بود که مدت ۳۰ سال از محضر او بهره برد. وی تقریرات مباحث اصول استاد را در کتاب «
بدایع الافکار» گرد آورده است.
۲. آیتالله آقا شیخ
محمدتقی بروجردی (متوفای:
۱۳۹۱ق)، وی هم از شاگردان خصوصی آقا ضیاء بود و تقریرات اصول استاد را به نام «
نهایة الافکار» نوشت.
۳. آیتالله آقا شیخ
علی مشکاه (
۱۳۱۹ ـ
۱۴۱۰ق)، مدفون
خمینی شهر اصفهان: از چهرههای پارسا و برجسته حوزة علمیه اصفهان است که از اصول آقا ضیاء، مباحث الفاظ و در فقه، مبحث
ولایت فقیه را تحریر کرده است.
۴.
آیتالله میرزا علی غروی علیاری (۱۳۱۹ ـ ۱۴۱۶ق)، وی در اصول، مبحث استصحاب و در فقه، کتاب الزکوة آقا ضیاءالدین را تقریر نموده است.
نیز آیات عظام:
۱.
سید آقا موسوی خلخالی (متوفای: ۱۳۲۴ق)؛
۲.
سید ابوالحسن شمسآبادی (۱۳۲۶ ـ ۱۳۹۶ق)؛
۳.
سید یحیی مدرسی یزدی (۱۳۲۱ ـ ۱۳۸۳ق)؛
۴. شیخ
محمدحسین خیابانی سبحانی (
۱۲۹۹ ـ
۱۳۹۳ق)؛
۵. شیخ
محمدعلی قدسی محلاتی؛
۶. شیخ
محمدعلی اشرفی شاهرودی (۱۳۰۷ ـ
۱۳۹۴ق)؛
۷.
سید صدرالدین صدر (۱۲۹۹ ـ ۱۳۷۳ق)؛
۸.
سید عبدالحسین طیب (۱۳۱۲ ـ ۱۴۱۲ق)، تقریرات اصول و فقه آقا ضیاء را به رشته تحریر در آوردهاند.
عدهای از شاگردان او در مسائل اجتماعی و مبارزات سیاسی پیشگام بودند و علیه دشمنان اسلام و مسلمین، با قلم و قدم مبارزه کردند که از آن جملهاند:
۱.
آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی (
۱۳۰۴ ـ
۱۳۸۱ق) مدفون در شهر ری: در اجازة روایی که آقا ضیاء به وی داده، او را به عنوان «حمایت کننده حوزه مسلمین و جهاد کننده در حفظ احکام دین، ترویج کننده شریعت جدّش...» خطاب نموده است.
۲.
آیتالله محمد غروی کاشانی (۱۳۱۳ ـ ۱۳۹۸ق)؛
۳. آیتالله
محمدباقر آشتیانی (۱۳۲۳ ـ
۱۴۰۴ق)؛
۴. آیتالله شیخ
محمدحسن سه چاری اصفهانی (۱۳۲۵ق)؛
۵.
آیتالله محمدرضا مظفر (۱۳۲۲ ـ ۱۳۸۳ق)؛
۶.
آیتالله بهاءالدین محلاتی (۱۳۱۴ ـ ۱۴۰۱ق)؛
۷. آیتالله محمدحسین نجفی (۱۳۲۱ ـ ۱۴۰۹ق)؛
۸. آیتالله شیخ
ابوالحسن شیرازی (
۱۳۳۰ق)؛
۹. آیتالله
سید حسامالدین فال اسیری شیرازی (
۱۳۱۶ق).
آقا ضیاء به بلند همت بودن،
تواضع، فروتنی،
خوش اخلاقی و
زهد که سرآمد فضایل اخلاقیاند، معروف و از نظر هوش و فکر، دقّت و نظم، ذوق سلیم و
حسن معاشرت و پرهیز از تکلّف برای معاشران و مراجعان، زبانزد عام و خاص بود. بدینجهت شاگردانش او را بسیار دوست میداشتند.
او در وادی
مبارزه با نفس، همه همطرازان علمی (فقهی ـ اصولی) را از خود برتر میدانست، وی به
سعه صدر معروف بود و مجلس درس او، نه فقط به علت گستردگی و عمق دانش بلکه به سبب امکان بحث و اظهارنظر آزاد در آن، شهرت بسیار داشت بهویژه از آنرو که مدرّسان بزرگ معاصر وی کمتر مجال بحث و مناقشه به شاگردان خویش میدادند. آقا ضیاء متجاوز از ۳۰ سال مجلس درس پرجمعیتی را با گشادهرویی اداره کرد و محبوبیت بسیار به دست آورد. صدها نفر از طلّاب فاضل در محضر وی دانش اموختند و به درجه اجتهاد رسیدند.
هرگاه مرجعی از دنیا میرفت، با آن که خود آقا ضیاء صلاحیت مرجعیت را از هر حیث دارا بود، این امر را به سایران و مراجعان را به دیگران حواله میداد و آنان را تبلیغ میکرد.
پس از استادان و مراجع قبل و به دلیل کثرت مراجعات در
عراق و
ایران، وی بر رساله عملیه آقا شیخ
عبدالله مازندرانی (۱۲۵۶ ـ ۱۳۳۰ق) حاشیه زد تا مقلدین از نظراتش استفاده کنند.
آقا ضیاء در معاشرت با شاگردان، ضمن احترام به آنها ظرایف و نکات لطیفی به کار میبرد. شاگردان هم او را بسیار دوست میداشتند و نهایت ادب و احترام را نسبت به او رعایت میکردند. جلساتش با آن که خودمانی بود، برای شاگردان نوعی تربیت عملی و آثار فراوانی در برداشت.
یکی از مزاحهایی که از او نقل میکنند، این است که میگفت: «اگر درس صبح گفته شود، هم استاد میفهمد و هم شاگرد و اگر عصر گفته شود، فقط استاد میفهمد چه میگوید و هر آینه اگر درس، شب گفته شود، نه استاد میفهمد و نه شاگرد».
آقا ضیاءالدین عشق وافری به
اهل بیت (علیهمالسلام) به ویژه
امام حسین (علیهالسلام) داشت. او مجلس روضهخوانی مفصّلی را در ایام محرم در منزلشان برقرار میساخت. در این مجلس که اکثر علما و طلاب و استادان حوزه شرکت میکردند، آقا ضیاء منبر میرفت و از روی مقتل برای اهل مجلس مصیبت میخواند و بسیار میگریست و اهل مجلس را میگریاند.
آثار علمی آقا ضیاء شامل تالیفات و تقریرات شاگردان ایشان میشود.
از جمله آثار علمی آقا ضیاء که در
فقه و
اصول نگاشته شده و باقی مانده است، عبارتند از:
۱.
استصحاب العدم الازلی؛
۲. احکام الرضاع؛
۳. البیع؛
۴.
تعاقب الایدی؛
۵.
تعلیقات علی رسائل الشیخ الانصاری؛
۶. تعلیقات «فوائد الاصول » و الفوائد (تقریرات میرزا حسین نائینی) نوشته شیخ
محمدعلی کاظمی؛
۷. حاشیه جواهر الکلام؛
۸. حاشیه
العروه الوثقی؛
۹. حاشیه استدلالی به
عروة الوثقی؛
۱۰. حاشیه کفایة الاصول؛
۱۱. حاشیه المکاسب؛
۱۲. حجیه القطع (رساله)؛
۱۳.
روائع الامالی فی فروع العلم الاجمالی؛
۱۴.
شرح التبصره. شش جزء آن به تحقیق
آیتالله محمدهادی معرفت در
قم به چاپ رسید.
۱۵. الشرط المتأخر. (رساله)؛
۱۶. الصلاه؛
۱۷. قاعده الحرج؛
۱۸. قاعده لاضرر؛
۱۹. القضاء؛
۲۰. اللباس المشکوک: (رساله)؛
۲۱. مقالات الاصول: (دو جزء)؛
۲۲. رسالههایی در اجتهاد و تقلید، باب انسداد، اجرت بر واجبات، دعاوی، نیت، ادله نقلیه و....
تقریرات درس اصول و فقه که به قلم شاگردانش تحریر شده، عبارتند از:
۱.
بدایع الافکار: میرزا هاشم آملی، چاپ قم.
۲.
نهایة الافکار: شیخ محمدتقی بروجردی، چاپ قم.
۳.
نماذج الاصول فی شرح مقالات الاصول: سید یحیی مدرس یزدی، چاپ قم).
۴.
المحاکمات بین الکفایه و اعلام ثلاثه؛ تقریرات بحث، شیخ
محمدطاهر آل شبیر خاقانی.
۵. تقریرات اصول، آیتالله سید محمود شاهرودی.
۶. تقریرات اصول، آیتالله
غلامحسین جعفری همدانی.
۷. تقریرات اصول، آیتالله
سید عبدالرزاق نسابه.
۸. تقریرات اصول، آیتالله شیخ محمدعلی اشرفی شاهرودی.
۹. تقریرات اصول،
سید محمدرضا تبریزی.
۱۰. تقریرات اصول، آیتالله میرزا علی مشکاة.
۱۱. تقریرات فقه، آیتالله میرزا هاشم آملی.
۱۲. تقریرات فقه، میرزا علی مشکاة.
۱۳. تقریرات فقه، میرزا علی علیاری غروی.
۱۴. حاشیه بر مجمع الرسائل، سید محمدباقر شیرازی.
۱۵.
منتخب المسائل، احمدی یزدی.
سرانجام آقا ضیاءالدین در شب دوشنبه ۲۹
ذیقعده سال
۱۳۶۱ق، در
نجف اشرف دعوت حق را اجابت نمود.
در عزای او، سه روز درسهای حوزه تعطیل و شاگردان به سوگ او نشستند. جنازه او با شکوه تمام تشییع و در حجره نزدیک (باب العماره) صحن
حرم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به خاک سپرده شد.
مجالس ترحیم فراوانی در عراق و ایران برای او برگزار کردند.
۱. آستان قدس، فهرست، ۵/۵۸۰-۵۸۲، ۵۸۸، ۶/۱۴۷.
۲. آقا بزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه فی القرن الرابع عشر، مشهد، دارالمرتضی، ۱۴۰۴ق، صص۹۵۶-۹۵۹.
۳. آیتالله مرعشی، فهرست خطی، ۸/۳۸۳.
۴. امین، محسن، اعیانالشیعه، بیروت، دارالتعارف، ۱۹۸۳م، ۷/۳۹۲.
۵. حرزالدین، محمدحسین، معارف الرجال، قم، کتابخانة آیتالله مرعشی، ۱۴۰۵ق، ۲/۳۸۶.
۶. خیابانی تبریزی، ملّاعلی، علمای معاصرین، تهران، مطبعة اسلامیّه، ۱۳۶۶ق، صص۱۸۹-۱۹۰.
۷. شورای ملی (سابق) فهرست خطی، ۱۰ (۲) ۹۱۲.
۸. قمی، عباس، فوائد الرّضویّه، تهران، ۱۳۲۷ش، ص ۲۱۷.
۹. مدرس، محمدعلی، ریحانه الادب، تبریز، ۱۳۴۶ش، ۱/۱۲۵.
۱۰. مشار، خانبابا، فهرست چاپی عربی، صص۱۲۰، ۸۸۵، ۹۷۲.
•
حبیبالله سلمانی آرانی، سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آقا ضیاء عراقی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۴/۱۳. •
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آقا ضیاء عراقی»، ج۹، ص۱۱۹۲.