• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آشکار شدن قبر امام علی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شیعیان اتفاق نظر دارند که مرقد مطهر امیرمؤمنان حضرت علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) در نجف اشرف است، همان جایی‌که امروزه شیعیان سراسر عالم اسلامی، به زیارت آرامگاه شریف او می‌آیند و محل رفت و شد عاشقان اوست. چگونگی پیدایش و آشکار شدن آرامگاه امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) از جمله موضوعات پرحجم تاریخی و روایی است که اثبات آن نیاز به بررسی تاریخ، بازخوانی روایات و بررسی اظهار نظرهای بزرگان از فریقین است.



قبر مطهر حضرت به صورت علنی در طی چند مرحله آشکار شد.

۱.۱ - توسط امام صادق

قبر شریف امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) همواره در میان اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) مشهور بود، اما آن بزرگواران از آشکار کردن آن برای عموم مردم به همان دلایلی که ذکر شد، خودداری می‌کرند، هر چند که در مواردی به برخی از یاران خاص خود نشان می‌دادند که نمونه آن را در روایتی از امام سجاد (علیه‌السّلام) که به ابوحمزه ثمالی نشان دادند، اما آشکار کردن این قبر برای عموم مردم در زمان امام صادق (علیه‌السّلام) اتفاق افتاده است، چرا که با ضعیف شدن حکومت بنی‌امیه و پس از به حکومت رسیدن عباسیان، ترسی که از دشمنی بنی‌امیه و خوارج وجود داشت، از بین رفته بود و ائمه و شیعیان در اوائل دوره بنی‌العباس آزادی بیشتری داشتند.
با توجه به این آزادی نسبی که برای حضرت پیش آمده بود امام صادق (علیه‌السّلام) آشکارا مضجع شریف جدشان امیرمؤمنان را هم زیارت کردند و هم به شاگردان و ارادتمندان حضرت نشان دادند و برای بعضی از شاگردانش زیارت‌نامه و کیفیت زیارت را نیز تعلیم می‌داد. ما به مواردی از آن اشاره می‌کنیم.

۱.۱.۱ - زیارت قبر مطهر به تنهائی

سید بن‌ طاوس یکی از ماجرای زیارت حضرت را از زبان یکی از اصحابش این‌گونه نقل می‌کند:
وَرَوَی الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ السَّرَّادُ فِی کِتَابِ الْمَشِیخَةِ عَنْ اِسْحَاقَ بْنِ جَرِیرٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ اِنِّی لَمَّا کُنْتُ بِالْحِیرَةِ عِنْدَ اَبِی الْعَبَّاسِ کُنْتُ آتِی قَبْرَ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) وَهُوَ بِنَاحِیَةِ الْحِیرَةِ اِلَی جَانِبِ غَرِیِّ النُّعْمَانِ فَاُصَلِّی عِنْدَهُ الصُّبْحَ وَاَنْصَرِفُ قَبْلَ الْفَجْر.
اسحاق بن جریر می‌گوید: حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمود: در وقتی که من در حیره نزد ابیالعبّاس سفّاح بودم، به زیارت حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌رفتم و قبر آن حضرت پهلوی عمارت غری در جانب نجف واقع است و نماز شب را در آنجا بجا می‌آوردم و قبل از صبح برمی‌گشتم.

۱.۱.۲ - نشان‌دادن قبر مطهر به صفوان

شاگردان و ارادتمندان آن حضرت نیز از محل مضجع شریف امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) از امام پرسیدند و حضرت محل دقیق آن را بیان کردند و گاهاً با اصحابش به زیارت قبر مطهر می‌رفتند. روایت در این‌باره متعدد است، در این‌جا به برخی از آنها که مدعای فوق را اثبات می‌کند اشاره می‌شود.

۱.۱.۲.۱ - روایت اول

محمد بن جعفر مشهدی، ابراهیم بن محمد ثقفی، سید بن طاوس و دیگران این روایت را نقل کرده‌اند:
صَفْوَانُ الْجَمَّالُ قَالَ: لَمَّا وَافَیْتُ مَعَ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ (علیه‌السّلام) الْکُوفَةَ یُرِیدُ اَبَا جَعْفَرٍ الْمَنْصُورَ قَالَ لِی یَا صَفْوَانُ اَنِخِ الرَّاحِلَةَ فَهَذَا قَبْرُ جَدِّی اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) فَاَنَخْتُهَا ثُمَّ نَزَلَ فَاغْتَسَلَ وَغَیَّرَ ثَوْبَهُ وَتَحَفَّی وَقَالَ لِیَ افْعَلْ مِثْلَ مَا اَفْعَلُهُ ثُمَّ اَخَذَ نَحْوَ الذَّکَوَاتِ وَقَالَ لِی قَصِّرْ خُطَاکَ وَاَلْقِ ذَقَنَکَ اِلَی الْاَرْضِ فَاِنَّهُ یُکْتَبُ لَکَ بِکُلِّ خُطْوَةٍ مِائَةُ اَلْفِ حَسَنَةٍ وَیُمْحَی عَنْکَ مِائَةُ اَلْفِ سَیِّئَةٍ وَیُرْفَعُ لَکَ مِائَةُ اَلْفِ دَرَجَةٍ وَیُقْضَی لَکَ مِائَةُ اَلْفِ حَاجَةٍ- وَیُکْتَبُ لَکَ ثَوَابُ کُلِّ صِدِّیقٍ وَشَهِیدٍ مَاتَ اَوْ قُتِلَ ثُمَّ مَشَی وَمَشَیْنَا مَعَهُ وَعَلَیْنَا السَّکِینَةُ وَالْوَقَارُ وَنُسَبِّحُ وَنُقَدِّسُ وَنُهَلِّلُ اِلَی اَنْ بَلَغْنَا الذَّکَوَاتِ فَوَقَفَ (علیه‌السّلام) وَنَظَرَ یَمْنَةً وَیَسْرَةً وَخَطَّ بِعُکَّازَتِهِ- وَقَالَ لِی اطْلُبْهُ فَطَلَبْتُ فَاِذَا اَثَرُ الْقَبْرِ ثُمَّ اَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَی خَدَّیْهِ- وَقَالَ اِنَّا لِلَّهِ وَاِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ وَقَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَرُّ التَّقِی...

صفوان شتربان می‌گوید: به خدمت حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) به کوفه آمدم در وقتی که آن حضرت به دیدن منصور دوانیقی تشریف می‌بردند در یک موضعی فرمود: شتر را بخوابان که این قبر جدّم حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) است. من شتر را خوابانیدم. حضرت پیاده شد و بعد از غسل جامه‌های خود را تغییر دادند و فرمودند: هر عملی که من انجام می‌دهم تو هم انجام بده. بعد از آن به جانب تپه‌های نجف روانه شدند و فرمودند: پاها را نزدیک هم بگذار و سر را به زیر‌انداز، همانا برای هر قدمی که برمی‌داری صد هزار حسنه در نامه عملت ثبت و صد هزار سیّئه از آن محو می‌کنند و صد هزار درجه در بهشت برایت بلند می‌کنند و صد هزار حاجت برآورده می‌شود و می‌نویسند برای تو ثواب هر صدّیق و هر شهیدی که مرده‌اند یا کشته شده‌اند. پس من به همراه ایشان در حال سکینه و وقار، و تسبیح و تقدیس و تهلیل و ذکر خدا به تپه‌ها رسیدیم. حضرت ایستادند و به دست راست و چپ نظر کردند و چوبی که در دست داشتند خطی کشیدند و فرمودند: جست‌وجو کن. من به کاوش پرداختم و ناگهان قبر نمایان شد. آب دیده مبارک آن حضرت بر روی مقدّسش روان شد و فرمودند: اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ و بر صاحب آن قبر اینگونه سلام دادند:
السَّلَامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَرُّ التَّقِیُّ...
بعد از اتمام زیارت به حضرت عرض کردم: یَا سَیِّدِی تَاْذَنُ لِی اَنْ اُخْبِرَ اَصْحَابَنَا مِنْ اَهْلِ الْکُوفَةِ بِهِ قَالَ نَعَمْ وَاَعْطَانِی الدَّرَاهِمَ وَاَصْلَحْتُ الْقَبْر.
عرض کردم: سرورم! آیا اجازه می‌دهی تا دیگر یارانمان را در کوفه از این امر آگاه کنم؟ فرمود: آری. و مقداری پول به من داد و من قبر را اصلاح کردم.
در این روایت به صراحت آمده که به دستور حضرت، صفوان محل مضجع امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را علامت‌گذاری کردند و قطعاً اصلاح آن به این معنا است که صورت قبری برای مضجع شریف ساخت تا هنگامی که شیعیان به زیارت می‌آیند بدانند که این قبر حضرت است.

۱.۱.۲.۲ - روایت دوم

ابراهیم ثقفی نقل می‌کند:
عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ حَمَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (علیه‌السّلام) فَلَمَّا انْتَهَیْتُ اِلَی النَّجَفِ قَالَ یَا صَفْوَانُ تَیَاسَرْ حَتَّی تَجُوزَ الْحِیرَةَ فَتَاْتِیَ الْقَائِمَ قَالَ فَبَلَغْتُ الْمَوْضِعَ الَّذِی وَصَفَ لِی فَنَزَلَ وَتَوَضَّاَ ثُمَّ تَقَدَّمَ هُوَ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ فَصَلَّیَا عِنْدَ قَبْرٍ فَلَمَّا قَضَیَا صَلَاتَهُمَا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ اَیُّ مَوْضِعٍ هَذَا الْقَبْرُ قَالَ هَذَا قَبْرُ عَلِیِّ بْنِ اَبِی طَالِبٍ (علیه‌السّلام) وَهُوَ الْقَبْرُ الَّذِی تَاْتِیهِ النَّاسُ هُنَاکَ.

صفوان بن مهران جمّال می‌گوید: من حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) را بر شتران خود سوار کرده به طرف نجف آوردم و چون به حیره رسیدند- و آن شهری بوده است در حوالی کوفه- فرمودند: یا صفوان! به دست چپ میل کن تا از حیره بگذریم و به طرف قائم برو. (گویا قایم عمارتی یا علامتی بوده است در حوالی نجف.) به آن جائی رسیدیم که قبر حضرت امیر را در آنجا نشان می‌دادند. حضرت به زیر آمدند و وضو ساختند و پیش ایستادند و با عبداللَّه بن الحسن نماز گزاردند. چون از نماز فارغ شدند، پرسیدم فدایت شوم! این چه موضع است؟ فرمود که این قبر علیّ بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) است و این قبری است که شیعیان به زیارتش می‌آیند.
سیدمحسن امین درباره این روایت می‌نویسد: وینبغی ان یکون هذا فی خلافة السفاح لانه هو الذی وفد علیه عبدالله بن الحسن.
شاید این در زمان خلافت سفاح (اولین خلیفه عباسی) باشد، زیرا سفاح کسی است که عبدالله بن حسن بر او وارد شد.

۱.۱.۲.۳ - روایت سوم

طبق این روایت، امام صادق (علیه‌السّلام) دور قبر مطهر جدش را برای صفوان خط کشید و حدود آن را معین کردند:
صَفْوَانُ بْنُ عَلِیٍّ الْبَزَّازُ قَالَ حَدَّثَنِی صَفْوَانُ الْجَمَّالُ اَنَّهُ قَالَ خَرَجْتُ مَعَ الصَّادِقِ (علیه‌السّلام) مِنَ الْمَدِینَةِ اُرِیدُ الْکُوفَةَ فَلَمَّا جُزْنَا بَابَ الْحِیرَةِ قَالَ یَا صَفْوَانُ قُلْتُ لَبَّیْکَ یَا ابن‌رَسُولِ اللَّهِ قَالَ تُخْرِجُ الْمَطَایَا اِلَی الْقَائِمِ وَجِدَّ الطَّرِیقَ اِلَی الْغَرِیِّ قَالَ صَفْوَانُ فَلَمَّا صِرْنَا اِلَی قَائِمِ الْغَرِیِّ اَخْرَجَ رِشَاءً مَعَهُ دَقِیقاً قَدْ عُمِلَ مِنَ الْکِنْبَارِ ثُمَّ تَبَعَّدَ مِنَ الْقَائِمِ مَغْرِباً خُطًی کَثِیرَةً- ثُمَّ مَدَّ ذَلِکَ الرِّشَاءَ حَتَّی انْتَهَی اِلَی آخِرِهِ فَوَقَفَ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ اِلَی الْاَرْضِ فَاَخْرَجَ مِنْهَا کَفّاً مِنْ تُرَابٍ فَشَمَّهُ مَلِیّاً ثُمَّ اَقْبَلَ یَمْشِی حَتَّی وَقَفَ عَلَی مَوْضِعِ الْقَبْرِ الْآنَ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ الْمُبَارَکَةِ اِلَی التُّرْبَةِ فَقَبَضَ مِنْهَا قَبْضَةً ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَةً حَتَّی ظَنَنْتُ اَنَّهُ فَارَقَ الدُّنْیَا- فَلَمَّا اَفَاقَ قَالَ: هَاهُنَا وَاللَّهِ مَشْهَدُ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) ثُمَّ خَطَّ تَخْطِیطاً فَقُلْتُ یَا ابن‌رَسُولِ اللَّهِ مَا مَنَعَ الْاَبْرَارَ مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنْ اِظْهَارِ مَشْهَدِهِ قَالَ حَذَراً مِنْ بَنِی مَرْوَانَ وَالْخَوَارِجِ اَنْ تَحْتَالَ فِی اَذَاهُ. .

صفوان جمّال می‌گوید: با حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) از مدینه مشرّفه بیرون رفتم و اراده کوفه داشتیم و چون از حیره گذشتیم، فرمود: که یا صفوان! گفتم: لبّیک یا ابن‌ رسول‌ اللَّه! فرمود: شتران را رو به قایم ببر (و «قایم» میلی یا عمارتی بوده است) و به طرف غری برو، چون به قائم رسیدند آن حضرت ریسمان باریکی بیرون آوردند و سرش را در قایم بند کردند و به طرف مغرب چند گام رفتند و آن ریسمان را کشیدند تا آنجا که ریسمان منتهی شد، ایستادند و کفی از خاک برداشتند و مدت زیاد بو کردند و چند قدم آمدند تا موضعی که اکنون موضع قبر آن حضرت است و به دست مبارک قبضه‌ای از خاک برداشتند و بوئید و فریادی زدند و از هوش رفتند و من گمان کردم که از دنیا مفارقت کرده است، چون به هوش آمد فرمودند: قسم به خدا این محلّ قبر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) است. بعد از آن خطّی بر دور قبر کشیدند. من عرض کردم که یا ابن‌ رسول اللَّه! چه مانع شد معصومان این اهل بیت را از اظهار قبر آن حضرت؟ فرمودند: از خوف بنی‌مروان و خوارج (علیهم‌اللّعنه) اظهار نکردند و مخفی کردند.

۱.۱.۳ - تعلیم زیارت‌نامه به محمد بن مسلم

در روایت دیگر امام صادق (علیه‌السّلام) کیفیت زیارت جدش امیرمؤمنان را به یکی دیگر از اصحابش (محمد بن مسلم) تعلیم می‌دهد و این نشانگر این است که اصحاب حضرت، قبر مطهر را زیارت می‌کرده‌اند و این مزار شریف در میان مردم در زمان امام مشهور شد.
محمد بن مشهدی در کتاب المزار می‌نویسد:
اَنَّ الصَّادِقَ (علیه‌السّلام) عَلَّمَ مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ الثَّقَفِیَّ هَذِهِ الزِّیَارَةَ وَقَالَ اِذَا اَتَیْتَ مَشْهَدَ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فَاغْتَسِلْ غُسْلَ الزِّیَارَةِ وَالْبَسْ اَنْظَفَ ثِیَابِکَ وَشَمَّ شَیْئاً مِنَ الطِّیبِ وَامْشِ- وَعَلَیْکَ السَّکِینَةُ والْوَقَارُ فَاِذَا وَصَلْتَ اِلَی بَابِ السَّلَامِ فَاسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ- وَکَبِّرِ اللَّهَ تَعَالَی ثَلَاثِینَ مَرَّةً.
حضرت صادق (علیه‌السّلام) این زیارت را به محمّد بن مسلم ثقفی تعلیم دادند و فرمودند: هرگاه به زیارت حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) رفتی غسل کن و پاکیزه‌ترین جامه‌های خود را بپوش و خود را خوشبو کن و به آرام دل و آرام تن راه رو وقتی به در روضه مقدّسه رسیدی رو به قبله کن و سی مرتبه اللَّه اکبر بگو، و بگو: السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَی خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ. .

۱.۱.۴ - زیارت مضجع توسط اصحاب امام صادق

پس از آشکار شدن قبر شریف آن حضرت توسط امام صادق (علیه‌السّلام)، شیعیان و دوست‌دارن امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) به زیارت آن حضرت می‌آمدند. ما به چند روایت اکتفا می‌کنیم:

۱.۱.۲.۱ - روایت اول

کلینی با سند صحیح نقل می‌کند عبدالله بن سنان، عمر بن یزید و حفص کناسی، قبر حضرت را زیات کرده‌اند:
اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابن‌اَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ اَتَانِی عُمَرُ (عَمْرُو) بْنُ یَزِیدَ فَقَال لِی ارْکَبْ فَرَکِبْتُ مَعَهُ فَمَضَیْنَا حَتَّی اَتَیْنَا مَنْزِلَ حَفْصٍ الْکُنَاسِیِّ فَاسْتَخْرَجْتُهُ فَرَکِبَ مَعَنَا ثُمَّ مَضَیْنَا حَتَّی اَتَیْنَا الْغَرِیَّ فَانْتَهَیْنَا اِلَی قَبْرٍ فَقَالَ انْزِلُوا هَذَا قَبْرُ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) فَقُلْنَا مِنْ اَیْنَ عَلِمْتَ فَقَالَ اَتَیْتُهُ مَعَ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) حَیْثُ کَانَ بِالْحِیرَةِ غَیْرَ مَرَّةٍ وَخَبَّرَنِی اَنَّهُ قَبْرُه.
عبداللَّه بن سنان گوید: عمر بن یزید نزد من آمد و گفت: سوار شو برویم من سوار شدم و همراه او رفتم تا به منزل حفص کناسی رسیدیم، او را هم از خانه بیرون آوردم، او هم همراه ما آمد تا به غری رسیدیم و به قبری برخوردیم، عمر گفت: فرود آئید که این قبر امیرالمؤمنین است، گفتیم تو از کجا دانی؟ گفت: زمانی که امام صادق (علیه‌السّلام) در حیره بود، بارها در خدمتش به اینجا آمدم و به من فرمود: این قبر آن حضرتست.

۱.۱.۲.۲ - روایت دوم

سلیمان بن خالد و محمد بن مسلم قبر حضرت را زیارت کردند:
حَدَّثَ اَبُو نُعَیْمٍ الْحَسَنُ بْنُ اَحْمَدَ بْنِ مِیثَمِ بْنِ اَبِی نُعَیْمٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ دُکَیْنٍ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍومُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالاَ مَضَیْنَا اِلَی الْحِیرَةِ فَاسْتَاْذَنَّا وَدَخَلْنَا اِلَی اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) فَجَلَسْنَا اِلَیْهِ وَسَاَلْنَاهُ عَنْ قَبْرِ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) فَقَالَ اِذَا خَرَجْتُمْ فَجُزْتُمُ الثُّوَیَّةَ وَالْقَائِمَ وَصِرْتُمْ مِنَ النَّجَفِ عَلَی غَلْوَةٍ اَوْ غَلْوَتَیْنِ- رَاَیْتُمْ ذَکَوَاتٍ بِیضٍ بَیْنَهَا قَبْرٌ جَرَفَهُ السَّیْلُ فَذَاکَ قَبْرُ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) قَالَ فَغَدَوْنَا مِنْ غَدٍ فَجُزْنَا الثُّوَیَّةَ وَالْقَائِمَ وَاِذَا ذَکَوَاتٌ بِیضٌ فَجِئْنَاهَا فَاِذَا قَبْرٌ کَمَا وَصَفَ قَدْ جَرَفَهُ السَّیْلُ فَنَزَلْنَا وَسَلَّمْنَا وَصَلَّیْنَا عِنْدَهُ ثُمَّ انْصَرَفْنَا فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ غَدَوْنَا اِلَی اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) فَوَصَفْنَا لَهُ فَقَالَ اَصَبْتُمْ اَصَابَ اللَّهُ بِکُمُ الرَّشَاد.

سلیمان بن خالد و محمّد بن مسلم نقل کردند که در حیره به خدمت حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) رفتیم و از موضع قبر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) از ایشان سؤال کردیم. فرمودند: چون از کوفه بیرون می‌روید و از ثویه و قائم می‌گذرید یک تیر پرتاب یا دو تیر پرتاب راه مانده به تلی که آن را نجف می‌گویند تلکهای سفید نورانی می‌بینید، در میان آنها قبری هست که سیلاب‌ اندکی آن را رخنه کرده است، آن قبر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) است. گفتند که ما روز دیگر صبحی از پی نشان رفتیم و چون به تلکهای سفید رسیدیم، قبر را به نحوی که فرموده بودند، یافتیم، در آنجا از چهارپایان فرود آمده و زیارت کردیم و نماز گذاردیم و برگشتیم. روز دیگر به خدمت آن حضرت رفتیم و این قضیه را نقل کردیم. فرمودند: که درست یافته‌اید، خدا شما را به راه راست بدارد!

۱.۲ - توسط‌ هارون‌الرشید

چنانچه اشاره شد آزادی نسبی که برای اهل بیت و علویان در اوائل حکومت عباسیان به اجراء گذاشته شده بود، در دوره‌های بعدی کم‌کم برداشته شد و خباثت درونی عباسیان روز به روز نسبت به خاندان رسول خدا بیشتر آشکار می‌شد. کار بدانجا رسید که امامان معصوم را زیر نظر قرار داده و زندانی کردند، علویان و فاطمیان را زنده به‌گور می‌کردند و هر روز صحنه زندگی برای شیعیان تنگ‌تر می‌شد، تا جائی که شاعر این چنین سروده است:
یا لیت جور بنی مروان قد دام لنا و لیت عدل بنی العباس فی النار
‌ای کاش جور و ستم بنی‌مروان همچنان مستدام می‌گردید و آرزو می‌کنم که عدالت گستری بنی‌عباس آتش می‌گرفت و از میان می‌رفت.
با این وضع، شیعیان از ترس خلفاء نمی‌توانستند به زیارت قبور ائمه از جمله به زیارت قبر مطهر امیرمؤمنان بروند. این سیاست حکام عباسیان باعث شد که این مضجع شریف یک بار دیگر از دلها فراموش شود و دوباره به همان وضع نخستینش، همانند تلی از خاک در آید.

در زمان‌ هارون، جریان شکاری پیش آمد که این قبر مطهر دوباره آشکار شد و عظمت از دست رفته آن در دل‌های عاشقان زنده گردید. و از آن به بعد دیگر‌ هارون مانع زیارت قبر مطهر نگردید، بلکه خود نیز به زیارت آن می‌آمد.
جریان آشکار شدن قبر امیرمؤمنان را منابع تاریخی ذکر کرده‌اند، اما جالب توجه این است که روایت آن، از یک راوی به دو طریق نقل شده است:
مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا قَالَ حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَائِشَةَقَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ خَازِمٍ قَالَ خَرَجْنَا یَوْماً مَعَ الرَّشِیدِ مِنَ الْکُوفَةِ نَتَصَیَّدُ فَصِرْنَا اِلَی نَاحِیَةِ الْغَرِیَّیْنِ وَالثُّوَیَّةِ فَرَاَیْنَا ظِبَاءً فَاَرْسَلْنَا عَلَیْهَا الصُّقُورَ وَالْکِلَابَ فَجَاوَلَتْهَا سَاعَةً ثُمَّ لَجَاَتِ الظِّبَاءُ اِلَی اَکَمَةٍ فَسَقَطَتْ عَلَیْهَا فَسَقَطَتِ الصُّقُورُ نَاحِیَةً وَرَجَعَتِ الْکِلَابُ فَعَجِبَ الرَّشِیدُ مِنْ ذَلِکَ ثُمَّ اِنَّ الظِّبَاءَ هَبَطَتْ مِنَ الْاَکَمَةِ فَهَبَطَتِ الصُّقُورُ وَالْکِلَابُ فَرَجَعَتِ الظِّبَاءُ اِلَی الْاَکَمَةِ فَتَرَاجَعَتْ عَنْهَا الْکِلَابُ وَالصُّقُورُ فَفَعَلَتْ ذَلِکَ ثَلَاثاً فَقَالَ الرَّشِیدُ ارْکُضُوا فَمَنْ لَقِیتُمُوهُ فَاْتُونِی بِهِ فَاَتَیْنَاهُ بِشَیْخٍ مِنْ بَنِی اَسَدٍ فَقَالَ لَهُ هَارُونُ اَخْبِرْنِی مَا هَذِهِ الْاَکَمَةُ قَالَ اِنْ جَعَلْتَ لِیَ الْاَمَانَ اَخْبَرْتُکَ قَالَ لَکَ عَهْدُ اللَّهِ وَمِیثَاقُهُ اَلَّا اُهَیِّجَکَ وَلَا اُوذِیَکَ فَقَالَ حَدَّثَنِی اَبِی عَنْ آبَائِهِ اَنَّهُمْ کَانُوا یَقُولُونَ اِنَّ فِی هَذِهِ الْاَکَمَةِ قَبْرَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی طَالِبٍ (علیه‌السّلام) جَعَلَهُ اللَّهُ حَرَماً لَا یَاْوِی اِلَیْهِ شَیْ ءٌ اِلَّا اَمِنَ فَنَزَلَ هَارُونُ فَدَعَا بِمَاءٍ فَتَوَضَّاَ وَصَلَّی عِنْدَ الْاَکَمَةِ وَتَمَرَّغَ عَلَیْهَا وَجَعَلَ یَبْکِی ثُمَّ انْصَرَفْنَا.
قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَائِشَةَ فَکَاَنَّ قَلْبِی لَمْ یَقْبَلْ ذَلِکَ فَلَمَّا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ حَجَجْتُ اِلَی مَکَّةَ فَرَاَیْتُ بِهَا یَاسِراً رَحَّالَ الرَّشِیدِ وَکَانَ یَجْلِسُ مَعَنَا اِذَا طُفْنَا فَجَرَی الْحَدِیثُ اِلَی اَنْ قَالَ قَالَ لِیَ الرَّشِیدُ لَیْلَةً مِنَ اللَّیَالِی وَقَدْ قَدَّمْنَا مِنْ مَکَّةَ فَنَزَلْنَا الْکُوفَةَ یَا یَاسِرُ قُلْ لِعِیسَی بْنِ جَعْفَرٍ فَلْیَرْکَبْ فَرَکِبَا جَمِیعاً وَرَکِبْتُ مَعَهُمَا حَتَّی اِذَا صِرْنَا اِلَی الْغَرِیَّیْنِ فَاَمَّا عِیسَی فَطَرَحَ نَفْسَهُ فَنَامَ وَاَمَّا الرَّشِیدُ فَجَاءَ اِلَی اَکَمَةٍ فَصَلَّی عِنْدَهَا فَکُلَّمَا صَلَّی رَکْعَتَیْنِ دَعَا وَبَکَی وَتَمَرَّغَ عَلَی الْاَکَمَةِ ثُمَّ یَقُولُ یَا عَمِّ اَنَا وَاللَّهِ اَعْرِفُ فَضْلَکَ وَسَابِقَتَکَ وَبِکَ وَاللَّهِ جَلَسْتُ مَجْلِسِی الَّذِی اَنَا فِیهِ وَاَنْتَ اَنْتَ وَلَکِنَّ وُلْدَکَ یُؤْذُونَنِی وَیَخْرُجُونَ عَلَیَّ ثُمَّ یَقُومُ فَیُصَلِّی ثُمَّ یُعِیدُ هَذَا الْکَلَامَ وَیَدْعُو وَیَبْکِی حَتَّی اِذَا کَانَ فِی وَقْتِ السَّحَرِ قَالَ لِی یَا یَاسِرُ اَقِمْ عِیسَی فَاَقَمْتُهُ فَقَالَ لَهُ یَا عِیسَی قُمْ فَصَلِّ عِنْدَ قَبْرِ ابن‌عَمِّکَ قَالَ لَهُ وَاَیُّ عُمُومَتِی هَذَا قَالَ هَذَا قَبْرُ عَلِیِّ بْنِ اَبِی طَالِبٍ فَتَوَضَّاَ عِیسَی وَقَامَ یُصَلِّی فَلَمْ یَزَالا کَذَلِکَ حَتَّی طَلَعَ الْفَجْرُ فَقُلْتُ: یَا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اَدْرَکَکَ الصُّبْحُ فَرَکِبْنَا وَرَجَعْنَا اِلَی الْکُوفَةِ.

عبداللّه حازم می‌گوید: روزی همراه‌ هارون‌الرشید برای شکار از کوفه خارج شدیم در غریین و ثویه چند آهو را مشاهده کردیم، بازها و سگ‌ها را بطرف آنها فرستادیم که به مدت یک ساعت آنها را دنبال کردند آخرالامر حیوانات بی‌چاره شده خود را به پناه پشته درآورده بازها به طرفی رفته و سگ‌های شکاری به جانب ما آمدند.‌ هارون از این پیش آمد شگشف زده شد. اما بلافاصله آهوان از آن به پایین آمدند دو مرتبه بازها و سگ‌ها به آنها حمله کردند اما باز آنها که خود را بیچاره دیدند به همان پشته پناه بردند تا سه مرتبه این عمل تکرار شد و آن روز از شکار باز ماندند.
هارون دستور داد بروید در این نزدیکی هر کسی را ملاقات کردید به حضور آورید تا ما را از آن قضیه مطلع گرداند.
پیرمردی از مردم بنی‌اسد را حاضر کردند‌ هارون پرسید این پشته و قضیه آن را کاملا بیان کن و ما را از پیش آمدی که دیده‌ایم اطلاع بده؟ پاسخ داد: اگر مرا امان دهی حقیقت آن را برای تو شرح خواهم داد.‌ هارون گفت: با خدا پیمان بستم که اگر حقیقت آن را بگوئی بتو آسیبی نرسانم.
آن مرد گفت: پدرم از پدرانش نقل می‌کرده که در زیر این پشته مرقد مطهر امیرالمؤمنین است و آن را خدای متعال حرم امن خود قرار داده هرکس بدان‌جا پناهنده شود از هر آسیب و گزندی در امانست.
هارون از شنیدن این حقیقت به خود آمد، پیاده شد وضو گرفت و در کنار آن پشته نماز گزارد. صورت بخاک مالید و گریست و از آنجا بازگشتیم.
محمد بن عایشه می‌گوید: حکایت را به گونه‌ای که نقل کردم از عبداللَّه حازم شنیدم لیکن قلب من آن را نمی‌پذیرفت و افسانه می‌پنداشت تا سالی که به حج بیت‌اللَّه مشرف شدم در آنجا با ساربان رشید ملاقات کردم. پس از طواف در گوشه نشسته از همه‌جا سخن می‌گفتیم تا گفتگوی ما به اینجا رسید که شبی از شبها که از مکه برگشته و در کوفه نزول کردیم،‌ هارون به من گفت: ‌ای یاسر به عیسی بن جعفر بگو با مابیاید. آمدیم تا به غریین رسیدیم عیسی خوابید لیکن‌ هارون به طرف پشته آمده شروع کرد به نماز خواندن، هر دو رکعت نمازی را که سلام می‌داد دعا می‌کرد و می‌گریست و صورت بر آن پشته می‌مالید و می‌گفت:
‌ای پسر عم سوگند به خدا! بزرگی و فضیلت ترا می‌شناسم و متوجهم که تو از همه مقدم‌تر به شرف اسلام مشرف شدی و من به این مقامی که نائل گردیده‌ام ببرکت تست لیکن فرزندان تو مرا آزار می‌کنند و بر من خروج می‌نمایند آنگاه حرکت کرده مشغول نماز شد و چون از نماز فارغ شد همین سخن را تکرار کرده و می‌گریست و با این حال تا وقت سحر به سر برد در آن هنگام دستور داد تا عیسی را بیدار کنم چون عیسی بیدار شد به او گفت: برخیز کنار قبر پسر عمت نماز بخوان پرسید قبر کدام پسر عم مناست؟ گفت: قبر علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام). عیسی هم وضو گرفت و به نماز مشغول شد و پیوسته نماز می‌خواندند تا سپیده صبح دمید پیش آمده گفتم: بامداد ظاهر شد آنگاه بطرف کوفه بازگشتیم.

در بعضی از نقل‌ها آمده که‌ هارون از آن مردی که محل قبر مطهر را نشان داد پرسید: از کجا می‌دانید که اینجا محل دفن علی بن ابی‌طالب است؟ او در جواب گفت:
قال: کنت اخرج الیه مع ابی فیزوره، واخبرنی انّه کان یجیء مع جعفر الصادق فیزوه، وانّ جعفراً کان یجیء مع ابیه محمّد الباقر فیزوره، وان محمّداً کان یجیء مع علی بن الحسین فیزوره، وانّ الحسین اعلمهم انّ هذا قبره. فتقدّم الرشید بان یحجّر ویبنی علیه، فکان اوّل من بنی علیه هو، ثمّ تزاید البناء.
من همراه پدرم به زیارت می‌آمدم و پدرم مرا خبر داد که او با امام صادق به زیارت می‌آمد و امام صادق با پدرش محمد باقر و او نیز با علی بن حسین به زیارت می‌آمدند و امام حسین آنها را بر قبر پدرش آگاه ساخت. پس‌ هارون رشید به سنگ چینی و بناء قبر اقدام نمود، او اولین کسی بود که بالای قبر مطهر بناء ایجاد کرد و پس از آن بناها فراوان شد.
[۲۰] ابن‌سمعون بغدادی، محمد بن احمد، امالی ابن‌سمعون، ج۲، ص۸۵، طبق برنامه الجامع الکبیر.



بزرگان شیعه نیز تصریح دارند که اولین مرتبه، قبر حضرت توسط امام صادق (علیه‌السّلام) به صورت علنی آشکار شد که از آن به بعد شیعیان به زیارت این مضجع شریف می‌رفتند. در این‌جا به تصریح دوتن از بزرگان شیعه اکتفا می‌کنیم.

۲.۱ - شیخ مفید

شیخ مفید از بزرگان علمای شیعه در این‌باره می‌نویسد:
فلم یزل قبره (علیه‌السّلام) مخفی حتی دل علیه الصادق جعفر بن محمد (علیهما‌السّلام) فی الدولة العباسیة، وزاره عند وروده الی ابی جعفر (ابو جعفر المنصور عبدالله بن محمد بن علی بن العباس، ثانی خلفاء بنی العباس، ) - وهو بالحیرة - فعرفته الشیعة واستانفوا اذ ذاک زیارته (علیه‌السّلام) وعلی ذریته الطاهرین.
پیوسته قبر مطهر حضرت پنهان بود تا این‌که امام صادق (علیه‌السّلام) در زمان دولت عباسی آن را آشکار و به مردم راهنمائی کرد و در موقع ورودش به نزد منصور دوانقی، دومین خلیفه عباسی که در حیره بود، آن را زیارت کرد. با این زیارت حضرت، شیعیان محل دفن بدن حضرت را شناختند و از آن به بعد زیارت را آغاز کردند.

۲.۲ - سیدمحسن امین

وقد دل الصادق (علیه‌السّلام) جماعة من اصحابه علی قبر امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بظهر الکوفة فی المکان المعروف منهم ابو بصیر وعبدالله بن طلحة ومعلی بن خنیس ویونس بن ظبیان وزارة وغیرهم وقبل ذلک جاء الامام علی زین العابدین (علیه‌السّلام) من الحجاز الی العراق مع خادم له لزیارته فزاره ثم رجع ولکن لم یعرفه جمیع الناس ثم عرفه واظهره الرشید العباسی بعد سنة ۱۷۰ فعرفه عامة الناس.

امام صادق (علیه‌السّلام) گروهی از یارانش را از قبر محل قبر امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در پشت کوفه در همان مکان معروف آگاه ساخت. از جمله اصحابش ابوبصیر، عبدالله بن طلحه، معلی بن خنیس، یونس بن ظبیان، و زراره و غیر آنها است. پیش از امام صادق علیه السلام، امام سجاد (علیه‌السّلام) با غلامش از حجاز برای زیارت قبر جدش به عراق می‌آمد و بر می‌گشت، اما همه مردم به قبر مطهر آگاهی نیافتند. پس از امام صادق (علیه‌السّلام)،‌ هارون‌الرشید پنجمین خلیفه عباسی بعد از سال ۱۷۰ آن قبر مطهر را آشکار کرد و پس از آن همه مردم آن را شناختند.

۲.۳ - نتیجه

طبق منابع و روایات، قبر مطهر حضرت علی (علیه‌السّلام) طی دو مرحله آشکار شد. مرحله اول در زمان امام صادق (علیه‌السّلام) و مرحله دوم در زمان‌ هارون‌الرشید عباسی است.
باید توجه نمود که فاصله بین زمان شهادت امام صادق (علیه‌السّلام) تا خلافت‌ هارون تقریباً ۲۲ سال است. طبیعی است که در این فاصله زمانی، اگر کسی نتواند به زیارت برود، آن محل به کلی فراموش خواهد شد و اگر دیوار و بنائی هم داشته باشد خراب می‌شود.
آشکار شدن به این معناست که مردم و عاشقان حضرت طی این دو مرحله بدون ترس و دغدغه و به‌صورت علنی می‌توانستند به زیارت بروند وگرنه خود مضجع شریف برای اهل‌بیت و افراد خاص از شیعیان معلوم بود اما آنها در غیر از این دو زمان نمی‌توانستند علنی به زیارت بروند.


۱. حسنی، سیدعبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علی، ص۱۲۷، تحقیق:السید تحسین آل شبیب الموسوی، الناشر:مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة الطبعة الاولی ۱۴۱۹ ه ۱۹۹۸م.    
۲. ثقفی کوفی، ابراهیم محمد، الغارات، ج۲، ص۸۵۶، تحقیق:سیدجلال‌الدین محدث.    
۳. مشهدی حائری، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص۲۴۰، ناشر:نشرالقیوم، المطبعة:مؤسسة النشر الاسلامی، الطبعة الاولی قم ۱۴۱۹ه.    
۴. حسنی، سیدعبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علی، ص۱۲۱، الناشر:مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة الطبعة الاولی ۱۴۱۹ه ۱۹۹۸م.    
۵. حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج۶، ص۳۹۳، تحقیق و نشر:مؤسسة آل البیت (علیهم‌السّلام) لاحیاء التراث، الطبعة الثانیة، ۱۴۱۴ه.    
۶. ثقفی کوفی، ابراهیم محمد، الغارات، ج۲، ص۸۵۰، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی ۱۱۵، الطبعة الثانیة.    
۷. حسنی، سیدعبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علی، ص۸۵، تحقیق:سیدتحسین آل شبیب الموسوی، الناشر:مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة الطبعة الاولی ۱۴۱۹ ه ۱۹۹۸م.    
۸. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۱، ص۵۳۰، ناشر:دار التعارف للمطبوعات، بیروت لبنان.    
۹. حسنی، سیدعبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علی، ص۱۱۸، تحقیق:سیدتحسین آل شبیب الموسوی، الناشر:مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، الطبعة الاولی ۱۴۱۹ ه ۱۹۹۸م.    
۱۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۱۰۰، ص۲۳۵، ناشر:مؤسسة الوفاء، بیروت لبنان، الطبعة الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ه - ۱۹۸۳م.    
۱۱. مشهدی حائری، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص۲۰۵، التحقیق:جواد القیومی الاصفهانی، ناشر:نشرالقیوم، المطبعة:مؤسسة النشر الاسلامی الطبعة الاولی قم ۱۴۱۹ه.    
۱۲. سید بن طاوس، علی بن موسی، الاقبال بالاعمال الحسنة، ج۳، ص۱۳۰، التحقیق:جواد القیومی الاصفهانی، ناشر:دفتر تبلیغات اسلامی‌.    
۱۳. کلینی رازی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۱، ص۴۵۶، ناشر:اسلامیه، تهران، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه.    
۱۴. حسنی، سیدعبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علی، ص۱۲۶، تحقیق:سیدتحسین آل شبیب الموسوی، الناشر:مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، الطبعة الاولی ۱۴۱۹ه ۱۹۹۸م.    
۱۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۱۰۰، ص۲۳۷، ناشر:مؤسسة الوفاء بیروت، الطبعة الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ه - ۱۹۸۳م.    
۱۶. عاملی، یوسف بن حاتم، الدر النظیم، ص۴۲۸، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی.    
۱۷. حسنی، سیدعبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علی، ص۱۴۳، تحقیق:سیدتحسین آل شبیب موسوی، الناشر:مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، الطبعة الاولی ۱۴۱۹ه ۱۹۹۸م.    
۱۸. حلی، حسن بن مطهر، المستجاد من الارشاد، ص۲۹، ناشر:مکتب آیة‌الله العظمی مرعشی نجفی، چاپخانه:الصدر قم، سال چاپ۱۴۰۶.    
۱۹. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۱، ص۵۳۰، تحقیق وتخریج:حسن الامین، ناشر:دار التعارف للمطبوعات، بیروت لبنان.    
۲۰. ابن‌سمعون بغدادی، محمد بن احمد، امالی ابن‌سمعون، ج۲، ص۸۵، طبق برنامه الجامع الکبیر.
۲۱. دمشقی باعونی، محمد بن احمد شافعی، جواهر المطالب فی مناقب الامام علی بن ابی‌طالب، ج۲، ص۱۱۴، الناشر:مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة قم، الطبعةالاولی ۱۴۱۶ ه.    
۲۲. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۳، ص۴۳۳، ناشر:مکتب النشر الثقافة الاسلامیه، طبع الثانیة ۱۴۰۸- ۱۳۶۷ ش.    
۲۳. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۴، ناشر:دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت - لبنان، الطبعة الثانیة، ۱۴۱۴ه - ۱۹۹۳ م.    
۲۴. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۱، ص۵۳۰، تحقیق وتخریج:حسن الامین.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «آرامگاه امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) در گذر تاریخ»    






جعبه ابزار