آسیبشناسی تبلیغ (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
همانگونه
تبلیغ دین دارای آثار و
برکات بسیاری است و باعث ترویج
دین میشود، اما نباید غافل شد که آسیبهایی هم دارد که باید بررسی کرد.
پیروی از تمایلات نفسانی مردم، مضر
به تبلیغ
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و مورد هشدار
خداوند بود.
... فادع واستقم... ولاتتبع اهواءهم... «پس
به همین خاطر تو نیز آنان را
به سوی این
آیین واحد الهی دعوت کن و آن چنان که مامور شده ای
استقامت نما، و از هوی و هوسهای آنان پیروی مکن.....»
از آنجا که
اهواء و هوسهای مردم در این مسیر از موانع بزرگ راه است، در سومین دستور می افزاید: "و از هوا و هوسهای آنها پیروی مکن" (و لا تتبع اهواءهم).
چرا که هر گروهی تو را
به تمایلات و منافع شخصی خود دعوت می کنند، همان دعوتی که سرانجامش
تفرقه و پراکندگی و
نفاق است، پا بر سر این هواها بگذار، و همه را گرد آئین واحد
پروردگار جمع کن.
"فلذلک فادع و استقم کما امرت و لا تتبع اهواءهم... " این جمله تفریع و نتیجه گیری از مطالب گذشته است که می فرماید:
خدا برای همه
انبیاء یک دین تشریع کرده بود، ولی امتها دو قسم شدند یکی نیاکان که با
علم و اطلاع و از در
حسد، در دین اختلاف انداختند، و یکی نسلها که در
شک و
تحیر ماندند.
به همین جهت خدای تعالی تمامی آنچه را که در سابق تشریع کرده بود برای شما تشریع کرد، پس توای پیامبر مردم را
دعوت کن، و چون آنها دو دسته شدند یکی مبتلا
به حسد یکی مبتلا
به شک، پس تو استقامت بورز، و
به آنچه مامور شده ای پایداری کن، و هواهای مردم را پیروی مکن.
لام در جمله "فلذلک" لام تعلیل است. و بعضی گفته اند لام
به معنای "الی" است و معنای جمله این است که: پس
به سوی همین دینی که برایتان تشریع شده دعوت کن، و در ماموریت پایداری نما.
وانهادن بخشی از
معارف و
احکام دین،
به علت
ترس از بهانه جویی مردم، خطری در راه
تبلیغ بود.
فلعلک تارک بعض ما یوحی الیک وضآئق
به صدرک ان یقولوا لولا انزل علیه کنز او جآء معه ملک انمآ انت نذیر والله علی کل شیء وکیل. «شاید (ابلاغ) بعض آیاتی را که
به تو
وحی می شود، (بخاطر عدم پذیرش آنها) ترک کنی (و
به تاخیر اندازی) و سینه ات از این جهت تنگ (و ناراحت) شود که می گویند: «چرا گنجی بر او نازل نشده؟! و یا چرا فرشته ای همراه او نیامده است؟! » (ابلاغ کن، و نگران و ناراحت مباش! چرا که) تو فقط بیم دهنده ای و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چیز است (و
به حساب آنان می رسد).»
برای
آیات فوق دو شان نزول نقل شده که ممکن است هر دو صحیح باشد: نخست اینکه گروهی از رؤسای
کفار مکه نزد پیامبر (ص) آمدند و گفتند: اگر راست می گویی که پیامبر خدا هستی کوههای مکه را برای ما طلا کن! و یا فرشتگانی را بیاور که
نبوت تو را تصدیق کنند! آیات فوق نازل شد و
به آنها پاسخ گفت.
شان نزول دیگری از
امام صادق علیهالسلام نقل شده و آن اینکه پیامبر
به علی علیهالسلام فرمود من از خدا خواسته ام که میان من و تو برادری بر قرار سازد و این درخواست قبول شد و نیز خواسته ام که تو را
وصی من کند این درخواست نیز اجابت گردید، هنگامی که این سخن
به گوش بعضی از مخالفان رسید (از روی
عداوت و
دشمنی) گفتند
به خدا
سوگند یک من
خرما در یک مشک خشکیده از آنچه محمد ص از خدای خود خواسته بهتر است (اگر راست می گوید) چرا از خدا نخواست فرشتهای برای یاری او بر
دشمنان بفرستد و یا گنجی که او را از
فقر نجات دهد- آیات فوق نازل شد و
به آنها پاسخ داد.
تندخویی و
قساوت قلب، از عوامل آسیب زننده
به تبلیغ دین بود.
فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک... «
به (برکت)
رحمت الهی، در برابر آنان (مردم) نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا
توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را
دوست دارد.»
گرچه در این
آیه یک سلسله دستورهای کلی
به پیامبر ص داده شده و از نظر محتوی مشتمل بر برنامه های کلی و اصولی است ولی از نظر نزول درباره حادثه "احد" است زیرا بعد از مراجعت
مسلمانان از
احد کسانی که از
جنگ فرار کرده بودند، اطراف پیامبر ص را گرفته و ضمن اظهار
ندامت تقاضای
عفو و
بخشش کردند.
خداوند در این آیه
به پیامبر ص دستور عفو عمومی آنها را صادر کرد و پیامبر ص با آغوش باز، خطاکاران توبه کار را پذیرفت.
در آیه فوق، نخست اشاره
به یکی از مزایای فوق العاده اخلاقی پیامبر ص شده و می فرماید: در پرتو
رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم مهربان شدی در حالی که اگر خشن و تندخو و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می شدند.
جدال باطل کافران و استهزای آنان، از عوامل آسیب زننده
به تبلیغات
پیامبران الهی بود.
وما نرسل المرسلین الا مبشرین ومنذرین
ویجـدل الذین کفروا
بالبـطـل لیدحضوا
به الحق... «ما پیامبران را، جز بعنوان بشارت دهنده و انذار کننده، نمی فرستیم اما کافران همواره
مجادله به باطل می کنند، تا (
به گمان خود،) حق را بوسیله آن از میان بردارند! و آیات ما، و مجازاتهایی را که
به آنان وعده داده شده است،
به باد
مسخره گرفتند.»
این احتمال در
تفسیر آیه نیز وجود دارد که خداوند می فرماید کار پیامبران
اجبار و
اکراه نیست، بلکه وظیفه آنها بشارت و انذار است، اما تصمیم گیری نهایی با خود مردم است، تا درست بیندیشند و عواقب
کفر و
ایمان را بنگرند و از روی
اراده و تصمیم ایمان بیاورند نه اینکه
عذاب الهی را در برابر
چشم خود ببینند و اضطرارا اظهار ایمان کنند.
ولی متاسفانه این
آزادی و اختیار که وسیله تکامل است غالبا مورد سوء استفاده قرار گرفته، و طرفداران
باطل به مجادله در برابر
حق برخاسته اند، گاه از طریق مغالطه و گاه از طریق
استهزاء خواسته اند
آئین حق را از میان ببرند، ولی همیشه دلهای آماده ای پذیرای حق بوده، و
به حمایت از آن برخاسته است، و این مبارزه حق و
باطل در طول
تاریخ بوده و هم چنان ادامه دارد.
اجرت خواهی و مزدطلبی در راه تبلیغ دین، دارای تاثیر منفی در این راه است.
ام تسـلهم خرجا فخراج ربک خیر... • وانک لتدعوهم الی صرط مستقیم. «یا اینکه تو از آنها مزد و هزینه ای (در برابر دعوتت) می خواهی؟ با اینکه مزد پروردگارت بهتر، و او بهترین روزی دهندگان است! بطور قطع و
یقین، تو آنان را
به راه راست دعوت می کنی.» (معنای آیه این است کهای پیامبر آیا از
مشرکان اجر و مزدی میخواهی تا مورد اتهام قرارگیری و پذیرفتن
سخن تو بر آنان گران باشد.)
تندخویی و قساوت قلب، از عوامل آسیب زننده
به تبلیغ دین است.
فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک... «
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان (مردم) نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان
مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.»
کتمان حقایق کتب آسمانی و عدم تبیین آنها، از عوامل آسیب زننده
به تبلیغ دین است.
واذ اخذ الله میثـق الذین اوتوا الکتـب لتبیننه للناس ولاتکتمونه... «و (
به خاطر بیاورید) هنگامی را که
خدا، از کسانی که کتاب (آسمانی)
به آنها داده شده،
پیمان گرفت که حتما آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید! ولی آنها، آن را پشت سر افکندند و
به بهای کمی فروختند و چه بد متاعی می خرند؟»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۳۳۱، برگرفته از مقاله «آسیب شناسی تبلیغ».