آزادی مطلق (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن،
آزادی به صورت
مطلق و
نامحدود را به هیچ عنوان تأیید نمیکند.
گرايش به آزادىهاى
مطلق و
نامحدود، زمينهساز تشكيك در وقوع
قیامت:
«بل يريد الأنسن ليفجر أمامه• يسئل أيّان يوم القيمة؛
(انسان شك در معاد ندارد) بلكه او ميخواهد (آزاد باشد و) مادام العمر گناه كند.(لذا) ميپرسد قيامت كي خواهد آمد.»
جمله «ليفجرأمامه» در مقام تعليل براى تكذيب قيامت، و «بل» براى اضراب از جمله «ايحسبُ الانسان أن لن نجمع ...» است؛ در نتيجه، معناى آيه چنين مىشود: (چنين نيست كه
انسان گمان به
زنده شدن پس از
مرگ نداشته باشد؛ بلكه چون مىخواهد آزادى
نامحدود داشته باشد، وقوع قيامت را انكار مىكند).
عقیده به قيامت، مانع آزادىهاى
مطلق و
نامحدود:
«بل يريد الأنسن ليفجر أمامه• يسئل أيّان يوم القيمة؛
(انسان شك در معاد ندارد) بلكه او ميخواهد (آزاد باشد و) مادام العمر گناه كند.(لذا) ميپرسد قيامت كي خواهد آمد.»
جمله «ليفجرأمامه» در مقام تعليل براى تكذيب قيامت، و «بل» براى اضراب از جمله «ايحسبُ الانسان أن لن نجمع ...» است؛ در نتيجه، معناى آيه چنين مىشود: (چنين نيست كه انسان گمان به زنده شدن پس از مرگ نداشته باشد؛ بلكه چون مىخواهد آزادى
نامحدود داشته باشد، وقوع قيامت را انكار مىكند).
آزادى
مطلق و
نامحدود، مورد
سرزنش:
«أيحسب الإنسن ألّن نّجمع عظامه• بل يريد الأنسن ليفجر أمامه• يسئل أيّان يوم القيمة؛
آيا انسان ميپندارد كه استخوانهاي او را جمع نخواهيم كرد؟(انسان شك در معاد ندارد) بلكه او ميخواهد (آزاد باشد و) مادام العمر گناه كند.(لذا) ميپرسد قيامت كي خواهد آمد.»
تمايل انسانهاى
کافر به آزادى
مطلق و
نامحدود:
«بل يريد الأنسن ليفجر أمامه• يسئل أيّان يوم القيمة؛
(انسان شك در
معاد ندارد) بلكه او ميخواهد (آزاد باشد و) مادام العمر
گناه كند.(لذا) ميپرسد قيامت كي خواهد آمد.»
منظور از انسان به قرينه سياق انسان كافر است.
قومشعیب، خواهان آزادىهاى
نامحدود در استفاده از اموال:
«قالوا يشعيب أصلوتك تأمرك أن نترك ما يعبد ءاباؤنا أو أن نفعل فى أمولنا ما نشؤا ...؛
گفتند: اي شعيب آيا نمازت تو را دستور ميدهد كه ما آنچه را پدرانمان ميپرستيدند ترك گوئيم ؟ و آنچه را ميخواهيم در اموالمان انجام ندهيم ؟ ....»
حدود آزادی (قرآن).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۲۸۱، برگرفته از مقاله «آزادی مطلق».