• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آثار بخل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بخل، یکی از رذائل اخلاقی است که انسان را از خرج‌کردن آن‌چه در تحت اختیار اوست، منع می‌کند. در قرآن کریم بخل از مفهوم وسیع‌تری برخوردار بوده و به مواردی مانند ترک کارهای خیر، جهاد، انفاق، احسان و مانند آن نیز اطلاق می‌شود.

قرآن کریم به برخی از عواقب بخل‌ورزی اشاره کرده و برخی از بخیلان از اقوام پیشین را برای عبرت‌آموزی معرفی می‌نماید. در جای دیگر به تشریح عذاب بخیلان می‌پردازد. علاوه بر آیات قرآن در روایات نیز برخی از آثار بخل‌ ذکر شده است.



چون قرآن، رهایی از بخل را عامل فلاح و رستگاری می‌داند، بخل عامل تباهی دین و دنیای انسان به شمار می‌رود.
[۳] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة‌الابرار، ج‌۱، ص‌۷۳۰.



بخل که مانع انجام تعهدات مالی‌ انسان در مقابل خدا و مردم می‌شود، سبب دوگانگی شخصیت شده، در نهایت به نفاق می‌انجامد.
[۴] هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر، تفسیر راهنما، ج‌۷، ص‌۲۰۶.

قرآن کریم به کسانی اشاره می‌کند که عهد کرده بودند در صورت برخورداری از فضل خدا حقوق آن را ادا کنند: «و‌مِنهُم مَن عهَدَ اللّهَ لَئِن ءاتَنا مِن فَضلِهِ‌ لَنَصَّدَّقَنَّ...» ولی آنان به رغم این پیمان، عهدشکنی کرده، از پرداخت زکات و حقوق واجب اموال خود سر‌باز زدند: «فَلَمّا ءاتهُم مِن فَضلِهِ بَخِلوا بِهِ و تَوَلَّوا و هُم مُعرِضون».
این پیمان‌شکنی و بخل‌ورزی، آنان را گرفتار نفاقی مزمن و ابدی تا روز قیامت کرد:
[۹] هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر، تفسیر راهنما، ج‌۷، ص‌۲۰۷.
«فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم اِلی یَومِ یَلقَونَهُ...».

۲.۱ - شأن نزول آیات

مفسران درباره شأن نزول آیات فوق گفته‌اند: این آیات درباره ثعلبة‌ بن حاطب انصاری نازل شده است. وی مردی تهی‌دست بود و با خدا پیمان بسته بود که اگر مالی به دست آورد حقوق آن را ادا کرده، از تهی‌دستان و مستمندان دستگیری کند.
با دعای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اموال و احشام فراوانی به دست آورد تا جایی که مجبور به هجرت از مدینه شد. با تشریع حکم زکات و ابلاغ آن به وی از پرداخت آن سر‌باز زد و آن را چیزی مانند جزیه خواند.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با شنیدن گزارش سخنان وی به او نفرین کرد و او را جزو پیمان‌شکنان دانست.


قرآن کریم، بخیلانی را که دیگران را نیز به بخل فرمان می‌دهند و آن‌چه را خداوند از فضل خویش بدان‌ها ارزانی داشته پوشیده می‌دارند، متکبرانی فخرفروش دانسته که مشمول محبت الهی نیستند: «اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ مُختالاً فَخورا اَلَّذینَ یَبخَلونَ ویَأمُرونَ النّاسَ بِالبُخلِ ویکتُمون ما ءاتهُمُ اللّهُ مِن فضلِهِ...».

خداوند بخیلان را در دنیا رها می‌سازد تا مرتکب اعمال ناپسندی شوند که موجب عذاب و عقوبت آنان می‌گردد: «و اَمّا مَن بَخِلَ واستَغنی فَسَنُیَسِّرُهُ لِلعُسری».


برخی از بخیلان، در دنیا به عقوبت و عذاب الهی گرفتار شده‌اند؛ مانند قارون که پس از تشریع حکم زکات، بر اثر بخل، در جبهه مخالفان موسی(علیه‌السلام) قرار گرفت و سرانجام بر اثر نفرین موسی، وی و اموالش به زمین فرو رفتند: «فَخَسَفنا بِهِ وبِدارِهِ الاَرضَ...» و نیز گروهی که خداوند باغی به آنان عطا کرده بود و قصد داشتند حق مساکین را از آن باغ نپردازند، در نتیجه به عقوبت الهی مبتلا شده، باغشان در آتش سوخت.

در روایتی نیز یکی از علت‌های انحراف و هلاکت قوم لوط، بخل آنان دانسته شده است.
برخی از مفسران با استفاده از پاره‌ای آیات قرآن، آثار دیگری نیز برای بخل برشمرده‌اند؛ مانند: کفر، کینه و ترس.
[۲۹] هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر، تفسیر راهنما، ج‌۳، ص‌۳۸۴.
[۳۰] حوی، سعید، الاساس فی التفسیر، ج‌۲، ص‌۱۰۵۹.


در آخرت بخیلان به جهنم افکنده شده، به عذاب شدید الهی مبتلا می‌گردند: «اَلقیا فی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفّار عَنید مَنّاع لِلخَیرِ مُعتَد مُریب». مفسران خیر را در این آیه، زکات واجب دانسته‌اند.


در آیات متعددی، چگونگی عذاب بخیلان در آخرت تشریح شده است:

۵.۱ - طوق گردن

از جمله، اموالی که نسبت به آن بخل ورزیده بودند به صورت طوقی از عذاب بر گردن آنان آویخته می‌شود که برخی آن را از جنس آتش دانسته و برخی دیگر می‌گویند: ماری است که پیوسته آن‌ها را می‌گزد: «سَیُطَوَّقونَ ما بَخِلوا بِهِ یَومَ القِیمَةِ...».

گفته شده: در قیامت طبق قانون تجسم اعمال، اموالی که حقوق واجب آن پرداخت نشده، تجسم یافته، عذابی دردناک برای صاحبش می‌شود.

۵.۲ - عذاب ذخیر اموال

در جایی دیگر قرآن کریم کسانی را که طلا و نقره را گنجینه می‌سازند و در راه خدا انفاق نمی‌کنند به عذابی دردناک وعده داده: «... والَّذینَ یَکنِزونَ الذَّهَبَ والفِضَّةَ ولا یُنفِقونَها فی سَبیلِ اللّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذاب‌اَلیم» و سپس بیان داشته که در جهنم طلا و نقره گنجینه شده را گداخته کرده و صورت‌ها و پهلوها و پشت‌هایشان را با آن داغ می‌کنند، آن‌گاه ندا می‌رسد: این همان چیزی است که شما برای خود ذخیره کرده بودید (و‌حقوق واجب و حق‌ الله را از آن پرداخت نکردید): «یَومَ یُحمی عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکوی بِها جِباهُهُم وجُنوبُهُم و ظُهورُهُم هذا ما کَنَزتُم لاَِنفُسِکُم فَذوقوا ما کُنتُم تَکنِزون».

برخی در توجیه اختصاص این عذاب به مواضع سه‌گانه مزبور گفته‌اند: پیشانی بدان جهت است که در برابر سائل و فقیر ابرو درهم می‌کشد و پهلو به سبب اعراض وی و پشت برای این‌که به فقیر پشت می‌کند.
[۴۱] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة‌الابرار، ج‌۴، ص‌۱۳۳.
برخی نیز گفته‌اند: جهت آن این است که این‌ها اعضای مهم و اصلی بدن است.

در آیات دیگری عذاب بخیل این‌گونه بیان شده است: شعله‌های سوزان آتش جهنم است که دست و پا و پوست سر را می‌کَنَد و با خود می‌برد و کسانی را که به فرمان خدا پشت کرده‌اند صدا می‌زند و نیز آنان را که مال ذخیره کرده و حق خدا را ادا نکرده‌اند:«کَلاّ اِنَّها لَظی نَزّاعَةً لِلشَّوی تَدعوا‌مَن اَدبَرَ و تَوَلّی و جَمَعَ فَاَوعی».

برخی گفته‌اند: لَظی نامی از دوزخ و آن آتشی است که زبانه‌های آن همه چیز را در برمی‌گیرد. برخی دیگر آن را درکه دوم جهنم دانسته‌اند.

۵.۳ - در بندکشیدن با غل و زنجیر

در آیاتی دیگر از قرآن مجازات بخیلانی که هرگز کسی را به اطعام فقیری تشویق نکرده‌اند دربند کشیده شدن با غل و زنجیر در میان دوزخ معرفی شده است. آنان بدون یار و یاور مانده، غذایشان غسلین (چرک و خون اهل آتش) است: «خُذوهُ فَغُلّوه ثُمَّ الجَحِیمَ صَلّوه ثُمَّ فی سِلسِلَة ذَرعُها سَبعونَ ذِراعًا فاسلُکوه‌... و لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکین فَلَیسَ لَهُ الیَومَ ههُنا حَمیم ولا طَعامٌ اِلاّ مِن غِسلین».


در روایات، آثار دیگری نیز برای بخل ذکر شده است؛ مانند: فاصله گرفتن از خدا و مردم، نداشتن آسایش، خونریزی و قطع رحم و حرام بودن بهشت بر بخیل و جای گرفتن وی در جهنم.
[۵۳] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج‌۹، ص‌۳۱۱.



(۱)غزالی، محمد، احیاء علوم الدین؛
(۲)مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن (پیام قرآن
(۳)حوی، سعید، الاساس فی التفسیر؛
(۴)مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار؛
(۵)زبیدی، مرتضی، تاج العروس من جواهرالقاموس؛
(۶)طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیرالقرآن؛
(۷)مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛
(۸)جرجانی، میرشریف، التعریفات؛
(۹)هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر، تفسیر راهنما؛
(۱۰)فخر رازی، التفسیر الکبیر؛
(۱۱)محمد رشیدرضا، تفسیر المنار؛
(۱۲)مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه؛
(۱۳)طبری، محمد بن جریر، جامع‌البیان عن تأویل آی‌القرآن؛
(۱۴)نراقی، مهدی، جامع السعادات؛
(۱۵)ابن‌عربی، محی‌الدین، رحمة من الرحمن فی تفسیر و اشارات‌القرآن؛
(۱۶)رازی، ابوالفتوح، روض‌الجنان و روح‌الجنان؛
(۱۷)جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه؛
(۱۸)نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم با شرح سنوسی؛
(۱۹)صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع؛
(۲۰)فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط؛
(۲۱)کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی؛
(۲۲)میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة‌الابرار؛
(۲۳)ابوالبقا؛ ایوب بن موسی، الکلیات معجم فی المصطلحات و الفروق اللغویه؛
(۲۴)غزالی، محمد، کیمیای سعادت؛
(۲۵)ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب؛
(۲۶)طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین؛
(۲۷)طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛
(۲۸)هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد و منبع الفوائد؛
(۲۹)فیض کاشانی، محسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء؛
(۳۰)نوری، حسین، مستدرک الوسائل؛
(۳۱)فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر؛
(۳۲)عسکری، ابوالهلال، معجم الفروق اللغویه؛
(۳۳) توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن؛
(۳۴)راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات‌ الفاظ‌ القرآن؛
(۳۵)مدرسی، محمدتقی، من هدی القرآن؛
(۳۶)موسوعة مصطلحات مفتاح‌السعادة و مصباح السیادة فی موضوعات العلوم؛
(۳۷)طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن.


۱. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۶.    
۲. حشر/سوره۵۹، آیه۹.    
۳. میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة‌الابرار، ج‌۱، ص‌۷۳۰.
۴. هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر، تفسیر راهنما، ج‌۷، ص‌۲۰۶.
۵. توبه/سوره۹، آیه۷۵.    
۶. توبه/سوره۹، آیه۷۶.    
۷. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان‌، ج‌۱۴، ص‌۳۶۹-۳۷۰.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۹۴‌.    
۹. هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر، تفسیر راهنما، ج‌۷، ص‌۲۰۷.
۱۰. توبه/سوره۹، آیه۷۷.    
۱۱. طبری، محمد بن جیر، جامع البیان، ج‌۱۴، ص‌۳۷۰.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۹۳-۹۴.    
۱۳. نساء/سوره۴، آیه۳۶ ۳۷.    
۱۴. لیل/سوره۹۲، آیه۸‌.    
۱۵. لیل/سوره۹۲، آیه۱۰.    
۱۶. طبری، محمد بن جیر، جامع البیان، ج‌۲۴، ص۴۷۱.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۳۷۷.    
۱۸. قصص/سوره۲۸، آیه۸۱.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۴۶۱-۴۶۲.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ج‌۲، ص‌۳۵۹.    
۲۱. قلم/سوره۶۸، آیه۱۷ ۲۰.    
۲۲. طبری، محمد بن جیر، جامع البیان، ج۲۳، ص۵۴۲.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۹۲‌.    
۲۴. صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج‌۲، ص‌۵۴۸.    
۲۵. نساء/سوره۴، آیه۳۹.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۳، ص‌۳۸۶.    
۲۷. محمّد/سوره۴۷، آیه۳۷.    
۲۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۹.    
۲۹. هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر، تفسیر راهنما، ج‌۳، ص‌۳۸۴.
۳۰. حوی، سعید، الاساس فی التفسیر، ج‌۲، ص‌۱۰۵۹.
۳۱. ق/سوره۵۰، آیه۲۴-۲۵.    
۳۲. طبری، محمد بن جیر، جامع البیان، ج۲۲، ص‌۳۵۵-۳۵۶.    
۳۳. طبری، محمد بن جیر، جامع البیان، ج‌۷، ص‌۴۳۳-۴۳۸.    
۳۴. طبری، محمد بن جیر، جامع البیان، ج‌۷، ص۴۳۸-۴۳۹.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۴۵۸‌.    
۳۶. رضا، محمد رشید، تفسیر المنار، ج‌۴، ص‌۲۱۳.    
۳۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۸۰.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۳، ص‌۱۹۰.    
۳۹. توبه/سوره۹، آیه۳۴.    
۴۰. توبه/سوره۹، آیه۳۵.    
۴۱. میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة‌الابرار، ج‌۴، ص‌۱۳۳.
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج‌۵‌، ص۴۸.    
۴۳. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج‌۲۳، ص۶۰۷.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۱۲۴‌.    
۴۵. معارج/سوره۷۰، آیه۱۵-۱۸.    
۴۶. مدرسی، محمدتقی، من هدی القرآن، ج‌۱۱، ص۲۲۸.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۱۲۴‌.    
۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۱۱۱‌.    
۴۹. حاقّه/سوره۶۹، آیه۳۰ ۳۶.    
۵۰. هیثمی، نورالدین، مجمع‌الزوائد و منبع الفوائد، ج‌۳، ص‌۱۲۷.    
۵۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج‌۷۰، ص‌۳۰۰.    
۵۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج‌۷۰، ص۳۰۳.    
۵۳. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج‌۹، ص‌۳۱۱.
۵۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۴، ص۴۴.    



پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن، دائرة‌المعارف قرآن کریم، برگرفته از «مقاله بخل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۴/۱.    






جعبه ابزار