آثار ارسطو
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آثار ارسطو، شامل نوشتههایی که خود
ارسطو آنها را به دو بخش کلی تقسیم میکند: اول، «نوشتههای بیرونی» که برای عموم خوانندگان بیرون از حلقۀ شاگردانش در لوکین تنظیم و تدوین کرده، و انتشار داده بود، و دوم، «نوشتههای شنیدنی»، که انبوهی از یادداشتها، طرحها و مواد گوناگون پژوهشی بوده که ارسطو آنها را برای تدریس تهیه میکرده است. نوشتههای ارسطو در بین شاگردانش مانند
ثئوفراستس، و شاگرد وی
نلئوس و بازماندگان وی انتقال یافت تا اینکه سولا، فرمانروای رُم،
آتن را تسخیر کرد و کتابخانۀ آپلیکن را به رُم منتقل ساخت و در آنجا
تورانیُن نحوی که از مشتاقان ارسطو بود، بیشتر آنها را تنظیم کرد و سپس نسخههایی را در اختیار
آندرنیکس ردسی نهاد و وی آنها را انتشار داد و نیز فهرستی از آنها را که اکنون رایج است، تهیه کرد. آنچه اکنون از نوشتههای ارسطو و فهرست آنها در دست است. یکی فهرستی است که
دیوگنس لائرتیوس، در کتاب خود گرد آورده، دیگری فهرست
هسوخیوس است که در سدۀ ۶م در
اسکندریه فراهم آمده بوده، و سرانجام فهرست
بطلمیوس غریب در گزارش خود، به نقل از
آندرنیکس ردسی، به هزار نوشتۀ ارسطو اشاره میکند. در سدۀ ۱۹م، پژوهشگر نامدار آلمانی
بکر آثار ارسطو را در سالهای ۱۸۳۱ تا ۱۸۷۰م تنظیم و ویراستاری کرد. این مجموعه متن معتبر نوشتههای ارسطو بهشمار میرود، و از آن زمان تاکنون، شمارهگذاری ستونها و سطرهای آن، تنها مرجع نقل نویسندگان و پژوهشگران دربارۀ ارسطو و آثار اوست.
ارسطو بیگمان نویسندهای بسیار پرکار بوده است. دانش فرهنگنامهای او شگفتانگیز است. وی در زمینۀ همۀ دانشها اندیشیده و نوشته است، چنانکه در برخی از دانشها، میتوان او را بنیانگذار آنها، و نیز بنیانگذار روش علمی پرداختن به آنها دانست.
از سوی دیگر نوشتههای ارسطو سرنوشت ویژهای داشته است.
ارسطو برخی از نوشتههایش را خود برای عموم خوانندگان بیرون از حلقۀ شاگردانش در
لوکین تنظیم و تدوین کرده، و انتشار داده بود. این دسته نوشتههایی بوده است که از لحاظ ادبی و شیوۀ نگارش، از سوی خود ارسطو ویراستاری شده، و شامل چند دیالوگ (مُحاوره) و رساله بوده است که ارسطو آنها را «نوشتههای بیرونی» مینامیده است. از این نوشته اکنون جز پارههایی که مؤلفان بعدی در آثار خود نقل کردهاند، چیزی بر جای نمانده است.
دستۀ دیگر از نوشتههای ارسطو، انبوهی از یادداشتها، طرحها و مواد گوناگون پژوهشی بوده که ارسطو آنها را برای تدریس تهیه میکرده است و «نوشتههای شنیدنی» نامیده میشده، و به شکل ویراسته شده برای عموم خوانندگان بوده است. گهگاه
ارسطو خود برخی از آنها را به دست نسخهنویسان میداده است که رونوشتهایی از آنها تهیه کنند، یا شاگردانش خود از آنها نسخه بر میداشتهاند. این نوشتهها یا در کتابخانۀ لوکین نگهداری میشده، یا نزد شاگردان باقی میمانده، و بههیچروی در اختیار کتابفروشان و در دسترس همگان قرار نداشته است. بیشتر این نوشتهها تخصصی بوده، و خصلت ادبی و زیبانویسی نداشته است. شیوۀ نگارش ارسطو در این آثار غالباً خشک و موجز است، چنانکه گاه فهمیدن مطالب آنها دشوار مینماید؛ از اینجاست که در زمانهای بعد، شرحها و تفسیرهای متعدد بر نوشتههای ارسطو نوشته میشود؛ اما او در برخی دیگر از نوشتههایش دارای نثر علمی روشن است.
پس از مرگ ارسطو، شاگرد برجستۀ وی
ثئوفراستس (ح ۳۷۰- ح ۲۸۶قم) جانشین وی، و سرپرست لوکین شد. او نیز وصیت کرده بود که پس از مرگش همۀ کتابخانهاش به نِلِئوس، که از شاگردان خود او و ارسطو بود، سپرده شود و به احتمال زیاد او را پس از خود نامزد سرپرستی مکتب «
مشاء» کرده بود، اما پس از مرگش، شاگرد برجستۀ او و ارسطو، استراتُن، سرپرست لوکین شد (از ۲۸۶ تا ۲۶۸قم). بدینسان
نلئوس احتمالاً به علت نومیدی و سرخوردگی آتن را ترک کرد و به زادگاهش اسکپسیس بازگشت و کتابهای ثئوفراستس را ــ که نوشتههای ارسطو نیز در میان آنها بود ــ همراه خود به آنجا برد. گفته میشود که خود او بخشی از کتابخانهاش را به فرمانروای
مصر پتولِمایُس فیلادِلفُس (۲۸۳-۲۴۶قم) فروخته، اما نوشتههای آموزشی ارسطو را نزد خود نگهداشته بود. پس از آن، سرنوشت نوشتههای ارسطو را در دو گزارش مییابیم:
گزارش نخست از مورخ و جغرافیدان مشهور
استرائِن (۶۴قم ـ ح ۷م) است. در آنجا گفته میشود که نلئوس کتابخانۀ ثئوفراستس را ــ که شامل نوشتههای ارسطو نیز بود ــ با خود به شهر زادگاهش اسکپسیس برد و آنها را برای وارثان خود باقی گذارد. اینان که افرادی عامی بودند، آنها را در جایی انبار کردند. پس از آنکه پادشاهان پِرگامُن ــ که شهر اسکپسیس نیز درقلمرو ایشان بود ــ برای تأسیس کتابخانۀ خود به جستوجوی آنها برخاستند، وارثان نلئوس کتابها را در حفرهای پنهان کردند. مدتها گذشت تا اولاد ایشان کتابخانۀ ارسطو و ثئوفراستس را که از رطوبت و حشرات آسیب دیده بود، به مردی به نام آپِلیکُن، به بهای گزاف فروختند. وی که بیشتر مردی کتاب دوست بود، تا فیلسوف، نسخههایی از آنها تهیه کرد و جاهای خالی را خودش نادرست پُر کرد و کتابها را پر از غلط و اشتباه منتشر ساخت. سپس هنگامی که سولا (فرمانروای رُم) آتن را تسخیر کرد (۸۶م)، کتابخانۀ آپلیکن را به
رُم منتقل ساخت و در آنجا تورانیُن نحوی که از مشتاقان ارسطو بود، آن کتابها را با دلجویی از کتابدار به دست آورد.
گزارش دوم از
پلوتارک است. در آنجا نیز آمده است که سولا، کتابخانۀ آپلیکن را که بیشتر رسالههای ارسطو و ثئوفراستس در آن یافت میشد و در آن زمان برای عامه ناشناخته بود، در اختیار گرفت. آنگاه پس از انتقال آنها به رُم،
تورانین نحوی، بیشتر آنها را تنظیم کرد و سپس نسخههایی را در اختیار
آندرنیکس ردسی نهاد و وی آنها را انتشار داد و نیز فهرستی از آنها را که اکنون رایج است، تهیه کرد (پلوتارک، ج IV، فصل ۲۶؛ دربارۀ آپلیکن و تورانین و ارزیابی گزارشهای استرابن و پلوتارک، نک : مُرو، I/ ۲۹-۳۱, ۳۳-۴۴).
آندرنیکس رُدسی با تدوین نوشتههای ارسطو، دوران نوینی از ارسطوگرایی و پژوهش دربارۀ آثار او را آغاز کرد. دربارۀ این شخصیت ــ که در منابع عربی نیز از وی نام برده میشود ــ و فعالیت مهم وی در تنظیم و ویراستاری آثار ارسطو، در میان پژوهشگران عقاید و نظریات مختلفی یافت میشود؛ حتى دربارۀ زمان زندگی و محل فعالیت وی نیز آگاهی دقیق در دست نیست. آیا وی در آتن فعالیت داشته است یا در رُم؟ بعضی از پژوهشگران فعالیت وی را در نیمۀ نخست سدۀ ۱قم در آتن میدانند؛ بعضی دیگر برآنند که وی بسی دیرتر، میان سالهای ۲۰-۴۰م در رُم فعالیت داشته است، چنانکه در گزارش پلوتارک دیدیم، تورانین آثار ارسطو را در اختیار
آندرنیکس نهاده بود؛ بنابراین وی همزمان با تورانین در رُم به سر میبرده است. تورانین در سنین بالای عمر در ۲۶م درگذشته بود. از سوی دیگر گفته میشود که
آندرنیکس دهمین یا یازدهمین جانشین ارسطو در مکتب مشاء در آتن بوده است (یعنی تقریباً میان سالهای ۴۶-۴۳قم). بعضی دیگر از پژوهشگران، زمان زندگی او را میان سالهای ۱۲۵-۴۷قم میدانند. بنابر پژوهشهای پل مرو، وی میان سالهای ۸۰-۷۸قم سرپرست مکتب مشاء در آتن بوده است. بدینسان، میتوان نتیجه گرفت که وی پیش از این تاریخ در رم یا آتن نوشتههای آموزشی ارسطو را تدوین و منتشر کرده بوده است. (دربارۀ او و شیوۀ کارش در تدوین و انتشار نوشتههای ارسطو و شرح برخی از آنها
)
در اینجا باید اشاره کرد که آنچه دربارۀ سرنوشت آثار ارسطو پس از مرگ وی، در گزارشها آمده است ــ حتى اگر آنها را درست و موثق هم بدانیم ــ دلیل بر آن نیست که نوشتههای ارسطو، یکباره ناپدید، و پس از نزدیک به دو سده دوباره کشف شده باشد. در میان شاگردان مکتب ارسطو
اودِمُس در کنار ثئوفراستس، برجستهترین شاگرد ارسطو، بیشتر زندگی خود را در شهر زادگاهش رُدس گذرانیده، و در آنجا شاخهای از مکتب ارسطویی را برپا کرده بوده است. از اینرو، نمیتوان به آسانی تصور کرد که مجموعهای از نوشتههای ارسطو در اختیار او، یا دیگر شاگردان ارسطو نبوده است. از سوی دیگر، کاملاً محتمل است که نسخههای دیگری از آثار ارسطو نزد دیگران، ازجمله فیلسوفان بعدی مانند
اپیکور و
رواقیان یافت میشده است و ایشان از راه آنها با اندیشههای فلسفی ارسطو کاملاً آشنا بودهاند.
آنچه اکنون از نوشتههای ارسطو و فهرست آنها در دست است. یکی فهرستی است که
دیوگنس لائرتیوس، در کتاب خود گرد آورده، دیگری فهرست
هسوخیوس است که در سدۀ ۶م در
اسکندریه فراهم آمده بوده، و سرانجام فهرست بطلمیوس غریب در گزارش خود، به نقل از
آندرنیکس ردسی، به هزار نوشتۀ ارسطو اشاره میکند،
اما خود وی در فهرستش از ۱۰۱ نوشته نام میبرد
که بیشتر آنها در
تاریخ الحکماء قفطی و
عیون الانباء ابن ابی اصیبعه با افزودههایی نقل شده است.
اما فهرست نوشتههای ارسطو که در
دوران هلنیسم پایۀ آشنایی با فلسفۀ او بهشمار میرفته، دارای دو بخش بوده است: بخش نخست شامل ۱۹ نوشته و عنوان که منحصراً به شکل دیالوگ بوده، و اکنون، جز پارههایی از آنها همه از میان رفته است. بخش دوم ۱۲۴ عنوان را در بر میگرفته، و شامل مهمترین نوشتههای آموزشی ارسطو بوده است. در کنار اینها در طی دورانها نوشتههایی از سوی مؤلفان دیگر بر ساخته، و به ارسطو منسوب شده بود.
در سدۀ ۱۹م، پژوهشگر نامدار آلمانی
بکر آثار ارسطو را در سالهای ۱۸۳۱ تا ۱۸۷۰م تنظیم و ویراستاری کرد که از سوی آکادمی سلطنتی پروس منتشر شد. این مجموعه متن معتبر نوشتههای ارسطو بهشمار میرود، و از آن زمان تاکنون، شمارهگذاری ستونها و سطرهای آن، تنها مرجع نقل نویسندگان و پژوهشگران دربارۀ ارسطو و آثار اوست. جلد ۱ و ۲ آن شامل متن آثار ارسطو، جلد ۳ ترجمههای لاتینی آنها در دوران
رنسانس، جلد ۴ حواشی بر آنها و جلد ۵ پارههای بازمانده از آثار ارسطو است، مجموعۀ ویراستۀ بکر، شامل ۱۰۶ رساله یا مقاله است که در حدود ۵۰۰‘۲ ستون، ۵۰۰‘۸۷ سطر و ۸۷۵ هزار کلمه را در بر میگیرد. چاپ اُفست آنها نیز در ۱۹۶۰م منتشر شده است.
پژوهشگر دیگر آلمانی
بونیتس در ۱۸۷۰م «فهرست ارسطویی» را که شامل فهرست علمی واژهها و اصطلاحات ارسطویی بود، منتشر کرد. همۀ آثار ارسطو، به زبانهای معتبر اروپایی نیز ترجمه شده است.
در اینجا فهرست آثار ارسطو را براساس مجموعه بکر میآوریم:
۱.
مقولات.
۲.
پری هرمنیاس (کتاب العبارة).
۳. «
تحلیلهای نخستین یا پیشین»، شامل ۲ کتاب.
۴. «
تحلیلهای پسین یا دومین»، دربارۀ برهان، شامل ۲ کتاب.
۵.
توپیکا، یا کتاب جدل و استدلالهای دیالکتیکی، در ۸ کتاب.
۶. «رد بر سفسطهگران»، یک کتاب در ۳۴ فصل.
۷.
الطبیعة، یا سماع طبیعی، فیزیک، دربارۀ طبیعت.
۸.
فی السماء، یا «دربارۀ آسمان»، در ۴ کتاب.
۹. «
درباره پیدایش و تباهی (کون و فساد)»، در ۲ کتاب.
۱۰.
الآثار العلویة، دربارۀ پدیدههای جَوّی.
۱۱. «دربارۀ روان (
نفس)»، در ۳ کتاب.
۱۲.
پارواناتورالیا (طبیعیات کوچک)، که شامل این نوشتههاست: دربارۀ حس و محسوس، دربارۀ حافظه و یادآوری، دربارۀ خواب و بیداری، دربارۀ رؤیاها، دربارۀ پیشگویی از رؤیا، دربارۀ درازی و کوتاهی زندگی، دربارۀ تنفس، دربارۀ زندگی و مرگ.
۱۳. «تاریخ جانوران»، در ۱۰ کتاب.
۱۴. «دربارۀ اجزاء جانوران»، در ۴ کتاب.
۱۵. «دربارۀ پیدایش جانوران»، در ۵ کتاب.
۱۶. «دربارۀ راه رفتن جانوران».
۱۷. «دربارۀ حرکت جانوران».
۱۸. «
اخلاق بزرگ»، این نوشته پس از تئوفراستس پدید آمده، و در آن آموزشهای اخلاقی ارسطو پایه قرار گرفته است.
۱۹. «
اخلاق نیکُماخُس»، در ۱۰ کتاب.
۲۰. «
اخلاق اودِمُس»، در ۸ کتاب.
۲۱.
سیاست، در ۸ کتاب.
۲۲. «
سخنوری»، یا خطابه، در ۳ کتاب.
۲۳.
شعر، در ۲۶ فصل، ناتمام.
۲۴. «
درباره فضایل و رذایل».
۲۵. متافیزیک، یا
مابعدالطبیعه، در ۱۳ کتاب (با آلفای کوچک ۱۴ کتاب).
افزون بر اینها، ارسطو مجموعهای دربارۀ ۱۵۸ قانون اساسی دولتشهرهای یونان گرد آورده بود که همه از میان رفته، و تنها بخش مربوط به جمهوری آتن، در ۱۸۹۰م، در لندن یافت شده است و اکنون با عنوان «
قانون اساسی آتن» منتشر شده، و در دست است.
پارههای بازمانده از دیالوگهای
ارسطو نیز از سوی دو پژوهشگر و ارسطوشناس معاصر گردآوری، ویراستاری و منتشر شده است:
۱.
راس، «گزیده پارههایی از ارسطو»، آکسفرد، ۱۹۵۵م، ترجمۀ انگلیسی از همو، آکسفرد، ۱۹۵۲ و ۱۹۶۷م.
۲.
والتسِر، «پارههایی از دیالوگهای ارسطو».
همچنین در مجموعۀ آثار ارسطو از بکر، نوشتههایی آمده است که از ارسطو نیست، ولی در فهرستهای پیشینیان یافت میشود که ما از آوردن آنها چشم میپوشیم.
(۱) بطلمیوس غریب، «وصیة ارسطوطالیس و فهرست کتبه و شئ من اخباره»، همراه فلسفة افلاطون و...، نسخۀ خطی کتابخانۀ سلیمانیۀ استنبول، شم ۴۸۳۳.
(۲) .Aristotle، Ethica Nicomachea
(۳) .Aristotle، Metaphysica
(۴) .Aristotle، Physica
(۵) .Moraux، P.، Der Aristotelismus bei den Griechen، Berlin/ New York، ۱۹۷۳
(۶) .Strabo، The Geography، London، ۱۹۶۹
شرف الدین خراسانی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ارسطو».