• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آثار ارتداد (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آثار ارتداد با توجه به آیات قرآن عبارتند از:



از آثار ارتداد، حبط اعمال است.

۱.۱ - بقا بر کفر پس از ایمان

کفر پس از ایمان و بقاى برآن تا زمان مرگ باعث حبط اعمال در دنيا و آخرت:
«... وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ ...؛... ولى هركس از شما كه از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تمام اعمال نيك گذشته او، در دنيا و آخرت، بر باد مى‌رود....»

۱.۲ - کفر پس از ایمان

كفر پس از ايمان، باعث تباهى عمل:
۱. «... وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ...؛... و كسى كه آنچه را بايد به آن ايمان بياورد، انكار كند اعمال او تباه مى‌گردد....»
۲. «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم ... • ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ؛به يقين كسانى كه بعد از روشن شدن راه هدايت براى آنها، پشت به آن كردند، ... اين بخاطر آن است كه آنها از آنچه خداوند را به خشم مى‌آورد پيروى كردند، و از آنچه موجب رضاى اوست ناخشنود بودند؛ از اين رو خداوند اعمالشان را نابود كرد.»
۳. «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدَى لَن يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ؛آنان كه كافر شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند و بعد از روشن شدن هدايت براى آنان باز به مخالفت با پيامبر برخاستند، هرگز زيانى به خدا نمى‌رسانند و خداوند بزودى اعمالشان را نابود مى‌كند.»

۱.۳ - شرک پس از ایمان

شرک پس از ايمان (از هر كس باشد)، سبب تباهى اعمال:
۱. «وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ • ذَلِكَ هُدَى اللّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ؛اينها دلايل ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش عطا كرديم. درجات هر كس را بخواهيم و شايسته ببينيم، بالا مى‌بريم؛ پروردگار تو، حكيم و داناست. اين، هدايت خداست؛ كه هر كس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمايى مى‌كند. و اگر مشرك شوند، آنچه از اعمال نيك انجام داده‌اند، نابود مى‌گردد (و نتيجه‌اى عايد آنها نمى‌شود).»
۲. «وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى، تمام اعمالت تباه مى‌شود و از زيانكاران خواهى بود.»


ارتداد، موجب ناتوانى منافقان از شناخت حق و ختم قلب آنان:
۱. «إِذَا جَاءكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ ... • اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ ... • ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ؛هنگامى‌كه منافقان نزد تو آيند مى‌گويند: ما شهادت مى‌دهيم كه به يقين تو پيامبر خدا هستى! خداوند مى‌داند كه تو پيامبر او هستى، ... آنها سوگندهايشان را پوششى قرار دادند تا مردم را از راه خدا باز دارند، ... اين بخاطر آن است كه نخست ايمان آوردند سپس كافر شدند؛ از اين رو بر دلهاى آنان مُهر نهاده شده، و حقيقت را درك نمى‌كنند.» «فطبع علی قلوبهم»، نتیجه «ذلک بانهم ءامنوا ثم کفروا...» و فرع ارتداد منافقان است.
۲. «مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ • أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛كسانى كه بعد از ايمانشان، به خدا كافر شوند مجازات مى‌شوند- بجز آنها كه تحت فشار واقع شده‌اند در حالى كه قلبشان با ايمان، آرام است- آرى، آنها كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشوده‌اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظيمى در انتظارشان! آنها كسانى هستند كه بر اثر فزونى گناه، خدا بر دلها و گوش وچشمانشان مُهر نهاده؛ به همين دليل نمى‌فهمند، و غافلان واقعى همانها هستند.»


ارتداد، سبب زیان‌کاری:
۱. «... وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛... و كسى كه آنچه را بايد به آن ايمان بياورد، انكار كند اعمال او تباه مى‌گردد؛ و در سراى ديگر، از زیانکاران خواهد بود.»
۲. «وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُواْ أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُواْ خَاسِرِينَ • يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ ...؛كسانى كه ايمان آورده‌اند مى‌گويند: آيا اينها (منافقان‌) همان كسانى هستند كه با نهايت تاكيد به خدا سوگند ياد كردند كه با شما هستند؟! ولى اعمالشان نابود گشت، و زيانكار شدند. اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هر كس از شما، از آيين‌خود بازگردد، (به خدا زيانى نمى‌رساند؛) خداوند گروهى را مى‌آورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند....»
۳. «وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ ... • وَلَمَّا سُقِطَ فَي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْاْ أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛قوم موسی بعد از رفتن او (به ميعادگاه الهى)، از زيورهاى خود مجسمه گوساله‌اى ساختند؛ كه صدايى همچون صداى گوساله داشت. ... و هنگامى كه حقيقت در دسترسشان قرار گرفت، و ديدند گمراه شده‌اند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما رحم نكند، و ما را نيامرزد، بطور قطع از زيانكاران خواهيم بود.»
۴. «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ؛و بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى‌پرستند، اگر دنيا به آنها رو كند و خيرى به آنان برسد، حالت اطمينان پيدا مى‌كنند؛ اما اگر مصيبتى براى امتحان به آنها برسد، دگرگون مى‌شوند (و به كفر رو مى‌آورند)؛ به اين ترتيب هم دنيا را از دست داده‌اند، و هم آخرت را؛ و اين همان خسران و زيانِ آشكار است.» «انقلب علی وجهه»، یعنی «از دینش به کفر برگردد».
۵. «وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى، تمام اعمالت تباه مى‌شود و از زيانكاران خواهى بود.»

۳.۱ - بازگشت خسارت

بازگشت زيان ارتداد، به مرتدّان:
۱. «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا ...؛محمّد فقط فرستاده خداست؛ و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند؛ آيا اگر او بميرد يا كشته شود، شما به گذشته و دوران جاهليت باز برمى‌گرديد؟! و هر كس به گذشته بازگردد، هرگز به خدا ضررى نمى‌رساند....» «فلن یضر الله شیئا» بر خسارت ارتداد دلالت می‌کند که به خداوند نمی‌رسد؛ بلکه دامن گیر مرتد می‌شود.
۲. «إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ لَن يَضُرُّواْ اللّهَ شَيْئًا ...؛آرى، كسانى كه‌ايمان را دادند و كفر را خريدارى كردند، هرگز به خدا زيانى نمى‌رسانند....»
۳. «مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا ... • لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرونَ؛كسانى كه بعد از ايمانشان، به خدا كافر شوند مجازات مى‌شوند- بجز آنها كه تحت فشار واقع شده‌اند در حالى كه قلبشان با ايمان، آرام است- آرى، آنها كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشوده‌اند، ... بى ترديد آنها در آخرت زيانكارند.»


خواری در دنيا، پيامد ارتداد:
«إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا ...؛كسانى كه گوساله را به خدايى برگزيدند، بزودى خشمى از جانب پروردگارشان، و ذلتى بزرگ در زندگى دنيا به آنها مى‌رسد....»


اصرار بر ارتداد، سبب محروميّت مرتدّ از پذيرش توبه:
۱. «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ ...؛كسانى كه پس از ايمان آوردن، كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند، هيچ گاه توبه آنان، كه از روى ناچارى يا در آستانه مرگ صورت مى‌گيرد، پذيرفته نمى‌شود....»
۲. «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلاَ لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا؛كسانى كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند، و باز هم ايمان آوردند، و ديگر بار كافر شدند، سپس بر كفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشيد، و آنها را به راه راست هدايت نخواهد كرد.»


استفاده منافقانه از سوگند، از عواقب ارتداد:
«إِذَا جَاءكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ ... • اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ ... • ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ ...؛هنگامى‌كه منافقان نزد تو آيند مى‌گويند: ما شهادت مى‌دهيم كه به يقين تو پيامبر خدا هستى! خداوند مى‌داند كه تو پيامبر او هستى، ... آنها سوگندهايشان را پوششى قرار دادند تا مردم را از راه خدا باز دارند، ... اين بخاطر آن است كه نخست ايمان آوردند سپس كافر شدند؛ از اين رو بر دلهاى آنان مُهر نهاده شده....»
قسم، دارای قداست خاصی است و چون منافقان راه ارتداد را پیش گرفتند، از این امر مقدس برای پیشبرد کار خود سوءاستفاده می‌کردند.


ارتداد، عامل شقاوت ابدى:
«إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا؛زيرا اگر آنان به شما دسترسى پيدا كنند، سنگسارتان مى‌كنند؛ يا شما را به آيين خويش باز مى‌گردانند؛ و در آن صورت، هيچگاه روى رستگارى را نخواهيد ديد.»


ارتداد، سبب قرار گرفتن در زمره ستمگران:
۱.«وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ؛و به ياد آوريد هنگامى را كه با موسی چهل شب وعده گذارديم؛ و او، براى گرفتن فرمانهاى الهى، به ميعادگاه آمد؛ سپس شما گوساله را بعد از او براى پرستش انتخاب نموديد؛ در حالى كه ستمكار بوديد.»
۲. «وَلَقَدْ جَاءكُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ؛و نيز موسى آن همه دلايل روشن براى شما آورد، و شما پس از غيبت او، گوساله را براى پرستش انتخاب كرديد؛ در حالى كه ستمكار بوديد.»
۳. «كَيْفَ يَهْدِي اللّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ... وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛چگونه خداوند گروهى را هدايت مى‌كند كه بعد از ايمان، كافر شدند؟! ... و خدا، گروه ستمكاران را هدايت نخواهد كرد!»
۴. «وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّهُ لاَ يُكَلِّمُهُمْ وَلاَ يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَالِمِينَ؛قوم موسى بعد از رفتن او (به ميعادگاه الهى)، از زيورهاى خود مجسمه گوساله‌اى ساختند؛ كه صدايى همچون صداى گوساله داشت. آيا آنها نمى‌ديدند كه با آنان سخن نمى‌گويد، و به راه راست هدايتشان نمى‌كند؟! آن را خداى خود انتخاب كردند، و ستمكار بودند.»
۵. «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيَ آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ • سَاء مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَأَنفُسَهُمْ كَانُواْ يَظْلِمُونَ؛و سرگذشت كسى كه آيات خود را به او داديم، بر آنها بخوان كه سرانجام خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد! چه بد است مَثَل گروهى كه آيات ما را تكذيب كردند، و تنها به خودشان ستم مى‌نمودند!»


غضب الهی، كيفر كفرورزى پس از ايمان:
۱. «مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ ... فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللّهِ ...؛كسانى كه بعد از ايمانشان، به خدا كافر شوند ... غضب خدا بر آنهاست....»
۲. «قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ • فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ ...؛فرمود: ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت. موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت و گفت: اى قوم من! مگر پروردگارتان وعده نيكويى به شما نداد؟! آيا مدّت جدايى من از شما به طول انجاميد، يا مى‌خواستيد غضب پروردگارتان بر شما نازل شود....»


ارتداد از دين موجب ابتلاى به غفلت:
«مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ • ... وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛كسانى كه بعد از ايمانشان، به خدا كافر شوند مجازات مى‌شوند- بجز آنها كه تحت فشار واقع شده‌اند در حالى كه قلبشان با ايمان، آرام است- آرى، آنها كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشوده‌اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظيمى در انتظارشان! ... و غافلان واقعى همانها هستند.»


ارتداد، پس از استقرار حاكميّت دين و دين‌داران، نشانه فسق:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ ... وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده‌ ... و دين و آيينى را كه براى آنان پسنديده، بر ايشان پابرجا و ريشه دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيت و آرامش مبدّل مى‌كند، بگونه‌اى كه فقط مرا مى‌پرستند و چيزى را همتاى من قرار نخواهند داد. و كسانى كه پس از آن كافر شوند، آنها همان فاسقانند.»
در این که مقصود از کفر در این آیه چیست، دو احتمال وجود دارد: ارتداد، و کفران نعمت. برداشت یادشده، بنابر احتمال نخست است.


واپس‌گرايى و ارتداد، سبب كفران نعمت نبوّت و هدايت الهى:
«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ؛محمّد فقط فرستاده خداست؛ و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند؛ آيا اگر او بميرد يا كشته شود، شما به گذشته و دوران جاهليت باز برمى‌گرديد؟! و هر كس به گذشته بازگردد، هرگز به خدا ضررى نمى‌رساند؛ و خداوند بزودى شاكران و ثابت قدمان را پاداش خواهد داد.»
مفهوم جمله «و سیجزی الله الشاکرین» این است که مرتدان ناسپاسند. از سوی دیگر، به مناسبت حکم و موضوع، این ناسپاسی، به رسالت انبیا و هدایت الهی مربوط خواهد بود.


اصرار بر ارتداد، باعث محروميّت از آمرزش الهی:
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ ...؛كسانى كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند، و باز هم ايمان آوردند، و ديگر بار كافر شدند، سپس بر كفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشيد....»


محروميّت منافقان مرتدّ از داشتن يار و ياور در برابر عذاب الهی:
«يَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ ... وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ ... وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ؛به خدا سوگند ياد مى‌كنند كه در غياب پيامبر، سخنان كفر آميز نگفته‌اند؛ در حالى كه به يقين سخنان كفرآميز گفته‌اند؛ و پس از اسلام آوردنشان، كافر شده‌اند؛ ... و اگر روى گردانند، خداوند آنها را كيفر خواهد داد؛ ... و در سراسر زمين، نه ولىّ و سرپرستى دارند، و نه ياورى.»
«و ما لهم...» عطف بر جمله «یعذبهم...» است. طبق این بیان، جمله چنین می‌شود: «و ان یتولوا ما لهم فی الارض...» ؛ یعنی ارتداد، سبب بی یار و یاوری آنان در برابر عذاب الهی می‌شود


ارتداد، سبب محروميّت از فضل خاصّ خدا:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ ... ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ ...؛اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هر كس از شما، از آيين‌خود بازگردد، (به خدا زيانى نمى‌رساند؛) خداوند گروهى را مى‌آورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند؛ ... اين، فضل خداست كه آن را به هر كس بخواهد وشايسته ببيند مى‌دهد....»


ارتداد، سبب محروميّت از محبّت الهی:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ ...؛اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هر كس از شما، از آيين‌خود بازگردد، (به خدا زيانى نمى‌رساند؛) خداوند گروهى را مى‌آورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند....»


ارتداد، باعث محروميّت از ولایت الهى:
۱. «وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى ...؛هر كس كه بعد از آشكار شدن هدايت براى او، با پيامبر مخالفت كند، و از راهى جز راه مؤمنان پيروى نمايد، ما او را به همان سو كه مى‌رود مى‌بريم....»
۲. «يَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ ... وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ؛به خدا سوگند ياد مى‌كنند كه در غياب پيامبر، سخنان كفر آميز نگفته‌اند؛ در حالى كه به يقين سخنان كفرآميز گفته‌اند؛ و پس از اسلام آوردنشان، كافر شده‌اند؛ و تصميم به امرى خطرناك گرفتند، كه به آن نرسيدند. ... و اگر روى گردانند، خداوند آنها را در دنيا و آخرت، به مجازات دردناكى كيفر خواهد داد؛ و در سراسر زمين، نه ولىّ و سرپرستى دارند، و نه ياورى.»


ارتداد، باعث محروميّت از هدایت الهى:
۱. «كَيْفَ يَهْدِي اللّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛چگونه خداوند گروهى را هدايت مى‌كند كه بعد از ايمان و گواهى به حقّانيّت پيامبر و رسيدن نشانه‌هاى روشن به آنها، كافر شدند؟! و خدا، گروه ستمكاران را هدايت نخواهد كرد!»
۲. «مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ • ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّواْ الْحَيَاةَ الْدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ وَأَنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ؛كسانى كه بعد از ايمانشان، به خدا كافر شوند مجازات مى‌شوند- بجز آنها كه تحت فشار واقع شده‌اند در حالى كه قلبشان با ايمان، آرام است- آرى، آنها كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشوده‌اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظيمى در انتظارشان! اين بخاطر آن است كه زندگى پست دنيا را بر آخرت ترجيح دادند؛ و خداوند افراد بى‌ايمان لجوج را هدايت نمى‌كند.»
۳. «وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ؛به ياد آوريد هنگامى را كه موسى به قومش گفت: اى قوم من! چرا مرا آزار مى‌دهيد با اين‌كه مى‌دانيد من فرستاده خدا به سوى شما هستم؟! هنگامى كه آنها از حق منحرف شدند، خداوند به كيفر اين عمل قلوبشان را منحرف ساخت؛ و خدا گروه فاسقان را هدايت نمى‌كند.»

۱۸.۱ - اصرار بر ارتداد

تكرار و اصرار بر ارتداد، سبب محروميّت ابدى از هدايت:
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلاَ لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا؛كسانى كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند، و باز هم ايمان آوردند، و ديگر بار كافر شدند، سپس بر كفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشيد، و آنها را به راه راست هدايت نخواهد كرد.»


کیفر ارتداد (قرآن).


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۱۷.    
۲. مائده/سوره۵، آیه۵.    
۳. محمد/سوره۴۷، آیه۲۵.    
۴. محمد/سوره۴۷، آیه۲۸.    
۵. محمد/سوره۴۷، آیه۳۲.    
۶. انعام/سوره۶، آیه۸۳.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۸۸.    
۸. زمر/سوره۳۹، آیه۶۵.    
۹. منافقون/سوره۶۳، آیات۱ - ۳.    
۱۰. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.    
۱۱. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۸.    
۱۲. مائده/سوره۵، آیه۵.    
۱۳. مائده/سوره۵، آیه۵۳.    
۱۴. مائده/سوره۵، آیه۵۴.    
۱۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۸.    
۱۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۹.    
۱۷. حج/سوره۲۲، آیه۱۱.    
۱۸. زمر/سوره۳۹، آیه۶۵.    
۱۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۴.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۸۵۰.    
۲۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۷.    
۲۲. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.    
۲۳. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۹.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۲.    
۲۵. آل عمران/سوره۳، آیه۹۰.    
۲۶. نساء/سوره۴، آیه۱۳۷.    
۲۷. منافقون/سوره۶۳، آیات۱ - ۳.    
۲۸. کهف/سوره۱۸، آیه۲۰.    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۵۱.    
۳۰. بقره/سوره۲، آیه۹۲.    
۳۱. آل عمران/سوره۳، آیه۸۶.    
۳۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۸.    
۳۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۵.    
۳۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۷.    
۳۵. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.    
۳۶. طه/سوره۲۰، آیه۸۵.    
۳۷. طه/سوره۲۰، آیه۸۶.    
۳۸. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.    
۳۹. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۸.    
۴۰. نور/سوره۲۴، آیه۵۵.    
۴۱. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۹، ص۳۹۴-۳۹۵.    
۴۲. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۴.    
۴۳. نساء/سوره۴، آیه۱۳۷.    
۴۴. توبه/سوره۹، آیه۷۴.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۸۰.    
۴۶. مائده/سوره۵، آیه۵۴.    
۴۷. مائده/سوره۵، آیه۵۴.    
۴۸. نساء/سوره۴، آیه۱۱۵.    
۴۹. توبه/سوره۹، آیه۷۴.    
۵۰. آل عمران/سوره۳، آیه۸۶.    
۵۱. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.    
۵۲. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۷.    
۵۳. صف/سوره۶۱، آیه۵.    
۵۴. نساء/سوره۴، آیه۱۳۷.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۵۵۲، برگرفته از مقاله «آثار ارتداد».    


رده‌های این صفحه : ارتداد | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار