• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آباده (شهر)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آباده، بزرگ‌ترین مرکز جمعیت در شمال استان فارس و مرکز شهرستان آباده که در یک جلگه میان کوهی کم‌عرض، در میان رشته‌های انتهایی زاگرس جنوبی، واقع شده است. بنای این شهر آنچه در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده معلوم نیست، ولی مسلماً اطلاق نام آباده به این شهر قدیم‌تر از زمان کریمخان زند است.



آباده، شهری در استان فارس، مرکز شهرستان آباده با ۲۴۰، ۳۹ نفر جمعیت
[۱] مركز آمار ايران، فرهنگ آباديهای كشور (استان فارس)، تهران،‌ ۱۳۶۱ش.
واقع در ۳۱ و ۱۱ عرض شمالی و ۵۲ و ۴۰ طول شرقی که ۴۰۰، ۲ متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
[۲] سازمان برنامه و بودجه استان فارس، ص۲۲، آمارنامه ۱۳۶۲، شيراز، ۱۳۶۲ش، جم‌
گاهی به سبب آن‌که با آبادة طَشْک که در حومه نیریز است، اشتباه نشود، از این شهر با نام آبادة اِقلید یاد می‌کنند.
آباده در یک جلگه میان کوهی کم‌عرض، در میان رشته‌های انتهایی زاگرس جنوبی، واقع شده است. این جلگه میان کوهی در امتداد کوههای زاگرس که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده، واقع است و شاهراه بزرگ اصفهان ـ شیراز در فاصله بین آباده و ده‌بید از طول این دره و شهر آباده می‌گذرد. فاصله آباده تا اصفهان ۲۱۰کم‌ و تا شیراز ۲۸۷ کم‌ است.
شهر آباده که در حدّ فاصل کوهپایه‌های شرقی زاگرس و کویر بزرگ داخلی ایران واقع شده، آب و هوای اقلیم‌های نیمه بیابانی و کوهستانی را در خود جمع کرده است، به این معنی که زمستان‌های سرد و تابستان‌های معتدل دارد.
میانگین حرارت در سردترین ماه ۲ درجه و متوسّط دمای گرم‌ترین ماه آن در حدود ۲۳ درجه سانتی‌گراد است. باران سالانه آن ناچیز و کمی بیش‌تر از مناطق خشک داخلی است. در طول ۱۰ سال اندازه‌گیری، متوسط باران آن در سال، ۱۶۰ میلی‌متر به ثبت رسیده است؛ در فصول پاییز و زمستان برف نیز می‌بارد. منابع آب شهر آباده بسیار کم است و آب مشروب شهر از قنات‌ها تأمین می‌شود و اهالی در تابستان‌ها با کمبود آب روبه‌رو هستند.


در کتاب‌های جغرافیایی قدیم مشخصاً از آباده اقلید نامی به میان نیامده است، اما در قرن ۴ق-۱۰م از «آباده و بردنکان و چاهک، شهرک‌هایی میان اصطخر و کرمان»
[۳] حدود العالم، ص۱۳۳، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، طهوری، ۱۳۶۲ش.
و در سده ۶ق-۱۲م از شهرک آباده که «آب آن از فیض رود کر است.» و قلعه آباده
[۴] ابن بلخی، فارسنامه، ص۱۲۹، به كوشش گای لسترنج و رينولد آل نيكلسون، كمبريج، ۱۹۲۱م.
[۵] ابن بلخی، فارسنامه، ص۱۵۷، به كوشش گای لسترنج و رينولد آل نيكلسون، كمبريج، ۱۹۲۱م.
یاد شده است.
فرهنگ جغرافیایی ایران
[۶] اداره جغرافيايی ارتش، فرهنگ جغرافيايی ايران، ج ۷، ص۲، تهران، ۱۳۳۰ش.
بنای این شهر را در اواخر سده ۱۸م (در اصل: هجری)، به دست طوایف گرجه‌ای (گرجی) و پرندی اصفهان به امر کریمخان زند دانسته و یادآور شده که نام آباده در این زمان به این شهر داده شده است. مأخذ آنچه در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده معلوم نیست، ولی مسلماً اطلاق نام آباده به این شهر قدیم‌تر از زمان کریمخان است.
قدیم‌ترین مأخذی که در آن مشخصاً از آباده نامی به میان آمده، نزهة القلوب مستوفی (۸ق-۱۴م) است. در این زمان آباده روستایی بیش نبوده است، زیرا مستوفی در سخن از «یزد خواست» و «ده گردو» که اولی اکنون به نام «ایزد خواست» و دومی با همین نام در نزدیکی آباده باقی است، می‌گوید: «دو ده‌اند و چند دیه دیگر چون سروستان و آباده و غیر آن از توابع آن، و همه سردسیر است و غله بوم»
[۷] مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، ص۱۲۴، به كوشش گای لسترنج، ليدن، ۱۳۳۱ق-۱۹۱۳م.
آباده در دوره زندیان محلی آباد و پر رونق بوده است.
به نوشته میرزا محمدصادق موسوی نامی اصفهانی
[۸] نامی اصفهانی، محمدصادق، تاريخ گيتی گشا، ص۶۳، به كوشش سعيد نفيسی، تهران، اقبال، ۱۳۶۳ش.
، در وقایع ۱۱۷۲ق-۱۷۵۹م و حرکت محمدحسن خان قاجار به شیراز، آباده نسبت به سایر محل‌های نزدیک به آن، محلی آباد و به دست آوردن ذخیره و آذوقه در آن‌جا ممکن و میسر بوده است. آباده در دوره قاجار به علت قرار گرفتن بر سر راه اصفهان و شیراز، همچنان از رونق برخوردار بوده است. شیروانی که در همان اوان، شهر مزبور را دیده می‌نویسد: «شهرچه‌ای مشتمل بر پانصد باب خانه معمور و حدود بیست قریه آبادان است.»
[۹] شيروانی، زين‌العابدين، بستان السياحه، اصفهان، ۱۳۴۲ق، فرمانداری آباده، گزارش وضع جغرافيايی آباده (دست‌نويس منتشر نشده)، مهر ۱۳۶۴ش.ص۶۰-۶۱.

این شهر به هنگام اشغال جنوب ایران به وسیله انگلیسی‌ها محل تشکیل پلیس جنوب (۱۳۳۶ق-۱۹۱۸م) گردید و انگلیسی‌ها آن‌جا را به صورت پایگاه نظامی مهمی در آوردند به گونه‌ای که بعد از شیراز مهم‌ترین مرکز فعالیت آن نیرو محسوب می‌گردید، اما مردم آباده در برابر پلیس جنوب به پایداری پرداختند تا این‌که در رمضان ۱۳۳۶ق/ ژوئن ۱۹۱۸م بر اثر شیوع بیماری و با و مرگ محمدعلی قشقایی فرمانده بریگاد آباده، افراد پلیس جنوب بر اهالی غلبه کرده به قتل و غارت شهر پرداختند و در نتیجه مردم آباده صدمات مالی و جانی فراوان دیدند.
[۱۰] سايكس، سرپرستی، تاريخ ايران، ج۲، ص۷۶۵، ترجمه سيد محمدتقي فخر داعي گيلانی، تهران، عل‌اكبر علمي،‌ ۱۳۶۲ش.
در سال‌های تشکیل حکومت پهلوی، ایلات ناحیه آباده با حکومت مرکزی درگیری‌هایی داشتند که پس از تلاش‌های فراوان به شکست و انقیاد نهایی آنان منجر گردید.


موقعیت جغرافیایی آباده و قرار داشتن آن بر سر راه ایلات و عشایری که قرن‌ها از راه آن مسیرهای ییلاقی و قشلاقی خود را طی کرده‌اند، از طرفی در تحولات تاریخ آن مؤثر بوده و از طرف دیگر آن را به صورت بزرگ‌ترین مرکز داد و ستد منطقه درآورده است؛ به گونه‌ای که امروز مهم‌ترین واحدهای اقتصادی و تولیدی و بازرگانی و باربری این منطقه در آن متمرکز شده و این شهر اکنون نه فقط محلی برای پخش مصنوعات محلی و خارجی است، بلکه عمده‌ترین مرکز صادرات فراورده‌ها و محصولات صنعتی محلی نیز به شمار می‌آید. شهر آباده مرکز جذب افراد روستایی و ایلاتی است که در سالهای اخیر بدان روی آورده و بیش‌تر از راه کارگری و دستفروشی و مانند آن زندگی می‌کنند.
بیشتر ادارات دولتی و نهادهای انقلابی در شهر آباده شعبه و دفتر دارند و شار بسیاری از ساکنان شهر و وابستگان آنان در استخدام دولتند و بقیة ‌جمعیت شهر را کارگران کارخانه‌ها و دارندگان مشاغل آزاد و دامداران و کشاورزان تشکیل می‌دهند.
از نظر اقتصادی، منطقه نفوذ شهر آباده از حوزه اداری آن وسیع‌تر است و به علت دوری مسافت شهرهای بزرگ اطراف آن یعنی اصفهان و شیراز و یزد، این شهر در واقع بزرگ‌ترین مرکز جمعیت در شمال استان فارس به شمار می‌آید و مصنوعات خارجی موردنیاز این منطقه وسیع از راه آباده پخش می‌شود. محصولات کشاورزی (گندم، جو، پنبه، کنجد، کرچک و انواع خشکبار) و صنایع دستی و سنتی (گلیم، قالی، قالیچه، کرباس، شال، گیوه و انواع صنایع چوبیِ) این منطقه نیز متقابلاً از طریق آباده به خارج صادر می‌گردد.
در سال‌های اخیر با اجرای برنامه‌های عمرانی منطقه‌ای، در آباده کارخانه‌های متعددی برای تولید نیازمندی‌های ساختمانی (سنگ، آجر، گچ، بلوک، موزاییک) و نیز مواد غذایی (آرد، نان، رشته، شیر پاستوریزه و لبنیات) و فراورده‌های دیگر (پارچه، نخ، چرم، جوراب و امثال آن) ایجاد گردیده است.


(۱) ابن بلخی، فارسنامه، به كوشش گای لسترنج و رينولد آل نيكلسون، كمبريج، ۱۹۲۱م.
(۲) اداره جغرافيايی ارتش، فرهنگ جغرافيايی ايران، تهران، ۱۳۳۰ش.
(۳) حدود العالم، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، طهوری، ۱۳۶۲ش.
(۴) سازمان برنامه و بودجه استان فارس، آمارنامه ۱۳۶۲، شيراز، ۱۳۶۲ش، جم‌.
(۵) سايكس، سرپرستی، تاريخ ايران، ترجمه سيد محمدتقی فخر داعی گيلانی، تهران، علی‌اكبر علمی،‌ ۱۳۶۲ش.
(۶) شيروانی، زين‌العابدين، بستان السياحه، اصفهان، ۱۳۴۲ق، فرمانداری آباده، گزارش وضع جغرافيايی آباده (دست‌نويس منتشر نشده)، مهر ۱۳۶۴ش.
(۷) مركز آمار ايران، سرشماری عمومی نفوس مسكن، شم‌ ۲۶۷، آبان ۱۳۵۵ش، ص «د».
(۸) مركز آمار ايران، فرهنگ آباديهای كشور (استان فارس)، تهران،‌ ۱۳۶۱ش.
(۹) مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، به كوشش گای لسترنج، ليدن، ۱۳۳۱ق-۱۹۱۳م.
(۱۰) نامی اصفهانی، محمدصادق، تاريخ گيتی گشا، به كوشش سعيد نفيسی، تهران، اقبال، ۱۳۶۳ش.


۱. مركز آمار ايران، فرهنگ آباديهای كشور (استان فارس)، تهران،‌ ۱۳۶۱ش.
۲. سازمان برنامه و بودجه استان فارس، ص۲۲، آمارنامه ۱۳۶۲، شيراز، ۱۳۶۲ش، جم‌
۳. حدود العالم، ص۱۳۳، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، طهوری، ۱۳۶۲ش.
۴. ابن بلخی، فارسنامه، ص۱۲۹، به كوشش گای لسترنج و رينولد آل نيكلسون، كمبريج، ۱۹۲۱م.
۵. ابن بلخی، فارسنامه، ص۱۵۷، به كوشش گای لسترنج و رينولد آل نيكلسون، كمبريج، ۱۹۲۱م.
۶. اداره جغرافيايی ارتش، فرهنگ جغرافيايی ايران، ج ۷، ص۲، تهران، ۱۳۳۰ش.
۷. مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، ص۱۲۴، به كوشش گای لسترنج، ليدن، ۱۳۳۱ق-۱۹۱۳م.
۸. نامی اصفهانی، محمدصادق، تاريخ گيتی گشا، ص۶۳، به كوشش سعيد نفيسی، تهران، اقبال، ۱۳۶۳ش.
۹. شيروانی، زين‌العابدين، بستان السياحه، اصفهان، ۱۳۴۲ق، فرمانداری آباده، گزارش وضع جغرافيايی آباده (دست‌نويس منتشر نشده)، مهر ۱۳۶۴ش.ص۶۰-۶۱.
۱۰. سايكس، سرپرستی، تاريخ ايران، ج۲، ص۷۶۵، ترجمه سيد محمدتقي فخر داعي گيلانی، تهران، عل‌اكبر علمي،‌ ۱۳۶۲ش.



مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آباده (شهر)»، شماره۶.    






جعبه ابزار