یَغیظُ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یَغیظُ:(هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغيظُ) «یَغیظُ» از مادّه
«غَيْظ» (به فتح غین و سکون یاء) به معنای خشم شديد است.
آيه مورد بحث مىگويد: كسى كه
گمان مىكند خدا پيامبرش را در
دنیا و
آخرت يارى نخواهد كرد و در خشم و
غیظ فرورفته هر كارى از دستش ساخته است انجام دهد، ريسمانى به سقف خانه خود بياويزد و خود را از آن آويزان كند و
نفس خود را قطع نمايد و تا سر حد
مرگ پيش رود ببيند آيا اين كار خشم او را فرومىنشاند؟ اين
تفسیر را گروه كثيرى از مفسران برگزيده، يا به عنوان يک احتمال قابل ملاحظه
ذکر كردهاند. طبق اين تفسير ضمير
(لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ) به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) باز مىگردد، و «
سماء» به معنى سقف خانه است (چون سماء به هر چيزى كه در جهت فوق قرار داشته باشد اطلاق مىگردد) و جمله «ليقطع» به معنى خفقان و
قطع نفس و پيش رفتن تا سر حد
مرگ است.
به موردی از کاربرد «یَغیظُ» در قرآن، اشاره میشود:
(مَن كانَ يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَهُ اللَّهُ في الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماء ثُمَّ لِيَقْطَعْ فَلْيَنظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغيظُ) «هركس گمان مىكند كه خدا پيامبرش را در دنيا و آخرت يارى نخواهد كرد و از اين نظر خشمگين است، هر كارى از دستش ساخته است بكند)، ريسمانى به سقف بياويزد، و خود را حلقآويز و نفس خود را قطع كند و تا لبه پرتگاه مرگ پيش رود)؛ ببيند آيا اين كار خشم او را فرو مىنشاند؟!»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند: مفسرين گفتهاند
ضمیر در
(لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ) به
رسول خدا بر مىگردد چون مشركين
مکه مىپنداشتند دينى كه وى آورده دروغى و نو ظهور است كه اساس محكمى ندارد و به همين جهت دعوتش منتشر نمىشود، و نزد خدا هم منزلتى ندارد تا او پشتيبانش باشد. ولى وقتى كه آن جناب به
مدینه مهاجرت فرمود و خدا نصرتش داد و دينش عالمگير شد و آوازهاش همه جا پيچيد اين حادثه غير منتظره سخت ايشان را به خشم آورد لذا خدا در اين آيه ايشان را نكوهش كرده و
اشاره مىكند كه ياور او خدا است و چون ياور او خداست خشم ايشان پايان نمىپذيرد و لو خود را خفه كنند. پس نقشههاى ايشان هم اثرى نخواهد داشت. و معناى آيه اين است كه هر كه از مشركين
خیال كند كه خدا او را يارى نمىكند و در دنيا نام
پیغمبر خود را بلند نمىكند و
دین او را گسترش نمىدهد و در
آخرت او را مشمول
مغفرت و
رحمت خود نمىگرداند و گروندگان به وى را نيز وا مىگذارد، آن گاه به خاطر همين خيال وقتى مىبيند كه خدا او را يارى كرده دچار خشم مىشود، چنين كسى طنابى بگيرد. و با آن به بلندى برود- مثل كسى كه با طناب به درخت بلندى بالا مىرود- آن گاه با همان طناب خود را خفه كند، بعد ببيند آيا كيد و حيلهاش خشمش را مىنشاند يا خير؟ و اين معنا معناى خوبى است كه سياق آيات قبلى، و نزول اين سوره به اندک مدتى بعد از
هجرت، يعنى در ايامى كه مشركين هنوز
قدرت و شوكت خود را داشتند آن را تاييد مىكند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «یغیظ»، ج۳، ص ۳۹۰.