یحیی حرانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برخی یحیی حرّانى را یکی از
شهدای کربلا میدانند.
نام وی یحیی حزانی هم آمده است.
نام او در منابع کهن دیده نمی شود. ولی به گفته مؤلّف
روضة الشهداء، یحیی، ساکن
حّران و
یهودی بود؛ برخی نیز او را
صابئی دانسته اند.
نام حرّان در اصل،
هاران، پدر حضرت
لوط علیه السلام بوده و سپس به حرّان تبدیل گشته است. نیز، حرّان نخستین
شهریبود که پس از
بابل ساخته شد.
چون کاروان
اسیران کربلا در مسیر
کوفه به
شام به این مکان رسید، یحیی که در قلعهای، بالای کوه می زیست برای تماشای آنان و سرهای بریده
شهیدان به آنجا آمد، سر مبارک
سید الشهدا علیه السلام را دید که لبهایش می جنبید. وقتی نزدیک رفت و گوش فرا داشت چنین شنید: «وَ سَیْعلَمُ الَّذینَ ظَلمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»
آنها که ستم کردند به زودی می دانند که باز گشتشان به کجاست.
با شنیدن این
آیه شگفت زده شد و پرسید: این
سر از کیست؟
پدر و
مادرش چه نام دارند؟ پاسخ دادند: پدر او
علی علیه السلام و مادرش
فاطمه دختر
رسول خدا صلی الله علیه وآله است.
یحیی گفت: اگر
دین او بر
حقّ نبود این
کرامت از او ظاهر نمیشد. آنگاه با گفتن
شهادتین مسلمان شد و عمامه اش را پاره پاره کرد و برای پوشش بانوان به آنان داد. جامه خز خود را نیز همراه هزار درهم خدمت
امام سجاد علیه السلام فرستاد.
نگهبانان به ضرب و شتم او پرداخته و گفتند: چرا از کسانی که مورد
خشم خلیفه قرار گرفته اند
حمایت می کنی؟ از اینجا دور شو و گرنه تو را خواهیم کشت! یحیی که عشق
اهل بیت سراسر وجودش را فرا گرفته بود به خادمان خود
فرمان داد شمشیر بیاورند و
تکبیر گویان بر نگهبانان
حمله کرد.
پنج تن از آنان را به هلاکت رساند و سرانجام خود به فیض
شهادت نایل گشت.
به گفته
ملا حسین واعظ کاشفی مقبره او که به آن «
تربت یحیی
شهید» میگویند در دروازه حّران معروف و محلّ استجابت
دعاست.
از وضع کنونی این
مقبره اطلاعی در دست نیست.
جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۳۹۶-۳۹۷.