• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

یحیی بن ماسویه خوزی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





یوحنا بن ماسویه خوزی (حدود ۱۶۳-۲۴۳ق)، مشهور به ابن ماسویه، از پزشکان و مترجمان کتاب‌ در قرن سوم هجری قمری بود. ابن ماسویه نزد خلفا مقام و منزلتی خاص داشت و در خدمت برخی از خلفای عباسی بود.
یوحنا با آنکه بیشتر در طب تحصیل کرده بود، ولی گویا منطق و حکمت نیز تدریس می‌کرده است و مجالس درس او را پررونق‌ترین محافل علمی آن روز شمرده‌اند که همه گروه‌های اهل ادب در آن حاضر می‌شدند.
خوزی آثار بسیاری از خود به یادگار گذاشت. حدود پنجاه اثر از ابن ماسویه یاد شده و یا به او منسوب شده است.



ابوزکریا یوحنا (یحیی) بن ماسویه خوزی، مشهور به ابن ماسویه، چنان که از نسبت او برمی‌آید از مردم خوزستان بوده و تبار ایرانی داشته است. گفته شده که یوحنا هنگام مرگ هشتاد ساله بوده، در این صورت می‌بایست در حدود ۱۶۳ق زاده شده باشد.
پدرش ماسویه در بیمارستان جندی شاپور به داروسازی مشغول بود و در آنجا با کنیزی ازدواج کرد و یوحنا و برادرش میخائیل از او زاده شدند. پدرش دانشمندان و حکیمان را به تربیت فرزندش یوحنا گماشت و جبرائیل بن بختیشوع برجسته‌ترین و احتمالا نخستین استاد یوحنا در طب بود و او را به ریاست شاگردان خود گمارد.
یوحنا با آنکه بیشتر در طب تحصیل کرده بود، ولی گویا منطق و حکمت نیز تدریس می‌کرده است و مجالس درس او را پررونق‌ترین محافل علمی آن روز شمرده‌اند که همه گروه‌های اهل ادب در آن حاضر می‌شدند.


شاگردانی چون یوسف بن ابراهیم، ابن حمدون بن عبدالصمد ملقب به ابوالعیر طرد و اسحاق بن ابراهیم معروف به بیض البغل در این مجالس تربیت شدند. اما مشهورترین شاگرد او حنین بن اسحاق است که چندی نزد ابن ماسویه پزشکی خواند.


ابن ندیم می‌نویسد: ابن ماسویه نزد خلفا مقام و منزلتی خاص داشت و در خدمت خلفایی چون مامون (خلافت ۱۹۸-۲۱۸قمعتصم (خلافت ۲۱۸-۲۲۷قواثق (خلافت ۲۲۷-۲۳۲ق) و متوکل (خلافت ۲۳۲-۲۴۷ق) بود.
به روایت ابن جلجل،‌ هارون الرشید (خلافت ۱۷۰-۱۹۳ق) او را به ترجمه کتاب‌های طبی که از آنکارا و عموریه آورده بودند، مامور کرد و نویسندگانی ماهر به خدمتش گماشت، از این رو به نظر می‌رسد که یوحنا جز سریانی و عربی، زبان یونانی نیز می‌دانسته است.
[۷] ابن جلجل، سلیمان بن حسان، طبقات الاطباء و الحکماء، ص۶۵.
گفته شده که معتصم عباسی نیز برای ابن ماسویه میمون‌هایی فراهم کرده بود تا به کالبدشکافی آنها بپردازد.
[۸] سارتن، جورج، مقدمه بر تاریخ علم، ج۱، ص۶۶۴-۶۶۵.
وی از صناعت طب هزاران درهم درآمد کسب کرد.


ابن ماسویه سرانجام به سال ۲۴۳ق در سامرا درگذشت.


خوزی آثار گران‌بهایی از خود به یادگار گذاشت. حدود پنجاه اثر از ابن ماسویه یاد شده و یا به او منسوب شده است که از این قرارند:

  • الکمال و التمام، الکامل، الحمام، دفع ضرر الاغذیه، الاسهال، علاج الصداع، السدر و الدوار،
  • لم امتنع الاطباء من علاج الحوامل فی بعض شهور حملهن، محنة الطبیب،
  • مجسة العروق، الصوت و البحة، ماء الشعیر، الفصد و الحجامة، المرّة السوداء، علاج النساء اللاتی لا یحبلن، السواک و السنونات، اصلاح الادویة المسهله، الحمامات، القولنج
  • البرهان، البصیره، الحمیات، الاغذیه، الاشربه، الجواهر المنجح فی الصفات و العلاجات،
  • کتاب فی الجذام، الرجحان، الدیباج، السموم و علاجها، الازمنه، الطبیخ،
  • کتاب فی الصداع و علله و اوجاعه و جمیع ادویته و السدد و العلل المولدة لکلّ نوع منه و جمیع علاجه،
  • معرفة محنة الکحالین، دخل العین، الجنین، تدبیر الاصحاء، المعدة، النوادر، الطبیّه، التشریح ترتیب،
  • سقی الادویة المسهله بحسب الازمنه و بحسب الامزجه و کیف ینبغی ان یسقی و لمن و متی و کیف یعان الدواء اذا احتبس و کیف یمنع الاسهال اذا افرط،
  • ترکیب خلق الانسان و اجزائه و عدد اعضائه و مفاصله و عظامه وعروقه و معرفة اسباب الاوجاع،
  • الابدال، فصول المالیخولیا و اسبابها و علاماتها و علاجها، جامع الطب مما اجتمع علیه اطباء فارس و الروم، الحلیة للبرء،
  • کتاب فی غیر ماشی مما عجز عنه غیره، ذعل العین، ترکیب طبقات العین، الطب الکناش و الازمان و ما یستعمل فیها.
    [۱۴] کحاله، عمررضا، المستدرک علی معجم المؤلفین، ص۸۴۵.
    (دیگر منابع:
    [۱۷] دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامه، ج۱۴، ص۲۱۱۱۱.
    [۱۸] اولیری، دُلیسی، انتقال علوم یونانی به عالم اسلام، ص۲۵۴.
    [۱۹] الگود، سیریل، تاریخ پزشکی ایران، ص۱۱۰.
    )



۱. قفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحکماء، ص۲۴۵.    
۲. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ص۱۷۹.    
۳. قفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحکماء، ص۲۴۵.    
۴. ابن ابی اصیبعة، احمد بن قاسم، عیون الانباء، ص۲۴۷.    
۵. قفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحکماء، ص۱۳۱.    
۶. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۳۵۷.    
۷. ابن جلجل، سلیمان بن حسان، طبقات الاطباء و الحکماء، ص۶۵.
۸. سارتن، جورج، مقدمه بر تاریخ علم، ج۱، ص۶۶۴-۶۶۵.
۹. ابن ابی اصیبعة، احمد بن قاسم، عیون الانباء، ص۲۵۵.    
۱۰. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۳۵۷.    
۱۱. ابن ابی اصیبعة، احمد بن قاسم، عیون الانباء، ص۲۵۵.    
۱۲. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۲، ص۵۱۵.    
۱۳. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۳، ص۲۶۳.    
۱۴. کحاله، عمررضا، المستدرک علی معجم المؤلفین، ص۸۴۵.
۱۵. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۸، ص۲۱۱.    
۱۶. بغدادی، اسماعیل بن محمد، ایضاح المکنون، ج۲، ص۲۶۶.    
۱۷. دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامه، ج۱۴، ص۲۱۱۱۱.
۱۸. اولیری، دُلیسی، انتقال علوم یونانی به عالم اسلام، ص۲۵۴.
۱۹. الگود، سیریل، تاریخ پزشکی ایران، ص۱۱۰.



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، برگرفته از مقاله «یوحنا خوزی»، ج۱، ص۸۶۶.







جعبه ابزار