• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

گذشت سی روز در ثبوت هلال

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



روایاتی که گذشت سی روز از ماه پیشین را از راههای ثبوت هلال شمرده‌اند، در حدّ تواترند.



اگر از راههایی چون: دیدن هلال به وسیله خود شخص، بینه، تواتر رؤیت و حکم حاکم آغاز ماه ثابت نشد و مردم برای انجام عبادات و سایر کارهای خود در تحیر ماندند، شارع مقدس به جهت رهاندن مردم از تحیر و سرگردانی، گذشت سی روز از ماه گذشته را، ملاک اثبات ماه جدید قرار داده است. همه علمای شیعه و بـیشـتـر فـقهـای اهل سنت، ایـن راه را پذیرفته‌اند و اعمال مردم را بر اساس عمل به آن مجزی دانسته‌اند.


شیخ صدوق و مفید،
[۳] مفید، محمد بن محمد، الجمل، شيخ مفيد.
طوسی، سلار، ابن براج، راوندی، ابن حمزه، ابن زهره، ابن ادریس، محقق حلی،
[۱۷] حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ص۳۱۰.
ابن فهد، علامه حلی، شهید اول، محقق کرکی،
[۲۵] کرکی، علی بن حسین، الرسائل، ج۳، ص۹۲.
صاحب مدارک، فیض کاشانی،
[۲۸] فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مسعود، مفاتيح الشرايع، ج۱، ص۲۷۵.
شیخ یوسف بحرانی، محقق نراقی، مقدس اردبیلی و دیگر فقها، پس از گذشت سی روز، بر اثبات هلال فتوا داداند.
ائمه مذاهب اربعه اهل سنت، به جز احمد بن حنبل، در این مسأله با فقیهان شیعه همرأیند.
[۳۲] جزیری، عبدالرحمان، الفقه على المذهب الاربعه، ج۱، ص۵۴۸.
بدین ترتیب مسأله از مسائل ضروری فقه و مورد اتفاق شیعه و سنی است.


بر این مسأله، دلایلی اقامه شده، بدین شرح:

۳.۱ - اجماع

افزون بر اتفاق عالمان شیعی و سنی در مسأله، برخی دعوی اجماع کرده‌اند و حتی مسأله را از ضروریات دین بر شمرده‌اند. عاملی، صاحب مدارک، می‌نویسد: و اما وجوب الصوم مع مضّی ثلاثین یوما من شعبان فمجمع علیه بین المسلمین بل الظاهر انّه من ضروریات الدین مسلمانان اجماع دارند که با گذشت سی روز از شعبان ، روزه واجب می‌شود، بلکه، ظاهراً، مسأله از ضروریات دین است. چنین آمده در جواهر، حدائق و مستمسک عروة الوثقی. هر چند اجماع در این گونه موارد به عنوان دلیلی مستقل به شمار نمی‌آید و به اصطلاح فقها، (مدرکی) است. ولی اتفاق همه فقها، در مسأله و نبود قول مخالف، حکایت از ضرورت آن در فقه می‌کند. این خود، به ما اطمینان می‌دهد که این حکم، از معصوم صادر شده و جزو مسلمات مذهب، بلکه ضرورت دین به شمار می‌آید.

۳.۲ - روایات

روایات بسیاری، که در مجامع روایی فریقین آمده، بر این مطلب دلالت دارند که با گذشت سی روز از شعبان و رمضان، باید روزه گرفت و یا روزه گشود و عید فطر اعلان کرد. برخی از فقهای شیعه، روایات این باب را مستفیضه، بلکه متواتره دانسته‌اند.
اینک برخی از روایات باب: امام صادق می‌فرماید: ان خفی علیکم فاتموا الشهر الاوّل ثلاثین اگر ماه بر شما پنهان ماند، ماه پیشین را سی روز بشمارید. به همان مضمون، موثقه عبید بن زراره امام باقر یا امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: شهر رمضان یصیبه ما یصیب الشهور من النقصان، فاذا صُمت تسعة و عشرین یوماً ثمّ تغیّمت السماء فاتّم العدّه ثلاثین.
همان گونه که سایر ماهها کمبود دارند، ماه رمضان نیز، کمبود دارد. هرگاه بیست و نه روز، روزه گرفتی و هلال شوال بر تو پنهان ماند، سی روز کامل، روزه بگیر.
امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید: اذا رایتم الهلال فافطروا، او شهد علیه عدل من المسلمین و ان غم علیکم فعدوا ثلاثین لیله ثم افطروا … هنگامی که هلال ماه را دیدید و یا گروهی از مسلمانان عادل، به رؤیت آن به گواهی برخاستند، روزه بگشایید و اگر هلال شوال بر شما پنهان ماند، سی روز را کامل کنید، آن گاه، روزه بگشایید.
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) می‌فرماید: صوموا لرویته وافطروا لرویته، فان غمّ علیکم فعدوا ثلاثین: با دیدن ماه روزه بگیرید و با دیدن آن روزه بگشایید. پس اگر بر شما پنهان ماند، سی روز را کامل کنید.
سیّد مرتضی علم الهدی، درباره این خبر، چنین اظهار نظر می‌کند: این خبر، گرچه از اخبار آحاد است، ولی امت بر قبول آن اجماع کرده و هیچ‌کس از مردم، آن را رد نکرده است.
افزون بر این روایات، اخباری بسیاری، از جمله: روایت ابی خالد واسطی، روایت دعائم الاسلام از علی (علیه‌السلام)، روایتی از امام صادق به نقل از پیامبر و … بر مسأله دلالت دارند. ذکر (غیم= ابر ) در روایات فوق، موضوعیت ندارد و از باب مثال آورده شده است. غیم=ابر، هر آنچه را که سبب پنهان ماندن ماه گردد، در بر می‌گیرد. بنابراین، اگر علت دیگری، به غیر از ابر، مانع از رؤیت هلال شود، گذشت سی روز برای ما، معیار هلال جدید خواهد بود.
چنین است اگر دستیابی به بیّنه، تواتر و … برای مکلف امکان نداشت. مانند: شخص زندانی و …

۳.۳ - علم عادی

با گذشت سی روز از ماه پیشین، علم عادی و اطمینان به آغاز ماه جدید، پیدا می‌شود. زیرا ماههای قمری، از نظر علم هیئت و نجوم، بیش از سی روز، به طول نمی‌انجامد.
آیة اللّه حکیم، می‌نویسد: الطرق الاربعة الاوّل کلها راجعة الی العلم الذّی هو حجةٌ بنفسه و تعرض الاصحاب لذکرها کاشتمال النصّوص علی بعضها، کان تنبیهاً علی اسباب العلم و لالخصوصیة فیها کما هو واضحٌ.
راههای چهارگانه نخست (رؤیت، تواتر، شیاع و گذشت سی روز) برگشت به علم دارد و علم نیز حجیّت ذاتی دارد. یادآوری اصحاب، راههای ثبوت را، همان گونه که روایات، برخی از آن‌ها را در بر می‌گیرند، منظور آگاهاندن مردم است به اسباب علم وگرنه، پر واضح است که خصوصیتی در آن راهها نیست.
آیة اللّه شهید محمد باقر صدر می‌نویسد: الثالث. مضی ثلاثین یوماً من هلال الشهر السابق لانّ الشهر القمری الشرعی لایکون اکثر من ثلاثین یوماً فاذا مضی ثلاثون یوما و لم یرالهلال الجدید، اعتبر الهلال موجوداً و یبدأ بذلک شهر قمری جدید.
[۴۹] صدر، محمدباقر، الفتاوى الواضحه، ص۶۳۱.
راه سوّم، گذشت سی روز از هلال ماه گذشته است؛ چون ماه قمری شرعی، بیش از سی روز نمی‌شود. زمانی که سی روز گذشت و هلال جدید رؤیت نشد، هلال را موجود باید فرض کرد و ماه قمری جدید آغاز می‌شود. دیگر فقهاء نیز، در دلایلی که بر گذشت سی روز، برای اثبات هلال اقامه کرده‌اند، به دلیل فوق اشاره دارند. از جمله: مقدس اردبیلی، پس از آن‌که مسأله را اتفاقی می‌داند و یادآور می‌شود که روایات صحیحه نیز، بر این مطلب دلالت دارند، می‌نویسد: اذ لا یمکن الشهر الهلالی اکثر منه کما تشهد به التجربه و علم الهیئة. زیرا ماه قمری، بیش از سی روز نیست، چنانکه تجربه و علم هیئت بدان گواه است.

۳.۴ - استصحاب

بر دلایل یاد شده می‌شود افزود: استصحاب بقای بر موضوع را. استصحاب جاری است، تا هنگامی که علم بر خلاف پیدا نشود. روایت (صم للرویة وافطر للرویة) بر این مطلب، دلالت می‌کند. البته این مسأله، در خصوص روزه ماه رمضان، که روایت در مورد آن وارد شده، یقینی است، ولی برای اثبات سایر آثار ماه، می‌باید به اصول عملیه رجوع کرد.
آملی، در مصباح الهدی، پس از اشاره به روایات باب، می‌نویسد: مضافا الی اصاله بقاء الشهر السابق الی ان یعلم انقضائه و امتناع الحکم بدخول الشهر اللاحق بمجرد الاحتمال
افزون بر ادّله گذشته، اصل بقاء ماه گذشته است، تا به گذشت آن علم پیدا کنیم و جایز نیست به مجرد احتمال، به ورود ماه جدید حکم شود. صاحب جواهر نیز، استصحاب را در مورد شک در بقای ماه گذشته، در صورتی که معارض نداشته باشد، جاری می‌داند.


در این مسأله چند فرع را می‌شود مطرح کرد که به اجمال بدانها اشاره می‌کنیم:

۴.۱ - فرع اول

در مقابل روایاتی که گذشت سی روز را از راههای ثبوت هلال می‌دانند، روایاتی داریم بر خلاف، از جمله: امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: عدّ شعبان تسعة و عشرین یوماً فان کانت متغیّمه فاصبح صائماً و ان کانت مصحیه و تبصرته و لم ترشیاً فاصبح مفطراً .
از شعبان، بیست و نه روز بشمار. اگر هوا ابری بود، روز سی ام را روزه بگیر و اگر صاف بود و تو پس از نگاه چیزی نیافتی، روزه نگیر. یا: اذا اهل هلال رجب فعد تسعة و خمسین یوماً ثم صُم. هرگاه هلال رجب دیده شد، پنجاه و نه روز بشمار، سپس روزه بگیر.
دو روایت فوق و امثال آن، به ظاهر با روایاتی که در گذشته آوردیم، منافات دارد. آن روایات دلالت داشت که پس از گذشت سی روز از شعبان، روزه را آغاز کن. و روایت اوّل از دو روایت فوق، می‌گوید: بیست و نه روز از شعبان بشمار و روز سی ام را روزه بگیر. روایت دوّم می‌گوید: اگر هلال رجب دیده شد، پنجاه و نه روز بشمار و روزه بگیر. در توجیه روایات فوق، گفته شده که مقصود از روزه گرفتن در روز سی ام، روزه به قصد آخر شعبان است، به قرینه روایات روزه (یوم الشک).
شیخ طوسی می‌نویسد: فالوجه فی هذین الخبرین … انّه یصبح یوم الستین صائماً علی انه من شعبان فان اتفق ان یکون ذلک من شهر رمضان فیوم وفق له و ان کان من شعبان فقد تطّوع بیوم … توجیه این دو خبر این است که: روز شصتم را به نیّت شعبان روزه می‌گیرد. اگر مشخص شد که از رمضان بوده وظیفه خود را انجام داده و اگر از شعبان بود، یک روز، روز أستحبابی گرفته است.

۴.۲ - فرع دوم

اگر سی روز از ماه شعبان، شمرد، آن گاه، به نیّت رمضان، روزه گرفت و پس از آن، روشن شد که شعبان بیست و نه روز بوده است، باید آن روز را قضا کند. زیرا (گذشت سی روز)، جنبه طریقی و کشف از واقع دارد. در راههای دیگر نیز همین حکم جریان دارد. یعنی اگر فردی با شهادت دو شاهد و یا حکم حاکم و … روزه را افطار کرد و سپس کشف خلاف شد، می‌بایست قضای آن روز را به جای آورد. شیخ طوسی می‌نویسد: متی عدّ شعبان ثلاثین و صام بعده ثم قامت البیّنه بانه رای الهلال قبله بیوم قضی یوما بدله و لیس علیه شئ اگر پس از گذشت سی روز از ماه شعبان، روزه گرفت و بعد، گواهان گواهی دادند که هلال رمضان، یک روز پیش از آن دیده شده است، باید یک روز را قضا کند. بر او چیز دیگری نیست. بر این مطلب روایات بسیاری دلالت دارند.

۴.۳ - فرع سوم

یادآور شدیم که با گذشت سی روز از شعبان، حکم می‌شود به آغاز ماه رمضان. این حکم، ویژه شعبان و رمضان نیست بلکه در هر کدام از ماههای سال رؤیت هلال انجام نگرفت و یا به دیگر راهها اثبات هلال نشد، باید گذشت سی روز را معیار قرار داد. محقق حلی می‌نویسد: کلّ شهر تشتبه رؤیته یعدّ ما قبله ثلاثین هر ماهی که مشتبه شد دیدن هلال در آن، سی روز از ماه پیش، شمرده می‌شود.
شیخ محمد حسن نجفی، صاحب جواهر، در شرح این سخن می‌نویسد: یحکم من غیر فرق بین شهر رمضان و غیره، لاصالة بقاء الشهر ببقاء القمر فی المحاق السالمه عن معارضته عادةً این حکم (شمردن سی روز از ماه پیش) بدون تفاوت بین ماه رمضان و غیر آن، اجرا می‌شود. زیرا در صورت شکّ به پایان ماه، اصل اقتضا می‌کند که ماه باقی مانده، چون هنوز از محاق خارج نشده است. این اصل معمولاً معارض هم ندارد.

۴.۴ - فرع چهارم

اگر همه هلال ماههای سال، یا بیش‌تر آنها، از دیدگان پنهان بمانند و راهی برای ثبوت هلال یابیده نشود، مکلفان چه باید بکنند؟ در مسأله چهار قول است: هر یک از ماههای سال، باید سی روز محاسبه شود بر حسب آن، اعمال انجام پذیرد. شیخ طوسی و محقق حلی بر این عقیده‌اند. بایستی برخی از ماهها را کمتر از سی روز محاسبه کرد، زیرا برخی از ماهها کمتر از سی روز می‌باشند.
در مورد فوق، باید به روایات (خمسه) عمل بشود. به این معنی که پنج روز از اول سال گذشته شمارش گردد اگر اول ماه رمضان سال گذشته، روز دوشنبه بود، روز جمعه، اول ماه امسال به حساب می‌آید. علامه در تحریرالاحکام و ارشاد و شیخ طوسی در مبسوط عمل به این قول را جایز دانسته‌اند.
شیخ طوسی می‌نویسد: و یجوز عندی ان یعمل علی هذه الروایه التی وردت بانه یعد من السنه الماضیه خمسه ایام و یصوم یوم الخامس لان من المعلوم لا یکون الشهور کلها تامه: تا هنگامی که به کمبودماه پی نبریم، تمامی ماههای سال، کامل محاسبه می‌شوند. این نظر را سید کاظم طباطبایی یزدی، مطرح کرده است: لو غمت الشهور و لم یر الهلال فی جملة منها او فی تمامها حسب کل شهر ثلاثین ما لم یعلم النقصان عادة. اگر همه ماهها، ابری شد و هلال، در برخی از ماهها و یا در تمام ماههای سال، دیده نشد، هر ماهی، سی روز محاسبه می‌شود، تا هنگامی که کمبود ماه را معمولاً ندانیم.
اکثر فقیهان معاصر، سه نظر اول را نپذیرفته‌اند، بدین شرح: درباره نظر اول گفته‌اند: گر همه ماهها را سی روز بشماریم، با علم قطعی ما ناسازگار در می‌آید؛ زیرا می‌دانیم که برخی از ماهها، کمبود دارند.
درباره نظر دوم گفته‌اند: اولاً، روشن نیست که گوینده ‌این سخن کیست. محقق حلّی، در شرایع، این قول را به (قیل) نسبت داده است. ثانیاً، دلیلی در دست نداریم که چه ماهی را کمتر از سی روز به حساب آوریم و چه ماهی را سی روز. درباره نظر سوم گفته‌اند: بله، برخی از ماههای سال، کمبود دارند، ولی دلیلی نداریم برای محاسبه کمبودها، بدین شیوه
امّا نظر چهارم را که از آنِ صاحب عروة الوثقی، سید کاظم یزدی است، همه آنانی که بر این کتاب حاشیه دارند، پذیرفته‌اند. پس اگر ماه رجب و شعبان و رمضان ابری بود، باید شصت روز از اوّل رجب شمرد و روز شصت و یکم را روزه گرفت و در روز نود و یکم، روزه گشود و از آن به بعد، معمولاً، نمی‌شود ماهها را سی روز محاسبه کرد، چرا که اهل حساب بر این نظرند که بیش از سه یا چهار ماه پی در پی، نمی‌تواند ماهها سی روزی باشد.


گذشت سی روز، اماره و علامت آغاز ماه جدید خواهد بود. اماره، حجیت دارد، تا هنگامی که شک وجود دارد. به مجرد این‌که علم به خلاف پیدا شد، از حجیت افتد. در این جا، علم به خلاف داریم، از این روی، نمی‌توانیم پس از آن‌که سه یا چهار ماه را سی روزی محاسبه کردیم، ماه پنجم را نیز سی روز به شمار آوریم.


۱. مروارید، علی اصغر، سلسله الینابیع الفقهیه، ج۶، ص۱۷.    
۲. صدوق، محمد بن علی، المقنع، ص۱۸۳.    
۳. مفید، محمد بن محمد، الجمل، شيخ مفيد.
۴. مروارید، علی اصغر، سلسله الینابیع الفقهیه، ج۶، ص۹۱.    
۵. طوسی، محمد بن حسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۱۵۱.    
۶. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۲۶۸.    
۷. دیلمی، سلار بن عبدالعزیز، المراسم العلویة فی النبوة، ص۹۴.    
۸. مروارید، علی اصغر، سلسله الینابیع الفقهیه، ج۶، ص۱۶۲.    
۹. طرابلسی، عبدالعزیز بن براج، المهذب، ج۱، ص۱۹۰.    
۱۰. راوندی، قطب الدین، فقه القران، ج۱، ص۱۸۹.    
۱۱. مروارید، علی اصغر، سلسله الینابیع الفقهیه، ج۶، ص۲۰۴.    
۱۲. طوسی، ابن حمزه، الوسیله الی نیل الفضیله، ص۱۴۱.    
۱۳. مروارید، علی اصغر، سلسله الینابیع الفقهیه، ج۶، ص۲۴۰.    
۱۴. ابن زهره، حمزة بن علی، غنیة النزوع إلی علمی الأصول و الفروع، ص۱۳۵.    
۱۵. مروارید، علی اصغر، سلسله الینابیع الفقهیه، ج۶، ص۲۲۵.    
۱۶. حلی، احمد بن ادریس، السرائر، ج۱، ص۳۸۴.    
۱۷. حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ص۳۱۰.
۱۸. حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۱۴۸.    
۱۹. حلی، ابن فهد، المهذب، ج۲، ص۵۳.    
۲۰. حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۳۸۷.    
۲۱. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۲۷۱.    
۲۲. حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة، ج۱، ص۸۲.    
۲۳. حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۲، ص۵۹۰.    
۲۴. عاملی، محمد بن مکی، اللمعة الدمشقیة، ج۱، ص۲۸۴.    
۲۵. کرکی، علی بن حسین، الرسائل، ج۳، ص۹۲.
۲۶. کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۳، ص۹۲.    
۲۷. موسوی عاملی، محمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۱۶۵.    
۲۸. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مسعود، مفاتيح الشرايع، ج۱، ص۲۷۵.
۲۹. نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۴.    
۳۰. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفایده و البرهان، ج۵، ص۲۸۹.    
۳۱. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۳، ص۶۲۸.    
۳۲. جزیری، عبدالرحمان، الفقه على المذهب الاربعه، ج۱، ص۵۴۸.
۳۳. موسوی عاملی، محمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۱۶۵.    
۳۴. جواهری نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۶، ص۳۵۳.    
۳۵. بحرانی، یوسف، حدائق الناضره، ج۱۳، ص۲۹۲.    
۳۶. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۸، ص۴۵۲.    
۳۷. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۸، ص۴۵۲.    
۳۸. حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج۷، ص۱۹۲.    
۳۹. حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ص۱۹۱.    
۴۰. حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ص۱۸۹.    
۴۱. حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ۷، ص۱۹۱.    
۴۲. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۷، ص۴۰۶.    
۴۳. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۷، ص۴۰۶.    
۴۴. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۷، ص۴۰۳.    
۴۵. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۸۰.    
۴۶. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۷، ص۴۰۶.    
۴۷. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۸۹.    
۴۸. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۸، ص۴۵۲.    
۴۹. صدر، محمدباقر، الفتاوى الواضحه، ص۶۳۱.
۵۰. اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفایده و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، ج۵، ص۲۸۹.    
۵۱. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۸، ص۴۷۲ ۴۷۵.    
۵۲. آملی، محمدتقی، مصباح الهدی فی شرح عروة الوثقی، ج۸، ص۳۹۸.    
۵۳. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۶، ص۳۷۹.    
۵۴. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۱۶- ۲۱۷.    
۵۵. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه،ج۷، ص۲۱۷.    
۵۶. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۱۷.    
۵۷. طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ج۲، ص۷۷.    
۵۸. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۲۶۸.    
۵۹. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۵۶، روایت شماره:۴۳۳.    
۶۰. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۵۸، روایت شماره:۴۴۴.    
۶۱. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۵۷، رویات شماره:۴۳۶.    
۶۲. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۵۷، رویات شماره:۴۳۸.    
۶۳. حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۱۴۸.    
۶۴. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۶، ص۳۷۹.    
۶۵. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۲۶۸.    
۶۶. حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۱۴۸.    
۶۷. حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیة علی المذهب الامامیة، ج۱، ص۸۲.    
۶۸. حلی، حسن بن یوسف، ارشاد الاذهان الی احکام الایمان، ج۱، ص۳۰۳.    
۶۹. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۲۶۸.    
۷۰. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۳، ص۶۳۲.    
۷۱. طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ج۲، ص۷۶.    
۷۲. بحرانی، یوسف، حدائق الناصره، ج۱۳، ص۲۹۲.    



برگرفته از مقاله گذشت سی روز در ثبوت هلال - مجله فقه -دفتر تبلیغات اسلامی-شماره۲    




جعبه ابزار