کیفر اصحاب الجنه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصحاب الجنه (صاحبان باغ سوخته)، تصمیم گرفتند نیازمندان را از محصول باغشان محروم کنند. قرائن نشان ميدهد خودشان آنچنان هم نيازمند نبودند؛ بلکه به علت
بخل اين کار را کردند و حتي موقع تصميمگيري و يا رفتن، انشاءا... هم نگفتند.
خداوند هم از اين حرکت آنان خوشش نيامد؛ ازاينرو شبانگاه که همه آنها خواب بودند، بلايي بر سر اين باغ فرود آمد و همچون صاعقهاي تمام آن را سوزاند و چيزي جز مشتي
زغال و خاکستر سياه باقي نماند.
اصحاب الجنه به خاطر محروم كردن نيازمندان از محصول باغ، به هنگام
خواب باغشان نابود شد و این
كيفر دنيوى آنها بر تصميمشان بود:
• «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ؛ ما آنها را آزموديم، همانگونه که «صاحبان باغ» را
آزمایش کرديم، هنگامى که سوگند ياد کردند که ميوههاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند».
• «فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ؛ اما عذابى فراگير (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد؛ درحالىکه همه در
خواب بودند».
• «فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ؛ و آن باغ سرسبز همچون
شب سياه و ظلمانى شد»!
(طائف) از ماده (طواف) در اصل به معنى کسى است که بر گرد چیزى مىگردد؛ ولى گاه
کنایه از بلا و مصیبتى است که در شب روى مىدهد، و منظور در اینجا همین است.
(فطاف علیها) - پس دور زد و دوره کرد آن باغ را (طائف) بلایى دور زن، که شبانه همه اطراف باغ را احاطه نمود، (من ربک) از ناحیه پروردگارت، (و هم نائمون) در حالى که صاحبان باغ در خواب بودند (فاصبحت کالصریم)، باغ مانند درختى شد که میوهاش را چیده باشند؛ و ممکن است به این معنا باشد که آن باغ مانند شب تار سیاه شد؛ چون در اثر آتشى که
خدا به سوى آن فرستاد درختانش سوخت. و یا به معنا باشد که باغ مذکور مانند بیابانى ریگزار شد، که هیچ گیاهى در آن نمىروید و هیچ فایدهاى بر آن مترتب نمىشود.
• «كَذَلِكَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ؛ اينگونه است عذاب (خداوند در
دنیا)، و عذاب آخرت از آن هم بزرگتر است اگر مىدانستند»!
کلمه (العذاب) مبتداى موخر، و کلمه (کذلک) خبر مقدم است ، و تقدیرش (العذاب کذلک) است؛ یعنى نمونه عذابى که ما بشر را از آن زنهار مىدهیم، عذاب اصحاب باغ است؛ و حاصلش این شد که
خدای تعالی انسان را با مال و اولاد امتحان مىکند، و
انسان به وسیله همین مال و اولاد طغیان نموده مغرور مىشود و خود را بىنیاز از پروردگار
احساس نموده، در نتیجه اصلا پروردگار خویش را فراموش مىکند، و اسباب ظاهرى و قدرت خود را شریک خدا مىگیرد، و قهرا جرات بر
معصیت پیدا مىکند؛ درحالىکه غافل است از اینکه
عذاب و وبال عملش دورا دور او را گرفته، و اینطور عذابش آماده شده، تا ناگهان بر سرش بتازد، و با هولانگیزترین و تلخترین شکل رخ بنماید، آن وقت از خواب غفلتش بیدار مىشود، و به یاد نصیحتهایى مىافتد که به او مىکردند و او گوش نمىداد، آن وقت نسبت به کوتاهىهاى خود اظهار ندامت مىکند، از
ظلم و طغیان خود شرمنده مىشود، و از پروردگارش درخواست برگشتن نعمت مىکند، تا این بار
شکر او را بهجاى آورد، عینا همانطور که سرگذشت صاحبان باغ به آن انجامید. بنابراین
قرآن مىخواهد با نقل این داستان یک قاعده کلى براى همه انسانها بیان کند.
و اینکه فرمود: (و هر آینه عذاب
آخرت بزرگتر است اگر بفهمند)، علتش این است که عذاب آخرت از قهر الهى منشأ دارد، و چیزى و کسى نمىتواند در برابرش مقاومت کند، عذابى است که خلاصى از آن نیست، حتى مرگى هم به دنبال ندارد، به خلاف عذابهاى
دنیوى که هم در بعضى اوقات قابل جبران است، و هم با
مرگ پایان مىپذیرد، عذاب آخرت از تمام جهات وجود، محیط به انسان است، و دائمى و بىانتهاست، نه چون عذابهاى
دنیا که بالاخره تمام مىشود.
در
تفسیر نمونه آمده است: خداوند در آخرین
آیه مورد بحث به عنوان یک نتیجهگیرى کلى و درس همگانى مىفرماید: (عذاب خداوند اینگونه است، و عذاب آخرت از آن هم بزرگتر است اگر مىدانستند) (کذلک العذاب و لعذاب الاخرة اکبر لو کانوا یعلمون).
شما نیز اگر به خاطر
مال و ثروت و امکانات مادى مست و مغرور شوید، و
روح انحصارطلبى بر شما چیره گردد، همه چیز را براى خود بخواهید، و نیازمندان را محروم کنید، سرنوشتى بهتر از این نخواهید داشت، منتها یک روز (
صاعقه) آمد و آن باغ را
آتش زد، امروز ممکن است آفتهاى دیگر، و حتى جنگهاى خانمانسوز جهانى و منطقهاى این نعمتها را بر باد دهد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۱۴، برگرفته از مقاله «کیفر اصحاب الجنة».