کَهْف (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کَهْف:(فَأْووا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ) «کَهْف» (به فتح کاف و سکون هاء) به معنی
غار وسیع است.
آیه مورد بحث درباره
اصحاب کهف است.
«کهف» كلمه پرمفهومى است كه همان بازگشت به ابتدائىترين
نوع خطوط
رحمت الهى بر
دیوار چنين غارى نقش بسته و آثار
لطف پروردگار در فضايش
موج مىزد، خبرى از بتهاى رنگارنگ مسخره در آن نبود و دامنه
طوفان ظلم جباران به آن كشيده نمىشد.
انسان را از آن فضاى محدود و خفقانبار محيط
جهل و جنايت رهايى مىبخشيد و در فراخناى انديشه آزاد غوطهور مىساخت.
آرى اين جوانمردان موحّد آن دنياى آلوده را كه با تمام وسعتش زندان جانكاهى بود
ترک گفتند و به غار خشک و تاريكى كه ابعادش همچون فضايى بيكران مىنمود روى آوردند.
به موردی از کاربرد «کَهْف» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ إِذِ اعْتَزَلْتُموهُمْ وَ ما يَعْبُدونَ إِلّا اللَّهَ فَأْووا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحمته و يُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا) «و به آنها گفتيم: هنگامى كه از آنان و آنچه جز خدا مىپرستند كنارهگيرى كرديد، به غار پناه بريد؛ كه پروردگارتان رحمتش را بر شما مىگستراند؛ و در كارتان، آرامشى براى شما فراهم مىسازد.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
از قيد
(إِذْ قاموا فَقالوا) استفاده مىشود كه اين عده از جوانان (اصحاب کهف) ابتداى مخالفتشان در مجلسى بوده كه دستور به
عبادت و پرستش بتها از آنجا صادر مىشده و اعضاى آن محفل مردم را مجبور به بتپرستى نموده از عبادت خدا باز مىداشتند و حتى استفاده مىشود كه خداپرستان را شكنجه و آزار هم مىكردند، مىكشتند، عذاب مىدادند.
حال اين مجلس يا مجلس
سلطان بوده يا مجلسى كه از وزراء سلطان تشكيل مىشده، و يا مجلس عمومى بوده است، على اى حال اين چند جوان برمىخيزند، و علنا مخالفت خود را اعلام داشته از آن مجلس بيرون مىآيند، و از مردم
شهر كنارهگيرى مىكنند، و در حالى اين قيام را كردند كه در
خطر عظيمى بودند، از هر سو مردم به ايشان حملهور شدند، چون در آيه شريفه دارد كه به غار پناهنده شدند، و فرموده
(وَ إِذِ اعْتَزَلْتُموهُمْ وَ ما يَعْبُدونَ إِلّا اللَّهَ فَأْووا إِلَى الْكَهْفِ)- و چون از ايشان و آنچه كه به غير خدا مىپرستيدند كنارهگيرى نموديد، به غار پناهنده شويد.
و اين خود مؤيد رواياتى است كه در داستان اصحاب كهف آمده و به زودى خواهد آمد كه اصلا شش نفر از آنان جزء خواص سلطان بودهاند و شاه در امور خود با آنان مشورت مىكرده، همانها بودند كه از مجلسش برخاسته اعلان
اعتقاد به
توحید نموده هر شريكى را از خدا نفى كردند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کهف»، ج۴، ص ۱۳۱.