کَبَد (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کَبَد: (خَلَقْنَا الاِنْسانَ فی کَبَدٍ) «کَبَد» به گفته «
طبرسی» در «
مجمع البیان» در
اصل، به معنای
«شدت» است،
و لذا هنگامی که شیر غلیظ شود
«تَکَبَّدَ اللَّبَنُ» میگویند. ولی، به گفته «
راغب» در «
مفردات»، «
کبد» (بر وزن حسد) به معنای دردی است که عارض «
کبد» (جگر سیاه) انسان میشود و سپس، به هر گونه
مشقت و
رنج اطلاق شده است.
ریشه این لغت هر چه باشد، مفهوم فعلی آن همان رنج و ناراحتی است.
(لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ) (كه ما انسان را در رنج آفريديم و زندگى او پر از سختى است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه
كبد به معناى رنج و خستگى است، و جمله مورد بحث جواب قسم است، و اين تعبير كه
خلقت انسان در
كبد است به ما مىفهماند كه رنج و مشقت از هر سو و در تمامى شؤون حيات بر انسان احاطه دارد، و اين معنا بر هيچ خردمندى پوشيده نيست، كه انسان در پى به دست آوردن هيچ نعمتى بر نمىآيد، مگر آنكه خالص آن را مىخواهد، خالص از هر نقمت و دردسر، و خالص در خوبى و پاكيزگى، ولى هيچ نعمتى را به دست نمىآورد مگر آميخته با ناملايماتى كه عيش او را منغص مىدارد، و نعمتى مقرون با جرعههاى اندوه و رنج، علاوه بر مصائب دهر كه حوادث ناگوارى كه چون شرنگى كشنده كام جانش را تلخ مىكند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کَبَد»، ص۴۵۵.