کمیته انقلاب اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کمیتههای انقلاب اسلامی، از جمله نهادهایی بودند که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تشکیل شدند و در پیروزی انقلاب اسلامی ایران هم نقش موثری داشتند. پس از پیروزی انقلاب، مهمترین هدف کمیتهها، حفاظت از انقلاب اسلامی در برابر بازماندگان
رژیم پهلوی و دیگر معاندان و مخالفان انقلاب بود و از قدرتی برخوردار شدند که توانایی سرکوب هر اقدام تحریکآمیز از جانب مخالفان را بودند. در همان اوایل انقلاب، شکل قانونی به کمیتهها داده شد و اصلاحاتی بر آن انجام گردید. این کمیته در سالهای بعد نیز نقش مهمی در استقرار نظم و امنیت جامعه عهدهدار شدند و در پایان
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با ادغام در شهربانی و نیروهای ژاندارمری که ساختار مشابه قبل از انقلاب را داشتند نهاد دیگری به نام
نیروی انتظامی را تشکیل دادند.
تحولات و نیازهای ناشی از پیروزی انقلاب، مسئولان بلندپایه انقلاب از جمله رهبری، شورای انقلاب و دولت موقت را بر آن داشت که به منظور برآوردن نیازهای انقلاب و حفظ دستاوردهای آن به ایجاد نهادهای انقلابی اقدام نمایند. در این راستا یکسری نهادها با مسئولیت به ظاهر معین و با
ماهیت انقلابی که برخاسته از متن جامعه و فعل و انفعالات درونی انقلاب بود، شکل گرفتند.
این نهادها که هر کدام برای حل معضل و چالش خاصی پدید آمده بودند به دو دسته تقسیم میشوند.
دسته اول نهادهایی بودند که نیاز به آن
طولانی تشخیص داده شد همانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی،
وزارت اطلاعات، کمیتهها و دادگاههای انقلاب و همچنین یکسری نهادهای دیگر که بعدها برخی تبدیل به وزارتخانه شدند.
گروه دوم شامل سازمانهایی است که در رابطه با مسائل و مشکلات تحمیل شده بر انقلاب به وجود آمده و به منظور حل مقطعی این معضلات تبلور سازمانی یافته همانند
بنیاد شهید انقلاب اسلامی،
بنیاد مهاجرین جنگ تحمیلی،
سازمان بسیج اقتصادی، هیاتهای هفت نفرۀ تقسیم زمین...
اگرچه وجود وظایف مشابه و مضاعف در یک مجموعه و مرتبط از نظر علم و اصول سازماندهی حکومتی قابل توجیه نمیباشد و ارگانهایی اجرایی هم عرض را به تقابل، تعارض، تعلل و کارشکنی در کار همدیگر وا میدارد و تهیه بودجه کشور را که فعالیتهای دولت را بر اساس طبقهبندی دستگاهی، حوزۀ عملیاتی و هزینهها...
مشخص مینماید به چالش وا میدارد و آثار سوء اجتماعی، اقتصادی، فنی و علمی... نیز به جای میگذارد لیکن بعد از انقلاب دلایلی، نیروهای انقلابی را به ایجاد چنین نهادهایی وادار کرد که مهمترین این دلایل را میتوان در عدم سرعت کافی دستگاههای موجود اداری برای حل مشکلات بعد از انقلاب و عدم اطمینان نیروهای انقلابی به دستگاههای موجود و خطر نفوذ مخالفین انقلاب در تصمیمسازیها و... ذکر کرد.
سازمانهایی که هر کدام بنا به ضرورت و نیاز خاصی شکل گرفتند، بدینصورت بودند:
۱ـ دادسراها و دادگاههای انقلاب؛
۲ـ کمیتههای انقلاب اسلامی؛
۳ـ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
۴ـ
بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی؛
۵ـ بنیاد شهید انقلاب اسلامی؛
۶ـ
بنیاد ۱۵ خرداد؛
۷ـ
ستاد بازسازی و نوسازی مناطق جنگزده؛
۸ـ
سازمان تبلیغات اسلامی؛
۹ـ
شورای عالی انقلاب فرهنگی؛
۱۰ـ هیاتهای هفت نفره واگذاری زمین؛
۱۱ـ
بنیاد علوی؛
۱۲ـ ستاد اقتصادی؛
۱۳ـ
موسسه نهضت سوادآموزی؛
۱۴ـ جهاد سازندگی؛
۱۵ـ مجمع امور صنفی؛
۱۶ـ
دبیرخانه ائمه جمعه و جماعات و....
با توجه به اهمیت و میزان تاثیرگذاری این نهادها در تحولات انقلاب، تعدادی از آنان را در زیر مورد بررسی قرار میدهیم.
کمیتههایی قبل از پیروزی انقلاب شکل گرفتند به صورتی که در هر شهر و محله تعدادی از طرفداران شیفته انقلاب اسلامی اطراف روحانی محل جمع گردیده و با استفاده از اسلحههایی را که از اسلحهخانهها به دست آورده تحرکاتی را علیه
رژیم شاه شروع نمودند.
عمید زنجانی یکی از اعضای روحانیت مبارز و چهرههای مؤثر در شکلدهی به کمیتهها در این مورد میگوید: کمیتهها قبل از انقلاب کار خود را شروع کرده و در اواخر سال ۱۳۵۷ خود به خود به یک تشکل رسمی تبدیل گردید یعنی رژیم در حال فروپاشی بود و مملکت صاحب نداشت بالاخره حرف، حرف امام بود ولی هنوز انقلاب به پیروزی نهایی نرسیده بود که کمیتههای موقت انقلاب تشکیل شد...
مهمترین پایگاه کمیتههای انقلاب در ابتدا جنوب
تهران بود و با استفاده از خیل عظیم طرفداران انقلاب در این بخش از پایتخت براحتی تعداد قابل ملاحظهای نیروی مسلح مهیا گردید. عمید زنجانی در این مورد میگوید: بعد از آمدن امام به کشور که همه امور مخصوصاً در جنوب تهران به دست انقلابیون افتاده بود ما این تشکیلات یا نیمه تشکیلات را به یک مراکز مسلح تبدیل کردیم و دوستان سلاحهای زیادی را که از جاهای مختلف نظامی به دست میآوردند در یک مرکز جمعآوری کردند و بدینترتیب کمیته موقت انقلاب اسلامی در جنوب تهران شکل گرفت.
بزرگترین مشکل کمیتههای انقلاب در ابتدا آشنا نبودن به فنون نظامی بود زیرا اکثر افراد جمعآوری شده توان هدایت و یا اجرای جنگ نظامی حتی درگیریهای خیابانی که بر حسب ضرورت و فوقالعاده، نیازمند و با اهمیت بودند، نداشتند اما با برنامههای فشرده و با کمک افرادی که در نهادهای نظامی مخصوصاً
ارتش عضویت داشتند تا حدودی جبران گردید. عمید زنجانی میگوید: ... ما به لحاظ مسائل نظامی تجربهای نداشتیم لذا تعدادی از نظامیان متدین انقلابی را آوردیم اسلحهها را تحویل اینها دادیم و آموزش نظامی را به آنها محول کردیم بعد از آن افرادی را عضوگیری نمودیم سریعاً عضوگیری توسعه پیدا کرد و همه مسلح شدند در نتیجه قبل از عید ۱۳۵۸ یعنی در اسفند ۱۳۵۷ ما ده هزار نفر پاسدار به صورت رسمی با کارت داشتیم...
قبل از سال ۱۳۵۸ یعنی در همان دو ماه آخر سال ۱۳۵۷ مسئولان ذیربط موفق شدند تشکیلات نیمبند کمیتهها را به سازمانی مجهز و با سلسله مراتب معین و دارای قدرت کافی برای رسیدن به اهداف خاص تبدیل کنند که مهمترین هدف آن حفاظت از انقلاب اسلامی در برابر بازماندگان رژیم پهلوی و دیگر معاندان و مخالفان انقلاب بود. کمیته ده هزار نفری تهران از چنان تحرکی برخوردار بود که هر اقدام تحریکآمیز از جانب مخالفان را سریعاً سرکوب میکرد.
مهمترین مشکل کمیتههای انقلاب، فقدان بستر قانونی آن بود. به صورتی که بسیاری از میانهروهای انقلاب حاکم بر دولت موقت و شورای انقلاب و همچنین گروههای متعدد سیاسی را به تحریک علیه آن واداشت. به طوری که از همان روزهای آغازین انقلاب، دولت موقت وعده انحلال این کمیتهها را داد و آنها را به عنوان نهادی مزاحم برای اقدامات دولت معرفی کرد. در همین حال گروههای سیاسی همچون فداییان و مجاهدین که کمیتهها را مانع آزادی عمل خود میدانستند، نیز خواستار انحلال آنها بودند.
اما این واقعیت مشهود بود که کمیتهها بتدریج از جایگاه پیشبینی شده خود در انقلاب فراتر رفته و در بسیاری از امور حکومتی که تحت کنترل دولت موقت و دیگر نهادهای قانونی بود، دخالت مینمود تا اینکه شورای انقلاب در آخرین روزهای سال ۱۳۵۷ آییننامه تشکیل آنها را تنظیم و اعلام نمود. بر اساس این آییننامه هدف از تشکیل کمیتهها تنها حفظ انتظامات کشور و تایید دولت قانونی در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی ذکر شده بود. همچنین در ادامۀ این مطلب قید گردیده که ضروری است مردم و کمیتهها برنامههای خود را در این جهت تنظیم کنند که هیچگونه اصطکاکی با برنامههای دولت قانونی پیش نیاید. در آییننامه فوق به طور دقیق وظایف کمیته مرکزی تهران که مرکز ثقل فعالیت بود به همراه کمیتههای شهرستان معین گردیده است.
بر اساس آن از جمله وظایف کمیته مرکزی عبارت بود از:
۱ـ نظارت کامل در اجرای فرامین حضرت آیتاللّه العظمی امام خمینی؛
۲ـ نظارت و ایجاد هماهنگی در کمیتههای مناطق تهران و شهرستانها؛
۳ـ
تشخیص صلاحیت و عزل و نصب مسئولین کمیتهها و تاسیس و انحلال کمیتهها؛
۴ـ رسیدگی به شکایات واصله از کمیتههای مناطق و شهرستان و
اشخاص و ارجاع آنها به مقامات صلاحیتدار؛
۵ـ صدور احکام و دستورات جهت دستگیری مجرمین و افراد ضد انقلاب اسلامی در مواقع ضروری؛
۶ـ تشکیل شوراها و صدور اعلامیهها به منظور آشنایی هرچه بیشتر افراد به وظایف شرعی و قانونی خود؛
۷ـ ارتباط با مقامات مسئول دولتی، خاصه مقامات قضایی و انتظامی در جهت نزدیکی مساعی با ماموران دولتی؛
۸ـ سعی و کوشش در تشریح وظایف کمیتهها به مقامات مسئول دولتی و تلاش در استقرار کامل و تسلط دولت موقت انقلاب اسلامی بر کلیه امور و انحلال کمیتهها.
همچنین در این آییننامه از کمیتههای مناطق تهران و شهرستانها خواسته شده بود که:
کلاس درس برای مسئولان انتظامی تشکیل دهند و آنان را به وظایف شرعی و اخلاقی آشنا سازند. از وظایف اصلی هر کمیته به انتخاب افراد با ایمان، شایسته و متعهد به عنوان مسئول انتظامی و طرد افراد بیایمان، فاسد و ضد انقلاب دست زنند و به مساعدت و همکاری با سازمانهای دولتی در فعالیتهای اجرایی تا تسلط و استقرار کامل نیروهای رسمی دولتی، حفظ انتظامات و امنیت منطقهها بخصوص اماکن عمومی و سازمانهای دولتی، مبارزه با فعالیتهای ضد انقلاب از هر گروه تحت هر نام و هر عنوان به وسیله افراد آگاه و متعهد و خنثی کردن توطئههای خرابکارانه آنان و با تشکیل مجامع عمومی به منظور ایراد سخنرانی جهت آگاهی دادن افراد منطقه به رسالتهای اصیل انقلاب اسلامی و آشنا ساختن به وظایف شرعی خود در این موقعیت حساس اقدام کنند. همچنین محافظت اموال مصادره شده یا اموالی که فاقد سرپرست میباشند تا تعیین تکلیف قطعی آنها از طرف مقامات صلاحیتدار، دستگیری مجرمین سیاسی یا جنایتکاران رژیم سابق و دستگیری متهمان جنایی از قبیل قاتل و سارق، متجاوز به نوامیس مردم و امثال اینها، رسیدگی به دعاوی حقوقی و اختلافات و نزاعها بین افراد به صورت اصلاح و کدخدامنشی و ارجاع به محاکم صالحه و جلوگیری از گرانفروشی، همکاری در حفظ بهداشت و نظافت شهر و همکاری با پلیس از جمله وظایف کمیتهها محسوب شده بود.
فعالیت کمیتههای انقلاب بعد از به دست آوردن جایگاه قانونی مناسب، تا حدودی تعدیل گردید و مسئولان عالیرتبه کمیتهها نیز پذیرفتند که در پیکره آن به عنوان یک نهاد خودجوش مردمی، بسیاری افراد غیر صالح و حتی ساواکی وجود دارد که در پناه کمیته سعی در اذیت و آزار مردم و رسیدن به مطامع سیاسی ـ اقتصادی خود را دارند.
آیتاللّه مهدوی کنی، مسئول کمیته انقلاب اسلامی، در ۱۳۵۸/۲/۱۶ دستورالعملی را صادر نمود که نماد آگاهی مسئولین از یکسری انحرافات و تصمیم راسخ آنان به حل این معضلات میباشد. ایشان گفتند:
ما موظفیم کمیتهها را تصفیه کنیم و اکنون چنین اقداماتی را آغاز کردهایم باید افرادی در کمیتهها بمانند که مورد تایید و شناسایی کامل سرپرست کمیتهها قرار گرفته باشند. ایشان همچنین در مورد افراد خاطی که از کمیتهها اخراج میشوند گفتند که افرادی که از کمیتهها اخراج شده یا میشوند به گروهها و طیفهای مختلف سیاسی تعلق دارند. در بین آنها ماموران
ساواک پلیس، ماموران شهربانی و افرادی که فاقد صلاحیت اخلاقی هستند وجود دارند.
به هر حال کمیتههای انقلاب به عنوان یک نهاد خودجوش مردمی که در شرایط دشوار دوران گذار قاطعانه از موجودیت انقلاب اسلامی در مقابل سختترین دشمنان آن دفاع کرده بود از قوتها و ضعفهایی برخوردار بود که ارزیابی آن نیازمند پژوهش مستقلی است. این کمیته در سالهای بعد نیز نقش مهمی در استقرار نظم و امنیت جامعه عهدهدار شدند و در پایان جنگ با ادغام در شهربانی و نیروهای ژاندارمری که ساختار مشابه قبل از انقلاب را داشتند نهاد دیگری به نام نیروی انتظامی را تشکیل دادند.
•
فوزی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی پس از انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۰۵-۲۲۶، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۰/۱۴.