• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کتف‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



منبع: کتف


واژه کتف در دو معنا به کار رفته است:
• شانه؛
• دوش.
از آن به مناسبت در باب‌های طهارت، صلات، حج و دیات سخن گفته‌اند.

فهرست مندرجات

۱ - موارد تطبیق
       ۱.۱ - طهارت
       ۱.۲ - صلات
       ۱.۳ - حج
       ۱.۴ - دیات
۲ - پانویس
۳ - منبع


از واژه کتف در برخی ابواب فقهی مباحثی مطرح شده است.

۱.۱ - طهارت

مستحب است غسل دهنده میت پس از غسل و پیش از کفن کردن میت دست‌هایش را تا شانه سه بار بشوید.
از قطعات واجب کفن پیراهن است.
بنابه تصریح، جمعی، پیراهن به لحاظ طول پارچه‌ای است که شانه تا نصف پا را می‌پوشاند.
مستحب است تلقین دهنده هنگام تلقین میت با دست راست شانه راست و با دست چپ، شانه چپ میت را بگیرد و با شدت تکان دهد و یا با دست راست بــر شانه راست میت بزند.
مستحب است مؤمنان جنازه را هنگام تشییع بر دوش خود حمل کنند نه بر مرکب و مانند آن، چنان‌که تربیع در حمل آن مستحب است، بدین‌گونه که هر یک از حمل کنندگان به ترتیبی خاص چهار جانب تابوت را بر دوش بگیرد.

۱.۲ - صلات

‌انداختن و رها ساختن شانه به سمت پایین در حال ایستادن، در نماز مستحب است.
از حالات مستحب در دعا، حالت استکانت است، بدین‌گونه که دعا کننده دستهای خود را بر شانه بگذارد و دعا کند.
اشتمال صما در نماز و غیر نماز مکروه است. مراد از آن بنابر مشهور این است که شخص چادر و مانند آن را بر دوش نهاده و دو طرف آن را از جلو و زیر بغل بگذراند و بر یک شانه افکند. همچنین توشح؛ یعنی گذراندن یک طرف جامه از زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ و یا به عکس در نماز، بویژه برای امام جماعت کراهت دارد

۱.۳ - حج

پوشیدن دو جامه احرام برای مرد در حج و عمره واجب است یکی به صورت لنگ، پوشیده و دیگری به صورت ردا بر شانه افکنده میشود.
برخی قدما به استحباب اضطباع برای مرد در حال طواف ـ جــز طواف وداع تصریح کرده‌اند. مقصود از اضطباع این است که محرم وسط جامه را بگیرد و از زیر بغل راست بگذراند و دو طرف آن را بر شانه چپ بیفکند و شانه راست را باز بگذارد، لیکن این مسئله در کلمات بسیاری از فقها مطرح نشده است.

۱.۴ - دیات

دیه شکستن استخوان، شانه در صورتی که به شکل صحیح و بدون کجی بهبود یابد، یک پنجم دیه دست، دیه ترک برداشتن آن، هشتاد دینار دیه آشکار شدن سفیدی استخوان (موضحه) و نیز سوراخ شدن استخوان ۲۵ دینار می‌باشد. در دیه کوبیده و خرد شدن آن اختلاف است مشهور دیه آن را در صورت کج شدن و عدم بهبود به شکل صحیح، یک سوم دیه دست دانسته‌اند. برخی دیه آن را یک سوم دیه جان دو سوم دیه دست دانسته‌اند. دیه در رفتگی شانه، در صورتی که موجب تعطیلی و از کار افتادن آن گردد، بنابر قول مشهور دو سوم دیه دست میباشد و اگر بدون عیب بهبود یابد، دیه آن را چهار پنجم دیه دررفتگی (۲۴) دینار) دانسته‌اند. برخی دیه در رفتگی را سی دینار دانسته‌اند.
[۲۴] مدنی، رضا، کتاب الدیات، ص۲۵۴-۲۵۵.



۱. محقق کرکی، جامع المقاصد، ج۱، ص۳۸۹.    
۲. طباطبائی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۲، ص۱۸۱.    
۳. نراقی، محمدمهدی، مستند الشیعة، ج۳، ص۲۱۶.    
۴. نجفی، محمدحسن، مجمع الرسائل، ص۱۶۵.    
۵. خمینی، ‌روح‌الله، توضیح المسائل مراجع، ج۱، ص۳۲۴.    
۶. شیخ صدوق، الهدایة، ص۲۷.    
۷. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۲۰.    
۸. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۳۰۵.    
۹. خمینی، روح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۷۸.    
۱۰. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۴، ص۹۱.    
۱۱. خمینی، روح‌الله، تحریر ‌الوسیلة، ج۱، ص۷۸.    
۱۲. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۲۸۲.    
۱۳. حلی، احمد بن محمد، الرسائل العشر، ص۴۳۸.    
۱۴. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۸، ص۲۴۰.    
۱۵. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۷، ص۱۲۵.    
۱۶.فاضل هندی، کشف اللثام، ج۵، ص۲۷۵.    
۱۷. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۸، ص۲۳۸-۲۴۰.    
۱۸.طوسی، ابن حمزه، الوسیلة، ص۱۷۲-۱۷۳.    
۱۹. آل‌عصفور، حسبن بن محمد، سداد العباد، ص۳۱۶.    
۲۰.طوسی، ابن حمزه، الوسیلة، ص۴۵۳.    
۲۱. حلی، یحیی بن سعید، الجامع للشرائع، ص۶۱۶.    
۲۲. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۲۸۲-۲۸۷.    
۲۳. خوئی، سیدابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، ج۲، ص۳۲۶.    
۲۴. مدنی، رضا، کتاب الدیات، ص۲۵۴-۲۵۵.
۲۵. تبریزی، جواد، تنقیح مبانی الاحکام (الدیات)، ص۲۱۷-۲۱۸.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)، ج۷، ص۶۹.


رده‌های این صفحه : حج | دیات | صلاة | طهارت




جعبه ابزار