کتاب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
كِتاب (به کسر کاف)،
کُتِب (به ضم کاف و کسر تاء) و
كِتابة (به کسر کاف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای نوشتن، آن در اصل به معنى جمع كردن است.
كُتابّ (به ضم کاف و فتح باء) مثل طلّاب، جمع كاتب مىباشد، موارد زيادى از آن در
نهج البلاغه آمده است.
کَتِیبه (به فتح کاف و کسر تاء) به معنای قشون است که فقط يک بار در نهج البلاغه آمده است.
كِتاب و كُتِبَ و كِتابة به معنای نوشتن، آن در اصل به معنى جمع كردن است.
«كتبت القربة» يعنى مشک دوختم كه عبارت اخراى جمع كردن دو چرم به وسيله دوختن است.
على هذا نوشتن را كتابت گويند كه حرف با حرف و كلمه با كلمه جمع مىشود، مكاتبه بين الاثنين است.
كُتابّ (مثل طلّاب) جمع كاتب مىباشد، موارد زيادى از آن در نهج البلاغه آمده است.
کَتِیبه قشون، به قولى قسمتى از قشون است كه جمع شده، آن فقط يک بار آمده است.
یکی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
آنگاه که به حضرت پیشنهاد شد خودش به
جهاد خارج شود فرمود: مرا سزاوار نیست، لشکریان و شهر و
بیت المال و
قضاوت بین مسلمین را
ترک کرده و به جهاد خارج شوم:
«ثُمَّ أَخْرُجَ في كَتيبَة أَتْبَعُ أُخْرَى، أَتَقَلْقَلُ تَقَلْقُلَ الْقِدْحِ في الْجَفيرِ الْفارِغِ.» «سپس خارج شوم در فوجی بعد فوجی و
حرکت کنم مانند حرکت تیر بیسنان در تیردان خالی.»
کتیبه فقط يک بار در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «کتاب»، ج۲، ص۸۹۳.