کاد (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کاد:(وَ كادواْ يَقْتُلونَني) «کاد» از
افعال مقاربه و به معنی نزدیکی است.
به موردی از کاربرد «کاد» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ لَمّا رَجَعَ موسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفًا قالَ بِئْسَما خَلَفْتُموني مِن بَعْدي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الألْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفوني وَ كادواْ يَقْتُلونَني فَلا تُشْمِتْ بِيَ الأعْداء وَ لا تَجْعَلْني مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمينَ) «
و هنگامى كه
موسی خشمگين
و اندوهناک به سوى
قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشينانى برايم بوديد
و آيين الهى را ضايع كرديد). آيا در مورد فرمان پروردگارتان
و تمديد
مدّت میعاد او)، عجله نموديد
و زود
قضاوت كرديد)؟!» سپس الواح را افكند،
و سر برادر خود را گرفت
و با عصبانيّت به سوى خود كشيد؛ برادرش گفت: «فرزند مادرم! اين گروه، مرا در فشار گذاردند
و ناتوان كردند؛
و نزديک بود مرا بكشند؛ پس كارى نكن كه دشمنان مرا سرزنش كنند.
و مرا در زمره ستمكاران قرار مده.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
كوتاه سخن اينكه موسى (ع) وقتى از جريان كار قومش آگاه شد عصبانى شد
و از در توبيخ
و مذمت روى به آنان كرد
و بطور
استفهام انکاری پرسيد:
(بِئْسَما خَلَفْتُموني مِنْ بَعْدي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ؟ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ) آن گاه الواح را كه همان الواح
تورات بود از
دست خود انداخت،
(وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخيهِ) و موى سر برادر خود را در دست گرفت
(يَجُرُّهُ إِلَيْهِ) و او را به طرف خود مىكشيد.
و بطورى كه در
سوره طه حكايت شده به وى گفت:
اى
هارون! چه مانع شد تو را از اينكه وقتى ديدى گمراه مىشوند دستور مرا پيروى نكنى؟ آيا
امر مرا
عصیان ورزيدى؟
قال هارون گفت:
(يا بْنَ أُمَّ) اى فرزند مادر!-
و اگر در اين خطاب اسم مادرش را برد،
و نگفت اى برادر
و يا اى
پسر پدر براى اينكه
شفقت و رحمت او را تحريك كند-
(إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفوني وَ كادوا يَقْتُلونَني) من در باره
گوساله پرستيدن ايشان اظهار مخالفت نمودم،
و ايشان را از اين عمل
منع كردم،
و ليكن ديدم اعتنايى به حرفهاى من نكردند
و نزديک بود مرا بكشند،
(فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمينَ) پس مرا پيش روى اين دشمنان خوار مكن
و زبان شماتت ايشان را بر من دراز مساز،
و مرا يكى از دشمنان خود مپندار.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
کاد از افعال مقاربه است كه
مبتدا را به عنوان
اسم خود
رفع و خبر را به عنوان خبر خود
نصب مىدهد
و گاهى به معنى «خواست» به كار رفته است، مانند:
(إِنَّ اَلسّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفيها) «رستاخيز بهطور
قطع خواهد آمد من مىخواهم آن را پنهان كنم.»
در اين صورت «اكاد» به معنى «اريد» (مىخواهم)
تفسیر شده است
و از اينجا معلوم مىشود كه مشتقات «كاد» همواره به معنى «نزديك شدن» نيامده است.
در
آيۀ فوق دو نكته به
چشم مىخورد كه بايد به آن توجه داشت: نخست اينكه جملۀ «اكاد اخفيها» مفهومش آن است كه «نزديک» است من تاريخ
قیامت را مخفى دارم
و لازمۀ اين تعبير آن است كه مخفى نداشتهام، در حالى كه مىدانيم طبق صريح بسيارى از آيات قرآن، احدى از تاريخ قيامت آگاه نيست، چنانكه در
آيۀ ۱۸۷
سوره اعراف مىخوانيم:
(يَسْئَلونَكَ عَنِ اَلسّاعَةِ أَيّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبّي) «دربارۀ قيامت از تو
سؤال مىكنند، بگو همانا علم آن مخصوص خداست.»
مفسران براى پاسخ اين سؤال به گفتگو پرداختهاند.
بسيارى عقيده دارند تعبير فوق، يک
نوع مبالغه است
و مفهومش اين است كه تاريخ شروع رستاخيز آن
قدر مخفى
و پنهان است كه حتى نزديک است من نيز از خودم پنهان دارم.
دراين زمينه روايتى هم وارد شده
و احتمالا اين دسته از مفسران مطلب خود را از آن روايت اقتباس كردهاند.
تفسير ديگر اين است كه مشتقات «كاد» همواره به معنى «نزديک شدن» نيست، بلكه گاهى به معنى تأكيد مىآيد، بىآنكه معنى نزديک شدن را داشته باشد
و لذا بعضى از مفسران «اكاد» را به معنى «اريد» (مىخواهم) تفسير كردهاند
و در بعضى از متون لغت نيز همين معنى صريحا آمده است.
در
آيۀ ۵۱
سوره قلم مىخوانيم:
(وَ إِنْ يَكادُ اَلَّذينَ كَفَروا لَيُزْلِقونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمّا سَمِعوا اَلذِّكْرَ) «نزديک است كافران هنگامى كه آيات قرآن را مىشنوند تو را با چشمان خود هلاک كنند.»
در اين
آيه، «
يكاد»
فعل مضارع از افعال مقاربه است كه به معنى «نزديک است» آمده
و آيه خطاب به
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است كه به عقيدۀ بسيارى از مفسران منظور اين است كه دشمنان به هنگام شنيدن آيات باعظمت قرآن بسيار خشمگين مىشدند
و با عداوت به پيامبر نگاه مىكردند كه گويى مىخواهند او را با چشمهاى خود بر زمين افكنند
و نابود كنند.
• شریعتمداری، جعفر، شرح
و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کاد»، ج۴، ص ۱۳۶.