پیوند عاطفی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن برای ایجاد روح دوستی و
همکاری و همبستگی بین
مؤمنان و در جامعه
دینی آنان را
برادر یکدیگر خوانده است.
برخی مفسّران، تعبیر
برادری بین
مؤمنین را تشبیه بلیغ، برخی استعاره
و برخی قراردادِ (اُخُوَةٌ اعتباریّةٌ)
دینی با آثار اجتماعی خاصّ
دانستهاند و حتی به نقل فخر رازی
از برخی لغت نویسان عرب، کاربرد کلمه «اِخْوَة» (
برادران نَسَبی) به جای اِخْوان (= برادرانی که با یکدیگر دوست اند) در این آیه به منظور تأکید بر این پیوند بوده است.
طباطبائی
این گزارش قرآنی را، گذشته از جنبه اخباری آن، متضمّن انشاء نیز میداند، بدین بیان که مؤمنان باید با یکدیگر
برادر باشند. لازمه قطعی این
برادری، البته دعوت به اصلاح و پرهیز از نزاع و اختلاف در مناسبات اخلاقی و در سطح اجتماعی است
در
قرآن نیز بر نقش
ایمان در نابود کردن
کینهها و منازعات و ایجاد روح دوستی و همدلی و به تعبیر قرآن
برادری، تأکید شده است.
در
احادیث به جنبههای گوناگون «
برادری دینی» اشاره شده است، از جمله اینکه
برادری دینی از هر
پیوند نَسَبی و خویشاوندی پایدارتر است
و گسستن آن نکوهیده
باید همواره از حال
برادر دینی، بویژه اگر مدتی غایب شود، خبر گرفت.
راز
برادر دینی را نگاه داشت، عیب او را باز نگفت
در سختی و آسودگی باید به او نیکی کرد
از جدال، مباهات، فخر فروشی، عنادورزی و حسد نسبت به
برادر دینی دوری جست و با او به انصاف و عطوفت رفتار کرد.
نشانههای
برادر دینی خصلتهایی چون: مواسات، یاری رساندن در راه فرمانبرداری از
خدا، گوشزد کردن لغزشهای
انسان به او، خیرخواهی، پوزش پذیری، بی نیاز سازی به هنگام نیاز، ترس زدایی از انسان و از همه مهمتر اهتمام ورزی به
نماز است
براساس بسیاری از روایات،
پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه وآله وسلّم میان هر دو تن از
صحابه خود پیوند
برادری برقرار کرد که در تاریخ
اسلام با نام «مؤاخاة» شناخته میشود.
برخی از منابع شیعی این کار را پس از نزول آیه ۱۰
سوره حجرات دانسته اند.
امّا بنابر گزارشهای دیگر مؤاخاة دوبار انجام شده است؛ بار نخست، پیش از
هجرت و در میان
مسلمانان مکه و بار دوم در نخستین ماههای پس از هجرت، میان
مهاجرین و
انصار بود.
در شماره اشخاصی که مؤاخاة بین آنان انجام گرفت اختلاف نظر هست. به گفته برخی، تعداد آنان نود تن بوده است که بعدها اشخاص دیگری نیز به آنان اضافه شده اند
و به گفته برخی دیگر، تا سیصد تن نیز میرسیده است.
در منابع تاریخی و حدیثی، نامهای کسانی که با یکدیگر «
برادر» شدند، آمده است.
طبق این منابع، پیوند
برادری گاهی بین دو تن از مهاجران، گاهی بین دو تن از انصار و گاهی بین یک نفر از مهاجران و یک نفر از انصار بر قرار شده بود.
پیوند
برادری بین صحابه بر اساس رعایت حق و مواسات نسبت به دیگری بود.
برخی، ارث بردن از یکدیگر (توارُث) را نیز به آن اضافه کرده و گفتهاند که پس از نزول آیه «وَاُولُو اْلاَرحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فی کتابِ اللّهِ» (به حکم
کتاب خدا، خویشاوندان به یکدیگر سزاوارترند)
توارث فسخ شده است.
در برابر، به اعتقاد برخی محقّقان، توارث از مواد مؤاخاة نبود، بلکه عده ای از مسلمانان چنین گمان کرده بودند و با نزول
آیه مذکور، خلاف آن روشن شد. گواه بر این نکته، اجرا نشدن توارث میان کشتگان بدر بود، با اینکه این جنگ قبل از نزول آیه روی داد.
بیشتر مورّخان و سیره نویسان به برقراری پیوند
برادری میان پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و
علی علیه السّلام، در پایان واقعه مؤاخاة اشاره کردهاند و گزارش آن را با عباراتی مشابه آورده اند.
در متون حدیثی
شیعه نیز همین گزارش آمده است
افزون بر این واقعه، پیامبر اسلام در مواردی دیگر نیز بر
برادری خود با علی علیه السّلام تأکید کرده است.
ازینرو حضرت علی پس از در گذشت پیامبر در مواردی به این پیوند استناد میکرد. به نوشته ابن عبدالبرّ
و ابن شهر آشوب
علی علیهالسلام بارها میگفت که من بنده خدا و
برادر پیامبرم، و هر که جز من چنین سخنی بگوید دروغگوست.
پیوند
برادری پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم با علی علیه السّلام در بین مردم شهرت بسیار داشت و به نوشته ابن ابی الحدید
در روزگار بنی امیّه آنگاه که عدیِّ بن اَرطاة به آن حضرت ناسزا گفت، حسن بصری با گریه بانگ بر آورد: «امروز به کسی ناسزا گفته شد که
برادر پیامبر در دنیا و
آخرت بود».
با اینهمه، برخی از مؤلفان، ماجرای مؤاخاة بین مهاجران بویژه مؤاخاة پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و علی علیه السّلام را انکار کردهاند از آنرو که کاری لغو و بی ثمر بوده است
در برابر، گفته شده است که این مناقشات، از قبیل رد گزارشی مستند بر پایه ذهنیّات و ناشی از غفلت و ناآگاهی به فلسفه مؤاخاة است؛ زیرا مهاجران از نظر ثروت پیوندهای خانوادگی و تواناییهای دیگر، یکسان نبودند و پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم بین آنان پیوند
برادری بر قرار ساخت تا از یکدیگر بهره ور شوند.
برادری پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، علی علیه السّلام نیز برخاسته از همبستگی نزدیک آن دو از دوران کودکیِ علی علیه السّلام بود که همچنان ادامه داشت.
(۱) قرآن.
(۲) محمودبن عبدالله آلوسی، روح المعانی، چاپ محمود شکری آلوسی، بیروت (بی تا).
(۳) عبدالواحدبن محمد آمدی، غررالحکم و درر الکلم، چاپ اعلمی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۴) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۵) ابن اثیر، اسدالغابة، تهران ۱۳۳۶ ش.
(۶) ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار، چاپ محمودی و بهادری، تهران ۱۴۱۲.
(۷) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، بیروت ۱۴۰۵.
(۸) ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، بیروت (بی تا).
(۱۰) ابن حنبل، فضائل الصحابة، چاپ و صی الله، مکه ۱۴۰۳.
(۱۲) ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت ۱۳۸۰/۱۹۶۰.
(۱۳) ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، قم (۱۳۷۹).
(۱۴) ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره (۱۳۸۰/۱۹۶۰).
(۱۶) ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۷) ابن مغازلی، مناقب الامام علی بن ابی طالب علیهالسلام، چاپ محمدباقر بهبودی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۸) ابن منظور، لسان العرب، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۹) ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شبلی، بیروت (بی تا).
(۲۰) هاشم بن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، چاپ محمودبن جعفر موسوی زرندی، تهران ۱۳۳۴ ش.
(۲۱) محمدبن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح، ج ۵، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت (بی تا).
(۲۲) محمدبن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، بیروت (بی تا).
(۲۳) محمدبن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۴) احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد،
مدینه (بی تا).
(۲۵) علی بن احمد سمهودی، وفاءالوفا، چاپ محمد محیی
الدین عبدالحمید، بیروت (بی تا).
(۲۶) عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، بیروت ۱۹۸۱.
(۲۷) محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
(۲۸) حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، چاپ علاء
الدین علوی طالقانی، کربلاء (بی تا).
(۲۹) جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلی اله علیه وآله وسلم، قم ۱۴۰۳.
(۳۰) محمد بن عمرفخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
(۳۱) سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
(۳۲) علی بن حسام
الدین متقی، کنزالعمال، ج ۱۳، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۹۸۵.
(۳۳) محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳۵) محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، قم ۱۳۶۲ ش.
(۳۶) احمد مصطفی مراغی، تفسیر المراغی، بیروت ۱۹۸۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «پیوند عاطفی»، شماره۸۵۵.