پیشینه بیعت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پیش از
اسلام، رسم
بیعت برای پذیرش مهتریِ رئیس قبیله یا انتصاب یک فرد به منصبی مهم متداول بوده است.
طبری به بیعت
قریش و
بنی کنانه با
قصیّ بن کِلاب، جدّ
اعلای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، به هنگام تصمیمِ وی به اخراج
خزاعه از
مکه اشاره کرده است.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم اصل این رسم و عادت اجتماعی را پذیرفت.
نخستین بیعت در سیره نبوی، بیعتِ
حضرت علی علیهالسلام و
خدیجه علیهاالسلام با آن حضرت پس از قبول اسلام است.
ابن شهرآشوب نخستین بیعت را در تاریخ اسلام «
بیعت عشیره» دانسته که در سال سوم
بعثت در «
یوم الدّار» صورت گرفت. در این روز،
رسول اکرم به فرمان الهی خواستار پذیرش اسلام و بیعت از سوی
بنی هاشم شد و به موجب
احادیث شیعه و
اهل سنت، تنها حضرت
علی علیهالسلام، که کم سن ترین فرد خاندان بود، با پیامبر بیعت کرد.
دو بیعت مهمِ دیگر که در مکه روی داد، بیعت نخستین
عَقَبه (بیعه العقبه الاولی) در سال ۱۲ بعثت و بیعت دوم عقبه (بیعة العقبة الثانیة) در ۱۳ بعثت بود که هر دو در موسم
حج در محل عقبه (مکانی در میانه راه مکه و
مِنی) صورت گرفت. این دو بیعت، به ویژه بیعت دوم، زمینه ساز هجرت حضرت
رسول به
مدینه شد.
از جمله بیعتهایی که در مدینه صورت گرفت، بیعت مسلمانان با
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هنگام حرکت به سوی
بدر در ابتدای هجرت بود.
بیعت رضوان یا
شجره نیز در سال ششم هجرت در
حدیبیه صورت گرفت.
در آیات ۱۰ و ۱۸
سوره فتح،
از این بیعت سخن رفته و در آیه ۱۰ بیعت با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بیعت با
خداوند خوانده شده و ضمن نکوهش بیعت شکنی (نَکْث)، برای وفا کنندگان به عهد و بیعت، پاداش اخروی مقرر شده است. در آیه ۱۸،
با اعلام رضایت الهی از آن بیعت، به
مؤمنان بیعت کننده وعده
پیروزی نزدیک داده شده که مراد از آن را بیشتر مفسران، فتح
خیبر و برخی فتح مکه دانستهاند.
دیگر بیعتِ مردان و زنان با پیامبر اکرم، در فتح مکه در سال ۸ هجرت بود که آیه ۱۲
سوره ممتحنه بدان اشاره میکند. در این آیه از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم خواسته شده که از زنان مکه که ایمان آورده بودند، بیعت بگیرد. موضوعات این بیعت، که در کتب
تفسیر و
حدیث و
تاریخ به
بیعت زنان (بیعة النساء) شهرت دارد، بدین شرح است: دوری از
شرک، پرهیز از
دزدی و
فحشا، نکشتن فرزندان خود، نسبت ندادن اولاد دیگران به همسران خود و مخالفت نکردن با پیامبر در کارهای نیک.
آخرین بیعت زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، بنابر برخی منابع،
بیعت مسلمانان با حضرت
علی علیه السّلام در روز هجدهم سال دهم هجرت در محلّی به نام
غدیرخم بود؛ موضوع این بیعت، ولایت حضرت
علی بود.
گذشته از این آیات، مفاد برخی آیات دیگر و یا شأن نزول آنها نیز حاکی از بیعت است.
برخی مفسّران در شأن نزول آیه ۹۱
سوره نحل گفتهاند، این آیه راجع به افرادی است که با پیامبر اکرم درباره اسلام بیعت کردند.
برخی تفاسیر در شرح آیه ۱۵
سوره احزاب نیز همین نظر را دادهاند.
نَکْث در آیه ۱۲
سوره توبه نیز به نقض بیعت تفسیر شده.
رسم بیعت پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نیز برقرار ماند. اما ویژگی این بیعتها آن بود که معمولاً یک فرد را به عنوان خلیفه پیامبر و حاکم اسلامی، برمیگزیدند و سپس گروهی خاص یا عموم مردم با او بیعت میکردند.
نقطه آغاز این تحول، ماجرای
سقیفه بود؛ در روز رحلت پیامبر اکرم، ابتدا عده ای از جمله
عمر بن خطاب،
ابوعبیده جراح و برخی از سران مهاجران و انصار در محلی به نام
سقیفه بنی ساعده با
ابوبکر بیعت، و خلافت وی را تحکیم کردند، و سپس عده ای از مردم با او بیعت نمودند و از برخی دیگر نیز به اکراه بیعت گرفته شد.
عمل بیعت با خلیفه درباره خلفای بعدی، عمربن خطاب و
عثمان نیز به همین روال انجام شد و به صورت رسم سیاسی درآمد.
همچنین مردم با
امام علی علیهالسلام که با اصرار فراوانِ آنها امور را به دست گرفت، در
مسجد بیعت کردند.
پس از شهادت حضرت
علی، با
امام حسن علیهالسلام بیعت نمودند.
از دیگر بیعتهای صورت گرفته با
امامان شیعه علیهمالسلام، بیعت شمار بسیاری از مردم
کوفه با
مسلم بن عقیل به نیابت از
امام حسین علیهالسلام.
از دیگر بیعتها بیعت مردم
خراسان با
امام رضا علیهالسلام برای ولایت عهدی
مأمون عباسی قابل ذکر است.
گفتنی است که در احادیث، به ویژه احادیث شیعی، به تفصیل به این بیعتها پرداخته شده است، به طوری که در برخی جوامع حدیثی ابوابی به بیعت اختصاص دادهاند که گاه این احادیث مشتمل بر مباحث کلامی است.
علاوه بر این، احادیث دیگری درباره بیعت آمده است، از جمله درباره حرمت نقض بیعت. برخی احادیث استلام
حجرالاسود را به منزله بیعت با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دانستهاند.
(۱) قرآن.
(۲) محمد مهدی آصفی، ولایة الامر، تهران ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
(۳) ابن اثیر، النهایة
فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۳ـ ۱۹۶۵.
(۴) ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، الجزء الاول من کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
(۵) ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، چاپ هاشم
رسولی محلاتی، قم (۱۳۷۹).
(۶) ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷) ابن منظور، لسان العرب، قم ۱۳۶۳ش.
(۸) محمد بن طیب باقلانی، التمهید
فی الرد علی الملحدة المعطّلة و
الرافضة و الخوارج و المعتزله، چاپ محمود خضیری و محمد عبدالهادی ابوریدَه، قاهره ۱۳۶۶/۱۹۶۷.
(۹) محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۰) مصطفی بغا، بحوث
فی نظام الاسلام، دمشق ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۱) عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۲) محمدتقی تستری، بهج الصّباغة
فی شرح نهج البلاغة، تهران.
(۱۳) کاظم حائری، اساس الحکومة الاسلامیة: دراسة استدلالیة مقارنة بین الدیموقراطیة و الشوری و ولایة الفقیه، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۱۴) کاظم حائری، ولایة الامر
فی عصر الغیبة، قم ۱۴۱۴.
(۱۵) محمد بن حسن حرعاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۶) عبدالکریم خطیب، الخلافة والامامه، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۱۷) حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، چاپ صفوان عدنان داوودی، دمشق ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۸) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۹) محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت.
(۲۰) جعفر سبحانی، الاهیات
علی هدی الکتاب و السنة و العقل، به قلم حسن محمد مکی عاملی، ج ۴، قم ۱۴۱۲.
(۲۱) جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن
فی معالم الحکومة الاسلامیة، قم ۱۳۶۴ش.
(۲۲) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تاریخ الخلفاء، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۷۸/ ۱۹۵۹.
(۲۳) محمد
علی شهرستانی، مدخل الی علم الفقه، لندن ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
(۲۴) جعفر شهیدی، «بیعت و چگونگی آن در تاریخ اسلام»، کیهان اندیشه، ش ۲۶ (مهر و آبان ۱۳۶۸).
(۲۵) محمدحسین طباطبائی، المیزان
فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
(۲۶) فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع
فی تفسیر القرآن المجید، تبریز ۱۳۷۹.
(۲۷) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان
فی تفسیر القرآن، چاپ هاشم
رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۸) محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
(۲۹) احمد فوأد عبدالجواد عبدالمجید، البیعة عند مفکّری اهل السنة و العقد الاجتماعی
فی الفکر السیاسی الحدیث: دراسة مقارنة
فی الفلسفة السیاسیة، قاهره ۱۹۹۸.
(۳۰)
علی بن حسین علم الهدی، الشّافی
فی الامامة، ج ۲، تهران ۱۴۱۰.
(۳۱)
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
(۳۲) حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۳۳) حمید عنایت، سیری در اندیشة سیاسی عرب، تهران ۱۳۷۰ش.
(۳۴) محمد فاکر میبدی، «بیعت و نقش آن در حکومت اسلامی»، حکومت اسلامی، سال ۲، ش ۳ (پاییز ۱۳۷۶).
(۳۵) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۳۶) احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر
فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، بیروت.
(۳۷) ظافر قاسمی، نظام الحکم
فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳۸) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۹، جزء۱۸، قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
(۳۹) احمد کاتب، تطّور الفکر السیاسی الشیعی، لندن ۱۹۹۷.
(۴۰) محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، بیروت.
(۴۱) محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ
علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
(۴۲)
علی بن محمد ماوردی، الاحکام السلطانیة و الولایات الدّینیّة، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
(۴۳) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹ـ۳۰، چاپ عبدالزهراء
علویه، بیروت.
(۴۴)
علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
(۴۵) محمدحسن مظفر، دلائل الصِّدْق، بیروت.
(۴۶) محمدهادی معرفت، ولایت فقیه، قم ۱۳۷۷ش.
(۴۷) لویس معلوف، المنجد
فی اللغة و الاعلام، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۸۲، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
(۴۸) محمدبن محمد مفید، الارشاد، قم.
(۴۹) ناصر مکارم شیرازی، انوار الفقاهة: کتاب البیع، جزء۱، قم ۱۴۱۱.
(۵۰) حسینعلی منتظری، دراسات
فی ولایة الفقیه و فقه الدّولة الاسلامیّة، قم ۱۴۰۹ـ ۱۴۱۱.
(۵۱) محمدمهدی موسوی خلخالی، حاکمیت در اسلام، تهران ۱۳۶۱ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بیعت»، شماره۲۴۸۹.