پیرمحمد (امیر تیموری)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پیرْمُحَمَّد (۱۴-۷۷۷
رمضان ۸۰۹ ق/۱۳۷۵-۲۲ فوریۀ ۱۴۰۷م)، از امیـران تیموری، فرزند
جهانگیر میرزا و نوادۀ
امیرتیمور گورکانی میباشد.
وی۴۰ روز پس از درگذشت پدرش به
دنیا آمد.
در۷۹۴ق/۱۳۹۲م، تیمور حکمرانی نواحی جنوب شرقی قلمرو خود (غزنین، کابل، قندهار و توابع آن) را تا حدود رود سند، به
پیرمحمد سپرد.
(دربارۀ سن وی در زمان حکمرانی به این آدرس رجوع کنید.
)
پیرمحمد در لشکرکشیها و مأموریتهای دیگری که از سوی تیمور به او واگذار میشد، نیز فعالانه شرکت میجست. از جمله وی فرماندهی سپاهی را که برای سرکوب مخالفان به
قزوین و سلطانیه فرستاده شده بود، برعهده داشت.
پیرمحمد و برادر بزرگترش امیرزاده محمد سلطان، پس از استقرار
آرامش در این شهرها، و سرکوب راهزنان
کردستان، در
شوشتر به اردوی تیمور که به سوی
بغداد لشکرکشی میکرد، پیوستند.
چون تیمور عزم لشکرکشی به
هندوستان کرد، نخست
پیرمحمد را در۸۰۰ق، برای تصرف مُلتان بدان سو گسیل داشت.
پیرمحمد شهر را در
محاصره گرفت و سرانجام آن را گشود.
گرچه شورش شهابالدین مبارکشاه تمیمی، از حاکمان متمول و برجستۀ محلی که پیش از فتح ملتان اطاعت خود را از
پیرمحمد اعلام کرده بود، با یاری فرستادۀ تیمور، امیر شیخ نورالدین پایان یافت.
اما بارش بارانهای موسمی، خسارت فراوانی بر اردوی
پیرمحمد وارد آورد و او ناچار به داخل شهر پناه برد. دیگر حکام و فرماندهان محلی با استفاده از فرصت، دوباره سر به شورش برداشتند، ولی این بار نیز با نزدیک شدن اردوی تیمور به ناحیه، غائله خاتمه یافت.
در لشکرکشی تیمور به هند (۸۰۱ ق/ ۱۳۹۹م)
پیرمحمد همراه وی بود.
و پس از فتح دهلی، به گفتۀ غیاثالدین علی یزدی به درخواست
پیرمحمد و چند تن دیگر از امرا، تیمور به مردم شهر امان داد.
تیمور در واپسین لحظات زندگی، در جمع امرا و بزرگان،
پیرمحمد را به عنوان جانشین خود تعیین کرد
و امیران را برای عمل به
وصیت خود
سوگند داد.
البته امیرنورالدین و امیرشاه ملک، دو تن از امیران نامی تیمور خواهان آن بودند تا پیکی به تاشکند رود و خلیل سلطان (۷۸۶-۸۱۴ق) پسر میرانشاه و امرای آنجا را به بالین تیمور آورد تا آنها وصیت تیمور را از زبان خود او بشنوند.
این نکته حاکی از مخالفت احتمالی میرانشاه با
پیرمحمد بود که حوادث بعدی نیز صحت آن را تأیید کرد و از آنجا که
پیرمحمد در غزنین بود.
بر اثر تشتت و رقابت میان شاهزادگان تیموری، وصیت تیمور تحقق نیافت. در میان مخالفان
پیرمحمد، خلیلسلطان که بر تاشکند
حکومت میکرد، از همه مهمتر بود.
به همین سبب،
پیرمحمد از کابل به
بلخ آمد
و با فرستادن پیکی برای خلیل سلطان، او را به پذیرش وصیت تیمور فراخواند،
اما پاسخ صریح خلیل سلطان به فرستادگان
پیرمحمد که جانشینی تیمور را حق خود میدانست،
خشم پیرمحمد و امرای دیگر را برانگیخت.
ارغونشاه نیز که از سوی خلیل سلطان تطمیع شده بود، از واگذاری کلید دروازه و خزاین
سمرقند به شاه ملک و امیرشیخ نورالدین (فرستادگان
پیرمحمد به سمرقنـد) خودداری کرد.
سرانجام وقتی خلیل سلطان رهسپار سمرقند شد،
سادات و علمای شهر از وی
استقبال کردند و ارغونشاه کلید خزاین تیمور را به او سپرد.
از آن سوی،
پیرمحمد همراه میرزا الغبیگ و امیرشاه ملک که شاهرخ ایشان را برای یاری نزد وی فرستاده بود، از بلخ به سوی سمرقند حرکتکردند. سپاه
پیرمحمد نخست
بخارا را تصرف کرد
و سرانجام در
جنگ میان سپاهیان
پیرمحمد و خلیل سلطان (
رمضان ۸۰۸)، در حوالی نَسَف پیروزی از آنِ خلیل سلطان شد.
بهگفتۀ ابن عربشاه
پیرمحمد پس از شکست به قندهار بازگشت و برای خود متحدانی یافت، سپس در ۸۰۹ ق در حصار شادمان واقع در جیحون علیا رویاروی سپاه خلیل سلطان قرار گرفت، اما اینبار نیز شکست خورد و به ناچار با خلیل سلطان به شرط آنکه هر کدام در قلمرو خویش حکمروایی داشته باشند،
صلح کرد.
از این پس
پیرمحمد که به میگساری و خوشگذرانی روی آورده بود، زمام امور حکومت را به پیرعلیتاز که از امیران مقتدر وی بود،
سپرد، اما پس از مدتی، پیرعلیتاز که گروهی از امرا و بزرگان را با خود همراه کرده بود،
پیرمحمد و اطرافیانش را به
قتل رساند و خود
قدرت را به دست گرفت.
پس از
پیرمحمد، شاهرخ قلمرو حکومت وی را به میرزا قیدو، پسر او واگذار کرد.
(۱) ابن عربشاه، احمد، عجائب المقدور، قاهره، ۱۳۰۵ق.
(۲) بارتولد، واسیلی ولادیمیر، الغ بیگ و زمان وی، ترجمۀ حسین احمدیپور، تبریز، ۱۳۳۶ش.
(۳) تتوی، احمد و آصفخان قزوینی، تاریخ الفی، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۴) حافظ ابرو، عبدالله، زبدة التواریخ، به کوشش کمال حاج سیدجوادی، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۵) خواندمیر، غیاثالدین، ، حبیبالسیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
(۶) روملو، حسن، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۷) سخاوی، محمد، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۵ق.
(۸) شرفالدین علی، یزدی، ظفرنامه، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
(۹) سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش محمدشفیع، لاهور، ۱۳۶۳ق/۱۹۴۴م.
(۱۰) غفاری قزوینی، احمد، تاریخ جهانآرا، تهران، ۱۳۴۳ش.
(۱۱) یزدی، غیاثالدین علی، سعادتنامه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۱۲) فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
(۱۳) مقریزی، احمد، درر العقود الفریدة، به کوشش محمود جلیلی، بیروت، ۱۴۲۳ق/ ۲۰۰۲م.
(۱۴) منز، بئاتریس فوربز، برآمدن و فرمانروایی تیمور، ترجمۀ منصورصفتگل، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۱۵) میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران، ۱۳۳۹ش.
(۱۶) شامی، نظامالدین، ظفرنامه، بهکوشش پناهیسمنانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۷) واله، محمدیوسف، خلدبرین، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۱۸) Roemer, HR, Tīmūr in Iran, The Cambridge History of Iran, vol VI, ed P Jackson, Cambridge, ۱۹۸۶.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پیرمحمد»، شماره۵۶۱۳.