پنهانکاری اصحاب الجنه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صاحبان باغ سوخته (اصحاب الجنة) تصمیم گرفتند برای چيدن ميوههاى بوستان به سوی آنجا حرکت کنند و این مسئله را از نظر مستمندان
پنهان داشتند.
صاحبان باغ سوخته تصمیم گرفتند صبحگاه به دور از
چشم مستمندان برای چيدن ميوههاى بوستان به سوی آنجا حرکت کنند.
• «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا
مُصْبِحِينَ؛ ما آنها را آزموديم، همانگونه که «صاحبان باغ» را
آزمایش کرديم، هنگامى که سوگند ياد کردند که ميوههاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند».
• «أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِكُمْ إِن كُنتُمْ صَارِمِينَ؛ که بهسوى کشتزار و
باغ خود حرکت کنيد، اگر قصد چيدن ميوهها را داريد»!
• «فَانطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ؛ آنها حرکت کردند
در حالى که آهسته با هم مىگفتند:»
• «أَن لَّا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُم مِّسْكِينٌ؛ «مواظب باشيد امروز حتى يک
فقیر وارد بر شما نشود!»
کلمه (خفت) که مصدر تخافت باب تفاعل آن است، به معناى
کتمان و
پنهان کردن چیزى است، و کلمه (حرد) به معناى منع و کلمه (قادرین) از ماده
قدر است که به معناى تقدیر و اندازهگیرى است.
(و هم یتخافتون)
در حالى که بهطور آهسته و مخفیانه با یکدیگر
مشورت مىکردند، و مىگفتند: (ان لا یدخلنها الیوم علیکم مسکین)، امروز رفتنتان به باغ را از انظار مخفى بدارید، تا فقرا و
مساکین خبردار نشوند، و گرنه آنها هم داخل باغ مىشوند، و ناچارتان مىکنند سهمى از میوهها را به آنان اختصاص دهید، و غدوا
صبح زود به طرف باغ روان شدند، (على حرد)
در حالى که قرارشان بر این بود که مسکینان را منع کنند، (قادرین)،
در دلهاى خود چنین فرض و تقدیر مىکردند که بهزودى میوهها را خواهند چید، و حتى یک دانه آن را به مسکینان نخواهند داد.
و چنان آهسته سخن مىگفتند که صداى آنها به
گوش کسى نرسد، مبادا مسکینى خبردار شود، و براى خوشهچینى، یا گرفتن مختصرى
میوه براى سیر کردن شکم خود، به سراغ آنها برود!
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۱۱، برگرفته از مقاله «پنهانکاری اصحاب الجنة».