واسِع (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
واسِع:
(وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ) واسِع: از اسماء حسنى، اسم فاعل به معنى «وسعتدهنده» (صاحب سعة) است.
قدرت و رحمت
پروردگار آنچنان وسيع است كه پهنه عالم هستى را فرامىگيرد.
علم او چنان گسترده است كه از نيات همهكس آگاه است و همه را مشمول فضل و كرم خود قرار مىدهد.
مؤنث آن
«واسعة» است، چنانكه در آيه ۱۰
سوره زمر مىخوانيم:
(... وَ أَرْضُ اَللّٰهِ وٰاسِعَةٌ...) «و زمين خدا وسيع و
پهناور است»
اين جمله پاسخى است به بهانهجويانى كه مىگفتند ما در سرزمين
مکه به خاطر سيطره حكومت
مشرکان قادر به انجام وظايف الهى خود نيستيم.
قرآن مىگويد: سرزمين خدا وسيع است و تنها محدود به مكه نيست، به خود تكانى دهيد و از مراكز
شرک و
کفر و آلوده نقل مكان كنيد.
در جاى ديگر به هنگام قبض روح ظالمان و مشركان آمده است كه: فرشتگان قبض روح از آنها مىپرسند شما در چه حالى بوديد؟ در جواب مىگويند: ما مستضعف بوديم و در سرزمين خود تحت فشار، ولى فرشتگان به آنها مىگويند:
«مگر سرزمين الهى
پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟...»
(أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اَللّٰهِ وٰاسِعَةً فَتُهٰاجِرُوا فِيهٰا...)
به موردی از کاربرد
واسِع در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ أَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ) (مردان و زنان بىهمسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان
صالح و درستكارتان را؛ اگر فقير و تنگدست باشند،
خداوند از فضل خود آنان را بىنياز مىسازد؛ فضل خداوند واسع و از نيازهاى بندگان آگاه است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ)- و عده جميل و نيكويى است كه
خدای تعالی داده، مبنى بر اينكه از فقر نترسند كه خدا ايشان را بىنياز مىكند و وسعت رزق مىدهد، آن را با جمله
(وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ) تاكيد كرده البته رزق هر كس تابع صلاحيت او است، هر چه بيشتر بيشتر، البته به شرطى كه مشيت خدا هم تعلق گرفته باشد.
(قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ) (بگو: «اى بندگان من كه
ایمان آوردهايد! از مخالفت پروردگارتان بپرهيزيد. براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كردهاند پاداش نيكى است. و
زمین خدا گسترده است، اگر تحت فشار سران كفر بوديد مهاجرت كنيد كه صابران اجر و پاداش خود را بىحساب دريافت مىدارند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
(وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ) اين جمله تحريک و تشويق ايشان است به مهاجرت كردن از مكه، به خاطر اين كه توقف در مكه براى
مؤمنین به
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دشوار بود و مشركين هر روز بيشتر از روز قبل سختگيرى مىكردند و ايشان را دچار فتنه و گرفتارى مىنمودند البته
آیه شريفه از نظر لفظ عام است و اختصاص به مهاجرت از مكه ندارد. بعضى از مفسرين گفتهاند: مراد از ارض اللَّه
بهشت است مىفرمايد: بهشت وسيع است و در آن مزاحمتى نيست، پس در صدد به دست آوردن آن به وسيله
اطاعت و
عبادت باشد و ليكن اين معنا از لفظ آيه بعيد است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءتْ مَصِيرًا) (كسانى كه فرشتگان قبض روح، جان آنها را گرفتند در حالى كه به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بوديد؟» گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم.» آنها (
فرشتگان) گفتند: «مگر زمين خدا،
پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟!» آنها عذرى نداشتند و جايگاهشان
دوزخ است و فرجام بدى دارند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: سؤال
ملائکه كه مىپرسند:
(فِيمَ كُنْتُمْ) سؤالى است از حال و وضعى كه از نظر دين در زندگى داشتند و اينها كه مورد سؤال قرار مىگيرند، كسانى هستند كه از جهت دين وضع خوبى نداشتند و لذا در پاسخ ملائكه به جاى اينكه حال خود را شرح بدهند سبب آن را ذكر مىكنند و آن سبب اين است كه در زندگى در سرزمينى زندگى مىكردهاند كه اهل آن
مشرک و نيرومند بودند و اين طائفه را استضعاف كرده، بين آنان و بين اينكه به شرايع دين تمسک جسته و به آن عمل كنند حائل شدند.
چون اين عذر يعنى عذر استضعاف (البته اگر راست گفته باشند) به این جهت مانع ديندارى آنان شده كه نخواستهاند از آن شهر و آن سرزمين چشم بپوشند و گرنه دچار اين استضعاف نمىشدند، چون مشركين نيرومند آنجا در ساير سرزمينها نيرويى نداشتهاند، پس استضعاف اين مستضعفين به طور مطلق نبوده، استضعافى بوده كه خودشان خود را به آن دچار كردند و مىتوانستند با كوچ كردن از سرزمين شرک به سرزمين ديگر خود را از آن برهانند، لذا فرشتگان ادعاى آنان را كه گفتند: ما مستضعف بوديم تكذيب مىكنند و مىگويند: زمين خدا فراختر از آن بود كه شما خود را در چنان شرائط قرار دهيد، شما مىتوانستيد از حومه استضعاف درآئيد و به جاى ديگر كوچ كنيد، پس شما در
حقیقت مستضعف نبوديد، چون مىتوانستيد از آن حومه خارج شويد، پس اين وضع را خود براى خود و به سوء اختيار خود پديد آورديد.
پس جمله:
(أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها) استفهامى است توأم با سرزنش، هم چنان كه سؤال
(فِيمَ كُنْتُمْ) نيز اين سرزنش را در بردارد، ممكن هم هست بگویيم:
استفهام اول براى تقرير است، يعنى به راستى مىخواهند بپرسند چه وضعى داشتهاند، چون اين سؤال از ملائكه موكل بر قبض ارواح اختصاص به ظالمين ندارد، بلكه همانطور كه از آيات
سوره نحل نيز استفاده شد، اين سؤال را از همه مىكنند، چه
متقین و چه غير ايشان و به راستى مىخواهند بفهمند كه اين شخص كه دارند جانش را مىگيرند، از كدام طائفه بوده، وقتى معلومشان شد كه از ظالمين بوده، آن وقت به عنوان سرزنش مىپرسند:
(أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً) پس استفهام دوم به هر حال توبيخى است، چه اينكه اولى نيز توبيخى باشد و چه نباشد.
ملائكه در گفتار خود كلمه ارض را بر كلمه اللَّه اضافه كردند و زمين را به خدا نسبت داده، پرسيدهاند: مگر ارض خدا واسع نبود؟ و اين خالى از يک نكته نيست و آن نكته اشاره است به اينكه
خدای سبحان قبل از آنكه بندگان خود را به ايمان و عمل صالح دعوت كند، اول زمين خود را فراخ قرار داد تا اگر كسى شرائط محليش اجازهاش نمىدهد ايمان بياورد به محل ديگر برود و اين نكته كه در آيه مورد بحث به طور اشاره آمده است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «واسِع»، ج۴، ص۶۶۴.