• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هوشنگ‌ انصاری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



"هوشنگ انصاری" فرزند"عبدالرسول" متولد ۱۳۰۶ در اهواز بود،
[۱] مرکز بررسی اسناد تاریخی، دولتمردان عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، تهران، ۱۳۸۵.
نام ‌خانوادگی او در و واقع «مستمند شیرازی» بوده است.
[۲] بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۵۳۰، تهران، جاودان، ۷۱.




پدر انصاری در بانک ملی سمت تحویلداری داشت. پسر خود را به مدرسه آمریکایی‌ها در اصفهان فرستاد هوشنگ انصاری بعد از گرفتن دیپلم راهی آمریکا شد و بعد از ثبت نام در یکی از دانشگاه‌ها به شغل عکاسی و خبرنگاری پرداخت برای مطبوعات محلی خبر و عکس تهیه می‌کرد و از این راه زندگی خود را ادراه می‌کرد. در آمریکا رشته اقتصاد را به پایان رساند و بعد از آمدن به ایران در کنار یکی از بازرگانان معروف به نام "نمازی" مشغول به کار شد.
[۳] طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ج۲، ص۱۸۳، تهران، البرز، ۱۳۷۳.
در سال ۱۳۳۴ به نمایندگی تجارتخانه "نمازی" که دفتری در "ژاپن" داشت به "توکیو" رفت و در آن‌جا زبان ژاپنی را به خوبی یاد گرفت و در ضمن برای کسانی که به ژاپن می‌رفتند، راهنمای خیلی خوبی بود. او ضمن کار در دفتر نمایندگی "نمازی" با سفارت ایران هم ارتباط داشت و موجب نزدیکی سفیر وقت آنجا "عباس آرام" قرار گرفت و راهنمای کسانی شد که برای ماموریت یا کار به ژاپن می‌رفتند، این نزدیکی باعث شد که آرام او را به شاه معرفی کند.
[۴] مطبوعات عصر پهلوی، مجله سیاه و سپید، تهران، مرکز بررسی اسناد، ۱۳۸۲.



شاه در سفری که به "ژاپن" داشت هوشنگ انصاری را شناخت و در واقع کشف کرد. هوشنگ انصاری به عنوان وابسته اقتصادی در سفارت ایران در "ژاپن" نبوغ و استعداد استثنایی در جلب سرمایه‌داران و به کار‌انداختن سرمایه خود را در سهام و بورس نشان داده بود. او به زودی مسئول تنظیم روابط اقتصادی خارجی شاه و سرمایه گذاری‌های او در خارج از کشور شد و از این طریق پله‌های ترقی را به سرعت طی کرد. او پس از گذراندن دوره‌یی در سفارت ایران در پاکستان به وزارت اطلاعات منصوب شد. هدف آن بود که انصاری به آمریکا فرستاده شود، بیشتر سرمایه گذاری‌های خارجی سهام در آن کشور بود.
[۵] بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۵۳۰، تهران، جاودان، ۷۱.



بعد از سفری که شاه به "ژاپن" داشت انصاری به ایران آمد و چون شاه قبلا سفارش او را کرده بود، سریعا وارد مشاغل مهمی‌ شد؛ از جمله عضویت شورای هواپیمایی کشوری، معاونت ضمانت صنعتی، عضویت شورای سرمایه‌گذاری، نیابت ریاست اتاق بازرگانی و صنایع تهران به او واگذار شد. او در کنار تمام این‌ها در کارخانه خصوصی «فخر ایران» فعالیت می‌کرد و توانست به یکی از شرکای با نفوذ آن کارخانه تبدیل شود و بعد از آن معاون فنی وزیر اقتصاد شد و از آن‌جا به وزارت خارجه منقل شد. "غلام‌عباس آرام" وزیر امورخارجه آن موقع او را برای یک ماموریت کوتاه سیاسی به عنوان سفیر فوق‌العاده به کشورهای آفریقایی فرستاد که سفرش بیش از دو ماه طول نکشید و از آن‌جا بود که به مقام سفارت ایران در پاکستان منصوب شد.
[۶] مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک (آموزگار)، ص۱۳۵، تهران، ۸۲.

در همان روزها بود که جنگ هند و پاکستان شروع شده بود او در این جریان نقش مهمی‌ به عهده داشت و واسطه مذاکرات بین "ایوب‌خان" و شاه شد و هفته‌ای دو بار با هواپیمای خصوصی به تهران می‌آمد و مستقیما با شاه ملاقات و آخرین اطلاعات مربوط به اوضاع جنگ را گزارش می‌داد و پیغام‌های محرمانه "ایوب‌خان" ریس جمهور پاکستان را به شاه بازگو می‌کرد.
[۷] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی، ج۱، ص۲۳۴، تهران، گفتار، ۱۳۸۰.



هوشنگ انصاری در سال ۱۳۴۵ به ایران احضار شد و با رفتن "سرلشگرپاکروان" از «وزارت‌اطلاعات و جهانگردی» هوشنگ انصاری توانست جای او را بگیرد و «وزیراطلاعات و جهانگردی» بشود و باز هم از آن‌جا به عنوان سفیر ایران در آمریکا منصوب شد. تمام این مشاغل فقط کمتر از دو سال به او واگذار شد. انصاری با هوش و ذکاوت خاص خود توانست دارای حساب‌های بانکی میلیاردی، دارای جزیره و هواپیماهای شخصی، مشاورینی مانند "دکتر هنری کیسینجر" وزیر امورخارجه پیشین آمریکا و هم‌چنین صاحب شرکت‌های معتبر شود و در اروپا و آمریکای لاتین به کارخانه سازی و کشاورزی بپردازد.
دوران سفارت هوشنگ انصاری در آمریکا؛ مانند وزارتش در اطلاعات و جهانگردی زود به پایان رسید؛ یعنی کمتر از دو سال از ۱۷ اردیبهشت ۱۳۴۶ تا ۲۵ تیر ۱۳۴۸ او مانند دکتر "علی امینی" سال ۱۳۳۵ مغضوب نشده بود که ماموریت ۴ ساله‌اش را تمام نکند. او می‌توانست یک سال هم در این مقام اضافه خدمت کند؛ اما چون شاه از خدمت او راضی بود به این سبب در زمانی که قصد داشت ایران را به یکی از صنعتی‌ترین کشورهای جهان تبدیل کند. او را از آمریکا فرا خواند انصاری در تاریخ (۲۸ تیر ۱۳۴۸) در کابینه جدید "هویدا" به عنوان وزیر امور اقتصادی (صنایع و بازرگانی معرفی شد
[۸] مرکز بررسی اسناد تاریخی، دولتمردان عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۱۸۲، تهران، ۱۳۸۵.
و در اردیبهشت ۱۳۵۳ در ترمیم کابینه‌ی "هویدا" به عنوان وزیر امور اقتصاد و دارایی وزیر دو وزارتخانه مهم که به خاطر او ادغام کرده بودند، شد. او که فرصت نکرده بود برنامه رونق کار مطبوعات ایران را در «وزارت‌اطلاعات جهانگردی» پیاده کند، ماموریت یافت وسایل پیشرفت صنایع ایران را فراهم کند.
[۹] بهزادی، علی، شبه خاطرات، ص۵۶۰، تهران، زرین، ۱۳۷۷.
و همین‌طور هوشنگ انصاری در هنگام تصدی پست وزارت موفق شد با "هنری‌کسینجر" وزیر امور خارجه آمریکا قرداد ۱۵ میلیارد دلاری امضا کند و هم‌چنین با قردادهای بازرگانی و نظامی‌ با آمریکا، هوشنگ انصاری در تهران ملاقاتهایی که با "هنری‌کیسنجر" داشت، اعلام کرد که ایران به ارزش ۱۰ میلیارد دلار از آمریکا اسلحه خواهد خرید.
[۱۰] بیل، جیمز، شیر و عقاب، ص۲۸۶، مترجم فروزنده جهانشاهی، تهران، فاخته، ۱۳۷۱.



انصاری به خاطر روابط نزدیک خود با بازرگانان و صاحبان صنایع سرشناس آمریکا سخت مشغول کارهای اقتصادی و پول‌ساز بود. انصاری مدیر لایقی بود و اطرافیان کاردانی را انتخاب می‌کرد؛ ولی توانایی عمده او در آن بود که می‌توانست ارتباط سازی کند و با افراد صاحب نفوذ و نزدیک به قدرت، رابطه‌ای محکم برقرار کند هنگامی‌ که انصاری به عنوان «سفیر ایران» در آمریکا در دهه ۱۹۶۰ خدمت می‌کرد با پشتکار زیاد توانست با مقامات بسیار مهم رابطه برقرار کند و این کار را طوری موثر انجام داده که یک گزارش سفارت او را به اختصار چنین توصیف می‌کند: او در خدمت و جلب التفات شاه می‌کوشد... ؛ ولی گفتگو بر سر هر مطلبی که باشد مطمئنا رقم و حساب را فراموش نمی‌کند و او در نهایت دقت و ظرافت سعی داشت از پشتیبانی‌های سیاسی و اقتصادی برخوردار گردد و با شخصیت‌های سیاست خارجی آمریکا چون "کیسینجر" رابطه برقرار کند.
[۱۱] لانه جاسوسی، شماره۷، ص۱۲۱.
درست است که "محمدرضا پهلوی" تاثیر زیادی در پیشرفت روابط ایران و آمریکا داشت؛ ولی در ضمن گروهی از نخبگان سیاسی و سرمایه‌دار ایرانی که شناخت کاملی از "ایلات‌متحده" داشتند، در این کار او را یاری می‌کردند که سه نفر از آن‌ها خیلی شاخص بودند. "اردشیر زاهدی"، "اشرف پهلوی" و هوشنگ انصاری، هر سه آن‌ها با روسای جمهوری آمریکا چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه آشنایی داشتند و با تعداد زیادی از نخبگان سیاسی آمریکا دوستی داشتند. "اردشیر زاهدی" که در آمریکا تحصیل کرده بود از گسترده‌ترین شبکه تماس برخوردار بود، انصاری خیلی بی‌سر و صدا و با حساب پایه‌های پیوند خود را با برگزیدگان اقتصادی و بازرگانی بنا می‌کرد
[۱۲] بیل، جیمز، شیر و عقاب، ص۴۴۶، مترجم فروزنده جهانشاهی، تهران، فاخته، ۱۳۷۱.
و با قاطعیت می‌توان گفت در دهه ۱۹۶۰ که روابط ایران و آمریکا از هر جهت استوارتر شده بود، "اردشیر زاهدی" و هوشنگ انصاری نقش عمده و مهمی‌ در آن داشتند.
[۱۳] نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، ص۳۴۲، تهران، رسا، ۱۳۷۱.



انصاری از سال ۱۳۵۵ به دنبال نخست وزیری بود و به این دلیل بین او و "جمشید آموزگار" اختلاف پیش آمد و از هم انتقادات زیادی می‌کردند. در سال ۱۳۵۶ که شاه زیر فشارهای خارجی و داخلی ناچار شد خود را با برنامه‌های "کارتر" «رییس‌جمهور آمریکا» همراه کند و در ایران فضای باز سیاسی به وجود آورد دو نفر کاندیدای اجرای این برنامه بودند و با استعفای "هویدا" همه او را نخست‌وزیر آینده ایران می‌دانستند؛
[۱۴] طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ج۲، ص۱۸۴، تهران، البرز، ۱۳۷۳.
ولی در لحظات آخر "جمشید آموزگار" از رقیب خود پیش افتاد و انصاری در کابینه "آموزگار" همان سمت سابق «وزیر اقتصاد» را به عهده گرفت و بعد از مرگ اقبال مدیر عامل شرکت ملی نفت شد.
[۱۵] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی، ج۱، ص۲۳۴، تهران، گفتار، ۱۳۸۰.

در اسناد سواک آمده است: «"پارسا" مدیر کل امور اداری سازمان استخدامی‌ کشور از قول "دکتر گودرزی" اظهار می‌داشت روابط ایران و آمریکا سخت تیره گردیده به طوری‌که در حدود دو ماه است از معرفی سفیر خودداری نموده و این تیرگی بیشتر به علت این است که "نیکسون" در نظر دارد "اردشیر زاهدی" نخست‌وزیر شود که توافق عالیه مملکت را نسبت به این موضوع جلب نماید و به همین جهت هم تصمیم دارند؛ اگر فشارهای آمریکا در این مورد زیاد شد هوشنگ انصاری را نخست وزیر کنند».
[۱۶] مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک (آموزگار)، ص۲۷۷، تهران، ۸۲.



وقتی هوشنگ انصاری بعداز درگذشت "دکتر منوچهر اقبال" به عنوان مدیر عامل و «رئیس هیات ‌مدیره» شرکت نفت انتخاب شد همه پیش‌بینی می‌کردند او که در جوش‌دادن معاملات بزرگ استاد بود، قردادهای مهمی‌ با شرکت‌های نفتی بزرگ جهان منعقد خواهد کرد؛ اما ابتکار او در مورد بستن قرداد با شرکت بزرگ نفتی «اکسون» با وجود خوش‌بینی همه جانبه دست‌اندرکاران با شکست رو‌به رو شد. انقلاب تازه شروع شده بود و خارجیان اعتمادی به ثبات وضع ایران نداشتند. این را در آغاز فقط عده‌ی کمی‌ می‌دانستند؛ ولی هوشنگ انصاری یکی از تعداد معدودی بود که این موضوع را فهمیده بود. او که در اوایل سال ۱۳۵۷ در خانه شخصی خود در حصارک شمیران زندگی می‌کرد و در آن روزها از بیماری قلبی رنج می‌برد. در آبان ۱۳۵۷ که به هوشنگ انصاری ماموریت داده شد که برای امضای قرداد نفتی به پاریس برود همان‌جا بستری شد و با این‌که شاه تاکید کرد که برای استراحت و معالجه به ایران بیاید؛ اما با اطلاع داشتن از اوضاع او برای ادامه معالجه به آمریکا رفت و به طور کلی مقیم آن‌جا شد.
[۱۷] بهزادی، علی، شبه خاطرات، ص۵۶۰، تهران، زرین، ۱۳۷۷



۱. مرکز بررسی اسناد تاریخی، دولتمردان عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، تهران، ۱۳۸۵.
۲. بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۵۳۰، تهران، جاودان، ۷۱.
۳. طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ج۲، ص۱۸۳، تهران، البرز، ۱۳۷۳.
۴. مطبوعات عصر پهلوی، مجله سیاه و سپید، تهران، مرکز بررسی اسناد، ۱۳۸۲.
۵. بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۵۳۰، تهران، جاودان، ۷۱.
۶. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک (آموزگار)، ص۱۳۵، تهران، ۸۲.
۷. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی، ج۱، ص۲۳۴، تهران، گفتار، ۱۳۸۰.
۸. مرکز بررسی اسناد تاریخی، دولتمردان عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۱۸۲، تهران، ۱۳۸۵.
۹. بهزادی، علی، شبه خاطرات، ص۵۶۰، تهران، زرین، ۱۳۷۷.
۱۰. بیل، جیمز، شیر و عقاب، ص۲۸۶، مترجم فروزنده جهانشاهی، تهران، فاخته، ۱۳۷۱.
۱۱. لانه جاسوسی، شماره۷، ص۱۲۱.
۱۲. بیل، جیمز، شیر و عقاب، ص۴۴۶، مترجم فروزنده جهانشاهی، تهران، فاخته، ۱۳۷۱.
۱۳. نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، ص۳۴۲، تهران، رسا، ۱۳۷۱.
۱۴. طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ج۲، ص۱۸۴، تهران، البرز، ۱۳۷۳.
۱۵. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی، ج۱، ص۲۳۴، تهران، گفتار، ۱۳۸۰.
۱۶. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک (آموزگار)، ص۲۷۷، تهران، ۸۲.
۱۷. بهزادی، علی، شبه خاطرات، ص۵۶۰، تهران، زرین، ۱۳۷۷



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «هوشنگ انصاری» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۴/۰۳.    






جعبه ابزار