هاؤُمُ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هاؤُمُ:
(هَاؤُمُ اقْرَؤُوا) هاؤُمُ: اسم فعل است.
به گفته ارباب لغت به معنى «خذوا» (بگيريد) مىباشد.
اگر مخاطب جمع مردان باشد
«هاؤم» گفته مىشود و اگر جمع زنان باشد
«هاؤنّ» گفته میشود.
اگر مفرد مذكر باشد
«هاء» (به فتح) و اگر مفرد مؤنث باشد
«هاء» (به كسر) و براى تثنيه
«هائما» گفته مىشود.
راغب در
مفردات مىگويد: «هاء» در معنى گرفتن به كار مىرود و «هات» در معنى دادن است.
ولى صاحب مجمع البيان، كلمه «هاؤم» را به معنى «تعالوا» (بياييد) گرفته است.
به موردی از کاربرد
هاؤُمُ در
قرآن، اشاره میشود:
(فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ) (امّا كسى كه نامه اعمالش را به دست راستش دهند از شدّت شادى فرياد مىزند كه: اى اهل محشر! «نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: در مجمع البيان گفته: كلمه هاؤم امر به چند نفر است و به منزله هاكم است و اگر طرف مرد باشد، مىگويى هاء يا رجل و به دو مرد مىگويى هاؤما يا رجلان و به جمعيتى مىگويى هاؤم يا رجال و به يک زن مىگويى هاء يا امرأة - و همزه را كسره مىدهى و بعد از همزه حرف ياء نمىآورى- و به دو زن مىگويى هاؤما و به چند زن مىگويى هاؤن و اين لغت اهل حجاز است.
و اهل نميم و قيس، در مفرد مذكر مثل اهل
حجاز مىگويند: هاء و به دو نفر مىگويند: هاءا و به جماعت مردان مىگويند: هاؤا و به يک زن هاءى و به چند زن هاؤن.
و بعضى از قبايل عرب به جاى همزه كاف مىآورند، مىگويند: هاک، هاكما، هاكم، هاک، هاكما، هاكن و در همه اين زبانها اين كلمه به معناى بگير است و اين امرى است كه نهى ندارد.
اين
آیه شريفه و ما بعدش تا كلمه خاطئون بيان تفصيلى اختلاف حال مردم در روز
قیامت است، اختلافى كه از حيث
سعادت و
شقاوت دارند و ما در سابق در تفسير
(مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ) گفتارى در معناى دادن كتاب به دست راست
اصحاب یمین داشتيم و ظاهرا خطاب در جمله
(هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ) به
ملائکه باشد و هاء در كلمه كتابيه و همچنين در آخر همه آيات بعدى، هاى وقف است، كه اصطلاحا آن را هاى استراحت مىنامند.
معناى آيه اين است كه: اما كسى كه كتابش به دست راستش داده شده رو به فرشتگان مىكند و مىگويد: بياييد نامه عمل مرا بگيريد و بخوانيد كه چگونه به سعادت من حكم مىكند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «هاؤُمُ»، ج۴، ص۵۶۵.