• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نیت در قرائت خوانساری‌ها

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نیّت ، در سمت و سو دادن به کردار انسان نقش اساسی دارد. نیّت، جوهره کارهای عبادی به شمار می‌آید و درستی و نادرستی عبادت مکلّفان با آن در پیوند مستقیم قرار دارد؛ بدین جهت، شناخت آن به گونه‌ای که فقیهان در دوره‌های فقاهت بحث کرده‌اند، می‌تواند مکلفان را به آنچه از آنان خواسته شده آشنا کند. و تصور ذهنی را که بر اساس آرای گونه‌گون فقیهان پایه‌گذاری شده اصلاح کند و زیاده روی‌هایی که سر از تحیر ، شک و وسوسه در می‌آورد از زندگی نیایش گران بزداید و محققان را در جداسازی قید و بندهایی که در نیّت، نگهداشت آن‌ها واجب است و آنچه از سر احتیاط افزوده شده و آوردن آن بهتر می‌نماید، می‌تواند، یاری رساند.



فقیهان نیز، با توجه به جایگاه مهم نیّت، در تقسیم‌بندی فقه، فقه را به دو بخش سامان داده‌اند: عبادات و معاملات. و بین این دو بخش را به نیّت فرق گذارده‌اند؟
حال نیّت چیست و در چه کارهایی باید به آن گردن نهاد و چگونه باید آورده شود و… همواره بحث مورد نیاز مکلّفان بوده است؛ از این روی فقها به آن توجه ویژه داشته‌اند. فقیهان بیش‌تر بحث‌های مربوط به نیّت را در (وضو) از کتاب طهارت و نیّت نماز در کتاب صلات آورده‌اند. از آن‌جا که اساس و مبانی بحث نیّت در این دو کتاب به شرح بحث شده، در دیگر کتاب‌های عبادی، بحث نیّت، به این دو کتاب، ارجاع داده شده است.


بنابراین، محور اصلی بحث ما نیّت وضو و نماز خواهد بود، ولی ویژه این دو نخواهد بود. بحث نیّت، از جمله مباحث پردامنه‌ای بوده که در عصر خوانساری‌ها محافل علمی دانشوران دینی بدان توجه ویژه داشته‌اند
[۱] آقا رضی الدین خوانساری، نیّت صادقه، مقدمه، چاپ کنگره بزرگداشت آقاحسین خوانساری.
و به انگیزه، آسان کردن کار بر مکلّفان و زدودن وسواس‌ها و جلوگیری از زیاده روی در احتیاط کار‌ی‌ها، در آن گام‌هایی برداشته‌اند. آقا حسین خوانساری در مشارق الشموس، در بحث وضو، به شرح به موضوع پرداخته است. آقا رضی خوانساری رساله نیّت صادقه و آقا جمال خوانساری رساله نیّت و اخلاص را به رشته تقریر در آورده‌اند. از آن‌جا که فقیهان خوانسار، در سلسله آغازگران فصل اعتراض و نقد دیدگاه‌های سخت گیرانه پسینیان در باب نیّت قرار دارند و گام‌های بلندی در راه آسان کردن امر نیّت برداشته‌اند، بایسته می‌نماید که بحث نیّت از نگاه این فقیهان مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در این نوشتار برآنیم، سیر تطور نیّت از آغاز دوره فقاهت شیعه تاکنون و چگونگی رویکرد فقیهان به دیدگاه‌های سخت گیرانه و آسان گیرانه در امر نیّت و نقش خوانساری‌ها را در این میان بنمایانیم.


در آغاز نگارش فقه شیعه، نیّت به گونه‌ای ساده، بسیط و آسان یاب مطرح شد. شماری از فقیهان به خاطر روشنی نیّت در اعمال عبادی و نرسیدن نص خاص درباره چگونگی آن در عبادات، آن را در آثار خود‌ به‌طور کلی و شماری به گونه ویژه مطرح نکرده‌اند: شیخ صدوق (م:۳۸۱هـ. ق.) در المقنع
[۲] شیخ صدوق، المقنع، ج۱، ص۱۵، مؤسسه الامام الهادی.
و شیخ مفید (م:۴۱۳هـ. ق.) در الاشراف
[۳] شیخ مفید، الاشراف، ج۳، ص۲۶، مؤسسه فقه الشیعه.
از نیّت وضو، سخنی به میان نیاورده‌اند. در باب نیّت نماز نیز، شیخ صدوق با این‌که در المقنع، به پاره‌ای از مسائل جزئی نماز پرداخته و در هدایه
[۵] شیخ صدوق، هدایه، ج۱، ص۱۳۱، مؤسسه الامام الهادی.
گونه‌های نمازها را بر شمرده و شیخ مفید در مقنعه،
[۶] شیخ مفید، مقنعه، ج۱۴، ص۱۰۳، چاپ شده در مجموعه مصنفات شیخ مفید.
[۷] ابن‌جنید، الفتاوی لابن الجنید الاسکافی، ج۱، ص۴۴، مکتبة الاسلامی.
باب کیفیة الصلاة و صفتها، را گشوده، اما از نیّت نماز و چگونگی انجام آن، بحث ویژه‌ای به میان نیاورده است. شیخ مفید در مقنعه، بحث نیّت وضو و شماری از فقها، مانند: ابی‌الصلاح حلبی (م:۴۴۷هـ. ق.) در الکافی،
[۸] ابی‌الصلاح حلبی، الکافی، ج۳، ص۲۷.
شیخ طوسی در النهایه، و ابن‌بابویه در فقه الرضا،
[۱۱] ابن‌جنید، الفتاوی لابن الجنید الاسکافی، ج۱، ص۲۷، مکتبة الاسلامی.
که از نیّت سخن به میان آورده‌اند، نیّت را داشتن اخلاص در عمل، یاد خدا، انجام واجب و قصد قربت دانسته‌اند. شیخ مفید، در بحث نیّت وضو می‌نویسد: … والوضوء قربة الی الله تعالی فینبغی للعبد ان یخلص النیة فیه ویجعله لوجه الله.
[۱۲] شیخ مفید، مقنعه، ج۱۴، ص۴۶، چاپ شده در مجموعه مصنفات شیخ مفید.
وضو برای نزدیکی به پروردگار است. سزاوار است بنده در وضو، نیّت خود را خالص گرداند و آن را خالص برای خداوند قرار دهد. سید مرتضی (م:۴۳۶هـ. ق.) در ناصریات،
[۱۳] سید مرتضی، المسائل الناصریات، ج۱، ص۱۳۹.
ابی‌الصلاح حلبی، در الکافی و شیخ طوسی در مبسوط، قید: برطرف کردن حدث، یا مباح شدن ورود در نماز (استباحه) و همچنین قصد واجب بودن وضو و نماز را بر قیدهای پیشین، اخلاص و قصد قربت، افزوده‌اند. ابی‌الصلاح حلبی می‌نویسد: … النیة حقیقتها العزم علیه بصفاته المشروعه لرفع الحدث واستباحة الصلاة لوجوبه قربة الی مکلفه سبحانه.
[۱۵] ابی‌الصلاح حلبی، الکافی، ج۱، ص۱۸۳.
حقیقت نیّت، اراده بر انجام عمل با ویژگی‌های شرعی است که به قصد برطرف شدن حدث و مباح گردیدن نماز و واجب بودن وضو برای تقرب به پروردگار انجام می‌گیرد. سید مرتضی در نیّت نماز می‌نویسد: … من شروطها الشرعیة کونها طاعة وقربة و من شروطها الشرعیة نیة اداء الواجب بها اذا کانت الصلاة واجبة…
[۱۶] سید مرتضی، المسائل الناصریات، ج۳، ص۲۳۱.
از شرط‌های شرعی نماز، قصد پیروی و نزدیکی به خداوند است. از دیگر شرط‌های شرعی نماز، انجام آن به قصد انجام واجب است، زمانی که نماز واجب باشد.


افزوده شدن قیدهای دیگری بر نیّت وضو، پس از شیخ طوسی، از سوی فقیهانی چون: قاضی ابن براج (م:۴۸۱هـ. ق.) در المهذب، ابن‌زهره (م:۵۸۵هـ. ق.) در غنیة،
[۱۸] ابن‌زهره، غنیه، ج۲، ص۳۸۳.
سلیمان صهرشتی ، از فقیهان قرن پنجم، در اصباح الشیعه
[۱۹] سلیمان صهرشتی، اصباح الشیعه، ج۲، ص۴۲۰.
و ابن‌ادریس (م:۵۹۸هـ. ق.) در سرائر مورد پشتیبانی و پیروی قرار گرفت.
افزون بر آنچه فقیهان پیشین، در باب نیّت نماز لازم دانسته بودند. (اخلاص، قصد قربت و نیّت ادای واجب) قیدهای دیگری مانند: تعیین نماز، قصد واجب و مستحب و قصد وجه را افزودند.
ابن‌زهره می‌نویسد: اما نیة الصلاة فواجبة بلاخلاف و کیفیتها ان یرید فعل الصلاة المعیّنه لوجوبها او لکونها ندبا علی الجمله او للوجه الذی کانت کذلک وان عرفه طاعة الله وقربة الیه.
[۲۱] ابن‌زهره، غنیه، ج۴، ص۵۴۰.
نیّت نماز واجب است. در این مسأله مخالفی وجود ندارد. چگونگی نیّت آن است که: مکلف آهنگ انجام نماز معینی را بکند: نماز واجب یا مستحب، یا به قصد وجه؛ یعنی واجب و یا مستحب، از سر طاعت و قرب به خداوند متعال. در این برهه از تاریخ فقاهت شیعه که اندک اندک حوزه بلند آوازه (حله) شکل می‌گیرد و با پرورش فقیهان برجسته‌ای چون: محقق حلی (م: ۶۷۶هـ. ق.) رونق می‌گیرد، بحث‌ها و گفت وگوهای فقهی مسیر رشد و بالندگی را می‌پیمایند. در این بین نیّت نیز، همگام با دیگر بحث‌های فقهی، زوایای گسترده‌تری پیدا می‌کند. مباحث نوینی چون: نیّت جزء عمل یا شرط آن، چگونگی تصویر درست از نیّت، نیّت به خطور قلب ، یا به زبان ، جای خطور ذهنی نیّت در عمل، چگونگی استمرار نیّت در عمل، ادامه نیّت فعلی یا حکمی، حکم پیوسته‌های به نیّت و… در این مقوله‌ها دیدگاه‌های گونه گون و گاه ناسازگار با هم ابراز می‌شود. موضوع نیّت، بیش از پیش، به سمت سخت گیری ره می‌پوید. این حرکت که بیش‌تر برخاسته از حضور پر تلاش و پرتکاپوی فقیهان شیعه در محافل بحث و تدریس اهل سنت و داشتن حوزه‌های تدریس فقه تطبیقی و بهره‌گیری از همه توانایی‌های علمی عصر برای پیشبرد فقه شیعه بود، قید و شرط‌های دست وپاگیر دیگری نیز بر نیّت افزود.
محقق حلی در شرایع الاسلام ، نیّت نماز را با شرایط مشکل‌تری نسبت به فقهای پیشین مطرح می‌کند. وی در حقیقت نیّت، حاضر کردن نماز را، با همه ویژگی‌ها، در ذهن ، با توجه به امور چهارگانه: واجب یا مستحب، قصد قربت، تعیین نماز، ادا یا قضا را شرط دانسته است.
[۲۲] محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۱، ص۷۸، دار الاضواء، بیروت.
محقق در مختصر النافع،
[۲۳] محقق حلی، مختصر النافع، ج۴، ص۸۳۷.
همین نظر را داده و یحیی بن سعید هذلی (م:۶۹۰هـ. ق.) در الجامع للشرایع
[۲۴] یحیی بن سعید هذلی، الجامع للشرایع، ج۴، ص۸۷۱.
از او پیروی کرده است. پس از محقق، علامه حلی (م:۷۲۶هـ. ق.) از فقیهانی است که بیش‌ترین قیدها را به نیّت افزوده و مکلّفان را به‌سختی انداخته است. علامه در آثار فقهی خود، بویژه قواعد الاحکام ، قید و شرط‌هایی را برای نیّت نماز لازم دانسته که در کتاب‌های دیگر فقیهان، بدان اشارت نشده است. وی می‌گوید: در نیّت نماز، مکلف ابتدا باید ذات نماز و صفات واجب آن را در ذهن حاضر کند و پس از آن، انجام آن را با این ویژگی‌ها، با آگاهی به هر یک از کارهای نماز، از روی دلیل یا تقلید، آهنگ کند. این تصویر از نیّت، دشوارترین شکل آن است که پیش از علامه کسی آن را مطرح نکرده است. وی می‌نویسد: النیة… هی القصد الی ایقاع الصلاة المعینة کالظهر مثلاً، او غیرها، لوجوبها او ندبها، اداء وقضاء قربة الی الله ویجب… احضار ذات الصلاة و صفاتها الواجبة فیقصد ایقاع هذه الحاضرة علی الوجوه المذکورة، بشرط العلم بوجه کل فعل اما بالدلیل، او التقلید لاهله.
[۲۵] علامه حلی، قواعد الاحکام، ج۱، ص۳۱، رضی.

پس از علامه حلی، شهید اول (م:۷۸۶هـ. ق.) در اللمعة الدمشقیه والفیه، در تصویر نیّت نماز از محقق و علامه پیروی کرده، ولی در دروس و نفلیه، نیّت قصر و اتمام را در شرایط خاص، افزوده است، چیزی که در بیان علامه از نیّت نیز نیامده بود: نعم یجب التعیین فی صورة اشتباه القصر بالتمام. پس از شهید اول، فقیهانی چونان: محمد بن فهد اسدی حلی (م:۸۴۱هـ. ق.) در المحرر فی الفقه،
[۲۷] محمد بن فهد اسدی حلی، المحرر فی الفقه، ج۲۸، ص۸۳۸.
والموجز الحاوی،
[۲۸] محمد بن فهد اسدی حلی، الموجز الحاوی، ج۲۸، ص۸۶۳.
محقق ثانی (م:۹۴۰هـ. ق.) در جامع المقاصد و شهید ثانی (ش:۹۶۵هـ. ق.) در مسالک الافهام،
[۳۰] شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱، ص۳۶، موسسه معارف اسلامی.
دیدگاه‌های محقق و علامه و شهید اول را در باب نیّت وضو و نماز پذیرفته‌اند و تا آن زمان، دیدگاه مشهور، همان بود. گرچه از برخی دیدگاه‌ها بر می‌آید در همان زمان (دوره متاخران) فقیهانی چونان: رضی الدین بن طاووس، شهید اول، در پاره‌ای از آثار خود و… بوده‌اند که با شیوه مشهور همراهی نداشته‌اند.


در هر صورت، این سخت‌گیری و دقت و احتیاط بیش از حد، صرف نظر از کاستی‌هایی که از جنبه‌های علمی دارد، پیامدهای منفی بسیاری برای دینداران و نیایش گران در پی آورده است. پیش از بیان خرده گیری‌های فقها (از قرن دهم به بعد) و نقد و بررسی دیدگاه‌های متاخران از سوی آنان، به چکیده‌ای از قید و شرط‌هایی که متأخران به اصل نیّت افزوده‌اند نگاهی می‌افکنیم: همان گونه که اشاره شد، در بین پیشینیان، تعبیر مشترک از نیّت، قصد قربت بوده است. منظور اینان این بوده که مکلف، عمل را برای رضای خدا و انجام فرمان او انجام دهد. بر این معنای بسیط نیّت، در وضو و نماز چند قید و شرط به شرح زیر افزوده شده است:
۱. قصد فعل: مکلف باید به روشنی بنمایاند که نماز به جای می‌آورد، نه عمل دیگر.
۲. قصد تعیین فعل:یعنی در نیّت باید به گونه روشن نمازی که گزارده می‌شود، نام برده شود، ظهر ، یا عصر و….
۳. رفع حدث و استباحه: مکلف باید در وضو بر آن باشد که ناپاکی را از خود بزداید و قصد آن را داشته باشد که مباح شود بر او اموری که شرط انجام آن‌ها پاکیزگی است. البته شماری از فقیهان، هم رفع حدث و هم استباحه را در نیّت لازم دانسته‌اند و شماری یکی را کافی دانسته‌اند.
۴. واجب یا مستحب: مکلف باید در نیّت، به روشنی روشن کند که وضو یا نماز واجب به جا می‌آورد، یا مستحب.
۵. قصد وجه: مکلف باید در نظر بگیرد که وضو یا نماز واجب یا مستحب انجام می‌دهد به جهت آن‌که واجب، یا مستحب است.
۶. ادا یا قضا: مکلف باید به هنگام نیّت، ادا و قضای نماز را در نظر داشته باشد.


تمامی این افزوده‌ها در نیّت نماز، در عبارتی کم وبیش جامع از صهرشتی چنین آمده است: فینوی الصلاة لیتمیز ما لیس بصلاة وینوی الظهر لیتمیز من العصر ونحوه وینوی الفرض لیتمیز من الندب وینوی الاداء لیتمیز من القضاء وینوی القربة لیتمیز مما یرآی به….
[۳۲] سلیمان صهرشتی، اصباح الشیعه، ج۴، ص۶۱۶.
مکلف به عمل خود قصد نماز می‌کند، تا از دیگر عمل‌ها، بازشناخته شود. نیّت ظهر می‌کند تا از نماز عصر و به جز آن جدا گردد. واجب بودن نماز را در نیّت می‌آورد، تا از نماز مستحب بازشناخته شود. به قصد ادا نماز می‌گزارد، تا روشن شود، نماز قضا نیست.در نیّت، رضا و خشنودی و نزدیکی به خدا را آهنگ می‌کند، تا کار او از کارهای ریایی بازشناخته شود. افزوده‌های یاد شده از سوی فقیهان برجسته، بویژه فقیهان خوانسار، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.


از محقق اردبیلی (م:۹۹۳هـ. ق.) به بعد نهضتی علمی علیه قیدوبندهای دست و پاگیر در امر نیّت آغاز شد. این حرکت، که با گونه‌ای خرده‌گیری و مخالفت همراه بود، از سوی فقیهانی چونان: محقق سبزواری (م:۱۰۹۰هـ. ق.) محقق خوانساری (م:۱۰۸۹هـ. ق.) آقا جمال الدین خوانساری (م: ۱۱۲۵هـ. ق.) و آقا رضی خوانساری آغاز و از سوی شیخ یوسف بحرانی (م:۱۱۸۶هـ. ق.) و میرزای قمی (م: ۱۲۲۶هـ. ق.) و شیخ مرتضی انصاری (م: ۱۲۸۱هـ. ق.) میرزای شیرازی (م: ۱۳۱۲هـ. ق.) آقا ضیاء الدین عراقی و… پی‌گیری و حمایت شد. اینان دستاوردهای علمی متأخران را در ترازوی سنجش نهاده و در شرح‌ها و حاشیه‌های خود بر آثار آنان و در نگارش‌های مستقل خویش، بسیاری از دیدگاه‌های آنان را، بحث‌ها و جستارهای بدون مبنا و اساس شرعی و بی‌دلیل و اعتبار دانسته و در مقابل به ارائه دیدگاه معتدل در باب نیّت پرداخته‌اند. در این نگرش جدید به نیّت، شماری از فقیهان، به آنچه پیشینیان از اصحاب در چگونگی نیّت، باور داشتند: (اخلاص و قصد قربت) و شماری که گرایش به احتیاط داشتند، تنها به چند عنصر اصلی نیّت، بسنده کردند.
[۳۳] آقا جمال الدین خوانساری، رساله نیّت و اخلاص، ص۱۶.
شماری همچنان پیش رفتند که قصد قربت را که مورد اتفاق همگان بود زیر سؤال برده و آن را بدون دلیل دانستند و بر این باور شدند: قصد قربت با ویژگی که فقیهان بر شمرده‌اند، جز برای مخلصان درخور دسترسی نیست. محقق اردبیلی، نخستین فقیهی که در آسان کردن نیّت گام اساسی برداشت، در مجمع الفائدة والبرهان، اظهار می‌دارد: متأخران، قیدها و شرح‌های بدون دلیل و برهان شرعی، بر نیّت افزوده‌اند، در حالی که نیّت، جز قصد انجام عمل مورد نظر برای خداوند چیز دیگری نیست: ما عرفت وجوب شئ من النیة التی اعتبرها المتأخرون علی التفضیل المذکور فی شئ من العبادات شئ من الادلة إلاّ قصد ایقاع الفعل الخاص مخلصاً للّه (وعدم) وجود نص دال علیها بخصوصها واجزائها و تفصیلها….
[۳۵] محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ج۱، ص۹۹، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
شرحی که متأخران برای نیّت اعتبار کرده‌اند، در هیچ عبادتی هیچ چیز از آن‌ها واجب نیست و هیچ دلیلی از دلیل‌ها بر آن دلالت ندارد. آنچه دلیل بر آن دلالت دارد، تنها قصد انجام عمل خاص است که بدون پیرایه برای خداوند آورده شود، بر ویژگی‌ها وجزء جزء و بخش بخش نیّت، دلیل خاصی وجود ندارد.


محقق سبزواری، سرسختانه و بسیار تند به رویارویی با متأخران پرداخته و تلاش‌های آنان را در جهت سخت‌گیری در نیّت، بدون دلیل معتبر شمرده و این گونه قید و شرط‌های مشکل آفرین را بدعت در شریعت دانسته و این‌که پیشینیان در باب نیّت به شرح سخن نگفته‌اند و آن را سر بسته گذاشته و گذشته‌اند، بدین خاطر بوده که آن را روشن و بی‌نیاز از این قیدها می‌انگاشته‌اند. محقق سبزواری می‌نویسد: ولایخفی ان هذا امر سهل الحصول لایکاد ینفک عنه المکلف حین ارادة الفعل ولهذا یحکی عن علمائنا المتقدمین انهم ما کانوا یذکرون النیة فی کتبهم الفقهیه. بل یقولون… اول واجبات الصلوة تکبیرة الافتتاح الی غیر ذلک وکانه لهذا السبب لم یذکر النیة فی الاخبار الواردة فی بیان حقایق العبادات فی مواقع التعلیم مع تاکد الحاجة الیها وعموم البلوی بها و هذا من اقوی الحجج علی سهولة الخطب فی امر النیة… بما ذکرنا یظهر ان التدقیقات الناشئة بین الناس فی امر النیة من مستحدثات المتأخرین و مبدعاتهم من غیر ان یکون لها ظهور کلاً او بعضاً فی الصدر الاوّل و عدم التوغل فیها اولی واشد.
[۳۶] محقق سبزواری، ذخیرة المعاد، ج۱، ص۲۶۴، آل البیت.
پوشیده نماند، مسأله نیّت امر آسان یابی است و هیچ گاه مکلف به هنگام اراده عمل از آن جدا نیست؛ از این روی، حکایت شده از پیشینیان که آنان نیّت را در کتاب‌های فقهی خویش نمی‌آوردند، بلکه می‌نوشتند… نخستین چیزی که در نماز باید انجام داد، تکبیر شروع است، همین گونه در وضو؛ زیرا نیّت امر آسان یابی است. نیّت در روایاتی که در بیان حقایق عبادات در زمینه آموزش وارد شده، با این‌که نیاز بسیار به آن بوده و مورد ابتلای همگان، سخنی از نیّت به میان نیامده است. این از قوی‌ترین برهان‌ها بر آسان بودن نیّت است… از آنچه بیان کردیم روشن شد، دقت‌هایی که در میان مردم در امر نیّت وجود دارد، از نوآوری‌ها و بدعت‌های متاخران است، بدون این‌که برای آن‌ به‌طور کلی یا جزئی منشائی در صدر اول باشد. بنابراین، غور نکردن در نیّت اولویت دارد.


فقیهان خوانسار نیز، در برابر افزوده‌های متاخران به مخالفت برخاسته و ایراد گرفته‌اند. آقا حسین خوانساری در مشارق الشموس ، قیدهایی را که متاخران به نیّت زده‌اند، افزوده‌هایی می‌داند که از سوی شرع ثابت نشده است: واما عدم تعرض القدماء لامرها فکانه لاجل ان وجوب ماسوی قصد الفعل والقربة من الزیادات التی ذکرها المتاخرون وکذا بعض الشرائط کالمقارنة والاحکام التی یتفرع علی هذه الامور لیست ثابتة….
[۳۷] آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۹۷، موسسه آل البیت.
این که پیشینیان سخن از نیّت به میان نیاورده‌اند، شاید بدین جهت بوده که در نیّت، به جز قصد فعل و تقرب خداوند چیزی را واجب نمی‌دانسته‌اند. آنچه به عنوان شرط در نیّتِ آمده، افزوده‌هایی است که پسینیان آن‌ها را افزوده‌اند همچنین برخی شرایط، مانند همراهی نیّت با عمل و احکامی که از این امور به دست می‌آید، اموری هستند که از سوی شرع ثابت نشده‌اند.
آقا جمال الدین خوانساری، پیرایه‌های نیّت را بی‌اساس دانسته و دلیلی بر اعتبار آن‌ها نمی‌شناسد: در نیّت، به جز قصد به آن فعل و انجام خالصانه و بی‌ریای آن، چیز دیگری اعتبار ندارد. شرط بودن دیگر امور و قید و بندها و شرح‌هایی که متاخران در باب نیّت آورده‌اند، چندان پایه و اساسی ندارند و این است که در کلام پیشینیان، سخنی از نیّت، به میان نیامده است.
[۳۸] آقا جمال الدین خوانساری، رساله نیّت و اخلاص، ص۲۲.
آقا رضی الدین خوانساری (م:۱۱۱۳هـ. ق.) بر این باور است: آنچه پسینیان در باب نیّت گفته‌اند، با آنچه از پیشینیان به ما رسیده بسیار فاصله دارد. پسینیان امر نیّت را مشکل گرفته‌اند، در حالی که نیّت امر آسان‌یابی است و پرداختن به بسیاری از افزوده‌های آن، جهت شرعی ندارد.
[۳۹] آقا رضی الدین خوانساری، نیّت صادقه، ج۱، ص۳۸۸، چاپ کنگره بزرگداشت آقاحسین خوانساری.
فقیهان خوانسار، افزون برخرده گیری‌هایی که به افزوده‌های پسینیان دارند، در جهت آسان کردن امر نیّت، تلاش‌های بسیار ستودنی کردند و به حرکت آسان‌گیری در نیّت شتاب بیش‌تری بخشیدند که اکنون به بررسی دیدگاه‌های آنان می‌پردازیم:

۹.۱ - خوانساری‌ها و نقد دیدگاه‌های پسینیان

آقا حسین خوانساری، در اثر فقهی ارزنده خود: مشارق الشموس فی شرح دروس، بحث نیّت وضو را از دیدگاه شهید اول که نمونه نیّت از منظر پسینیان است مطرح کرده و به بوته نقد و بررسی گذاشته است. وی در تفسیر قصد (قربت)، در برابر متاخران دیدگاه آسانی را برگزیده که به چکیده آن اشاره می‌کنیم: فقیهان (قربت) را به دو گونه تفسیر کرده‌اند:
۱. همراه و هماهنگ با اراده پروردگار؛ یعنی انجام عمل، از آن روی که مورد خشنودی خداست و حکمت آن، شایستگی و سزاواری پروردگار برای عبادت است و عبادت هم شکر نعمت.
۲. تلاش برای رسیدن به جایگاه بلندی در نزد پروردگار، مانند قرب مکانی و رسیدن به ثواب و ترس از عقاب و…. فقیهان معنای نخست را به اتفاق صحیح می‌دانند و در درستی و نادرستی معنای دوم اختلاف نظر دارند.
مشهور پسینیان برآنند: عبادت به قصد طلب ثواب و ترس از عذاب باطل است.
[۴۰] سید محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ج۱۰، ص۶، کتابخانه آیت اللّه مرعشی.
شهید اول در القواعد والفوائد، نظر قطعی فقها می‌داند که عبادت به معنای یاد شده، باطل است. سید رضی الدین طاووس نیز، باطل بودن این گونه عبادت را قطعی دانسته و بر این نظر است: اگر کسی در نیّت قصد طلب ثواب و ترس از عقاب داشته باشد، در نیّت برای رشوه عمل را انجام داده، نه قصد رضای پروردگار و این دلالت می‌کند عمل او خالی از اشکال نیست و مکلف بنده پستی است. این دیدگاه از شهید در دروس نیز استفاده می‌شود؛ چون (قربت) را تنها به معنای اوّل تفسیر کرده است. شهید در القواعد و الفوائد و ذکری تفسیر دوم (قربت) را نیز صحیح دانسته و بر آن است که در هر دو تفسیر، اخلاص، که جان مایه نیّت است، وجود دارد. آقا حسین خوانساری، پس از نقل دیدگاه شهید اوّل و نقد آن، با تمسّک به روایت‌ها، از جمله روایت‌های (من بلغ)
[۴۴] ثقة الاسلام کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۷۲، چاپ دارالتعارف، بیروت.
و روایت امام صادق (ع) درباره درجات سه ‌ ‌گانه عبادت: عبادت از روی ترس، طلب ثواب و عبادت از سر عشق و محبّت به خداوند، نتیجه می‌گیرد: جداسازی قصد از ثواب و ترس از عقاب، مشکل است که جز برای اهل ریاضت‌های بسیار بسیار دشوار، دست یافتنی نیست. وی بر این باور است: تکلیف کردن بر توده مردم مسلمان به عبادت خالص، با شریعت سمحه سهله سازگار نیست؛ از این روی، قربت به معنای دوم را نیز، صحیح شمرده و بالاتر، درستی عبادات را به خاطر هدف‌ها و انگیزه‌های دنیوی مباح، دور از نظر ندانسته است: الظاهر صحة المعنی الثانی ایضاً و عدم البطلان العبادة به بل لایبعد القول بصحة العبادة لطلب الاغراض الدنیویّة المباحة.
[۴۶] آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۸۹، موسسه آل البیت.
از ظاهر چنین بر می‌آید: معنای دوم درست است و عبادتی که به قصد ثواب و ترس از عقاب آورده شود، باطل نیست، بلکه دور نیست درستی عبادت به خاطر رسیدن به هدف‌های دنیوی حلال. آقا جمال الدین خوانساری نیز، در مسأله عبادت به انگیزه ثواب و ترس از عقاب، همانند پدر بزرگوار خود مشی کرده و با دلیل‌ها و گواهان بسیار از آیات قرآن و روایات، ثابت کرده: عبادت به انگیزه‌های یاد شده، درست است و درخواست عبادت خالص از هر انگیزه‌ای غیر رضای خدا از مکلّفان، با شریعت سهله سمحه نمی‌سازد: واگر با آن (قصد قربت) طمع در بهشت و رسیدن به آن یا خوف از جهنم و خلاصی از آن ملحوظ باشد، ظاهر این است که آن هم صحیح است و ضرری به قصد قربت ندارد؛ چه این معنی هم توسل به خداست.
همو در بخش پایانی بحث می‌نویسد: پس چگونه در شریعت مقدسه که به مقتضای آیات کریمه و احادیث شریفه، بنای آن بر کمال سماحت و سهولت گذاشته شده و به هیچ وجه در آن تنگی و حرجی قرار نشده، عامه ناس و کافه مکلفین مأمور باشند به همه عبادات بر آن وجه (خالص برای خدا) و هرگاه اخلال به آن کنند، همه عبادات ایشان فاسد و کاسد بوده، مستحق سخط عظیم و عذاب الیم گردند.
[۴۷] آقا جمال الدین خوانساری، رساله نیّت و اخلاص، ص۱۱.
آقا رضی خوانساری نیز، در این مسأله همان دیدگاه پدر و برادر را دارد.
[۴۸] آقا رضی الدین خوانساری، نیّت صادقه، ج۱، ص۳۹۱، چاپ کنگره بزرگداشت آقاحسین خوانساری.



قصد قربت از بحث‌های اساسی نیّت است. علامه در مختلف ادعای اتفاق کرده که واجب است. محقق خوانساری ، پس از اشاره به سخن علامه، استدلال‌های کسانی که قصد قربت را واجب شمرده‌اند به شرح زیر آورده و به نقد و بررسی آن‌ها پرداخته است:
۱. وما امروا إلاّ لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء ویقیمون الصلوة ویؤتوا الزکوة ذلک دین القیمة. آنان را جز این فرمان ندادند که خدا را بپرستند، در حالی که در دین او، اخلاص می‌ورزند و نمازگزارند و زکات دهند. این است دین درست و راست. گفته‌اند: منظور از (امر) در آیه، به طور انحصاری (امر) به عبادت خالصانه است و از آن‌جا که طبیعت عبادت، مطلق است و بدون اخلاص (مأمور به) قرار نمی‌گیرد، عبادت با اخلاص، مأمور به خداوند است و مکلف باید آن را به این قصد انجام دهد؛ زیرا عبادت بدون فرمانبری خالصانه خداوند باطل است. بنابراین، شرط درستی هر عمل عبادی، آن است که به قصد قربت انجام گیرد. آقا حسین خوانساری، از استدلال به آیه شریفه دو پاسخ می‌دهد:
۱. حصر در (امر) پذیرفته نیست؛ زیرا (لام) در (لیعبدوا) شاید به معنای (باء) نباشد، بلکه (لام) تعلیل باشد که در این صورت، (امر) اختصاص به امر به عبادت خالصانه نخواهد داشت. گیریم که (لام) به معنی (باء) باشد، شاید ادعا شود: این که امر به عبادت، تنها به حال اخلاص تعلق گرفته، از باب بیان آنچه اصل و اساس در عبادت است بوده، تایید بر این مطلب، دستورها و امرهای قرآن کریم است که بیش‌تر آن‌ها به عبادات مربوط نمی‌شود.
۲. بر فرض پذیرش حصر (امر) در آیه شریفه، در عبادت از روی اخلاص، نمی‌پذیریم که اخلاص در (دین) به معنای (قربتی) باشد که فقیهان برآنند؛ زیرا ممکن است (دین) به معنای ملت اسلام باشد و اخلاص در (دین)؛ یعنی برگزیدن آن از سر اخلاص یا شاید (دین) به معنی عبادت باشد، ولی اخلاص، ناروا بودن عبادت غیرخداوند باشد، نه این‌که معنای اخلاص، نبود غرض و هدفی غیر از هماهنگی و همراهی با امر پروردگار باشد. و شاید اخلاص در آیه شریفه، به معنای ترک ریا باشد. در هر صورت، آیه شریفه تنها بر واجب بودن اخلاص، به معنای پرهیز از شرک ، دلالت خواهد داشت. ولی منظور متاخران از قصد قربت، این معنی نیست.
۲. فاعبدوا الله مخلصین.
به این آیه استدلال کرده‌اند: مکلفان امر شده‌اند به عبادت از روی اخلاص و باید برای فرمانبری امر خدا، از سر اخلاص، که همان قصد قربت باشد، خدا را عبادت کنند. محقق خوانساری به استدلال از آیه در باب وضو ، چنین پاسخ می‌دهد: نمی‌پذیریم وضو عبادت باشد. بر فرض که آن را عبادت بدانیم، تفسیر آیه به این صورت که عبادت نکنید خدا را مگر در حال اخلاص، که در حقیقت بازداری از عبادت بدون اخلاص باشد، درست نیست، بلکه معنای آیه، امر به عبادت همراه با اخلاص است و امر هم بر دوام و تکرار دلالت ندارد و در فرمانبری آوردن یک یا چند عمل عبادی از روی اخلاص کافی است، مگر این‌که در این جا به عدم قول به فصل تمسک شود؛ یعنی فقها، یا نیّت به قصد قربت را پذیرفته‌اند یا اخلاص عمل از ریا را و قول سومی که بشود به آن تمسک کرد، در بین نیست. محقق خوانساری، پس از مناقشه در دلیل‌های واجب بودن قصد قربت ، در مقام نظر و استدلال به این نتیجه می‌رسد: دلیل‌های واجب بودن قصد قربت، بر فرض که تمام باشند، بر بیش‌تر از واجب بودن اخلاص به مفهوم پرهیز از شرک و ریا دلالت ندارند: مع انک قد عرفت ان الدلایل التی استدلوا بها علی وجوب القربة انما یدل علی تقدیر تمامها علی وجوب الاخلاص الذی هو اما البرائه من الشرک او الریا ولایدل علی ازید من ذلک.
[۵۱] آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۸۹، موسسه آل البیت.
اما در مقام فتوا شیوه احتیاط را پیشه می‌کند. از شهرت فقها نمی‌گذرد و قصد قربت را در عبادت شرط می‌داند و عبادت بدون آن را عبادت نمی‌داند: قد عرفت عدم تمامیة شئ منها لکن الشهرة العظیمة بین الاصحاب وتتبع الآیات والروایات الواردة فی هذا الباب مما یثمر ظنا بالاشتراط لانه وان امکن المناقشة فی کل من الآیات والروایات لکن یتحدس من جمیعها ان العبادة بدون القربة لیست عبادة خصوصاً مع الرّیا فاذن الاولی الاخذ بالاحتیاط التام. دریافتی که هیچ‌یک از دلیل‌هایی که بر واجب بودن قصد قربت اقامه شده بود، تمام نیست، ولی شهرت سترگ بین فقها و جست وجو در آیات و روایاتی که در این باره رسیده، ظن به شرط بودن قصد قربت در عبادت حاصل می‌شود؛ زیرا اگر چه ممکن است در تمامی آیات و روایات مناقشه شود، ولی از تمامی آن‌ها گمان به این‌که عبادت بدون قصد قربت عبادت نیست، استفاده می‌شود؛ بویژه اگر با ریا همراه باشد. پس در این صورت احتیاط بهتر است.


از ویژگی‌های نیّت که نگهداشت آن را شماری از فقیهان لازم دانسته‌اند، قصد واجب ، یا مستحب است. در واجب بودنِ این شرط در باب نیّت وضو و نماز، دیدگاه‌ها یکسان نیستند. محقق خوانساری، با نقد دیدگاه کسانی که در نیّت، قصد واجب، یا مستحب را واجب دانسته‌اند، این قصد را در وضو و نماز واجب نمی‌داند و بر دیدگاه خود به دلیل‌هایی چون: اصل براءت از قید زاید و صدق انجام فرمان خداوند بدون آن، تمسک کرده است: … لنا الاصل البرأة وصدق الامتثال مع عدم المخرج عن الاصل کما سیظهر من جواب دلیل المخالفین ویؤیده ایضاً بامرهم علیهم‌السلام بالواجبات والمندوبات بطریق واحد من غیر تعرض للوجوب او الندب ولو کان قصد الوجوب او الندب شرط لما کان کذلک….
[۵۳] آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۹۰، موسسه آل البیت.
دلیل ما بر واجب نبودن قصد واجب، یا مستحب، اصل براءت از قید زاید است و صدق انجام فرمان خداوند، بدون آن، با نبود دلیلی که باعث کنار گذاشتن براءت گردد، همان گونه که این مطلب از پاسخ به دلیل مخالفان استفاده می‌شود. دستور یکسان ائمه (ع) به واجبات و مستحبات بدون قید واجب، یا مستحب نیز، دیدگاه ما را تایید می‌کند. اگر واجب، یا مستحب، شرط بود، دستور ائمه (ع) به این دو یکسان نبود. آقا جمال الدین خوانساری نیز، دلیلی که شماری از فقیهان بر نگهداشت قصد واجب، یا مستحب آورده‌اند، ضعیف شمرده است: جمعی از علما قصد وجوب و ندب را هم در کار دانسته‌اند… دلیلی که بر اعتبار این گفته‌اند ضعیف است….
[۵۴] آقا جمال الدین خوانساری، رساله نیّت و اخلاص، ص۱۷.

آقا رضی الدین خوانساری بر این باور است: اگر عمل عبادی، به دو عنوان عرصه صدور نداشته باشد، نگهداشت قصد واجب، یا مستحب واجب نیست، ولی اگر به دو عنوان بشود آن را انجام داد، در این صورت، نگهداشت واجب، یا مستحب لازم است.
[۵۵] آقا رضی الدین خوانساری، نیّت صادقه، ج۱، ص۳۸۷، چاپ کنگره بزرگداشت آقاحسین خوانساری.



از دیگر ویژگی‌های نیّت وضو که پسینیان آن را مطرح کرده‌اند، قصد زدودن ناپاکی و یا مباح شدن اموری که شرط انجام آن‌ها پاکیزگی است، یا هر دو است، در اموری که نیاز به وضوء باشد؛ بویژه نماز. شماری از فقیهان، یکی از این دو و شماری، هر دو را در نیّت وضو شرط دانسته‌اند، محقق خوانساری، هیچ یک از این دو را در نیّت شرط ندانسته است. وی، در ابتدا بر دیدگاه خود از سخن پیشینیان گواه می‌آورد، سپس با دلیل نظر خود را ثابت می‌کند. خوانساری، سخن سید جمال الدین بن طاووس را در البشری، نقل می‌کند که نوشته است: به حدیث متواتر یا آحادی که رفع حدث یا استباحه برای نماز شرط دانسته باشد، دست نیافتیم، ولی از روی یقین این را می‌دانیم که در نیّت وضو، قربت شرط است و اگر این را هم از روی یقین نمی‌دانستیم، آن را از باب سکوت در برابر آنچه خداوند از آن ساکت شده، یادآور نمی‌شدیم.
[۵۶] سید جمال الدین ابن طاووس، البشری، ج۱، ص۹۰.
سپس خوانساری بر نظر خود به دلیل‌هایی چون: اصل برائت از قید زیادتر و صدق فرمانبری بدون قصد رفع حدث یا استباحه و نبود دلیلی که از اصل برائت بخاطر آن دست برداریم، تمسک کرده است: والظاهر القول الاخیر (عدم شرطیت) لاصالة البرأة وصدق الامتثال بدونه و عدم دلیل مخرج عن الاصل. سپس آقا حسین خوانساری دلیل‌های کسانی که قصد رفع حدث یا استباحه را در وضو شرط دانسته‌اند آورده و پاسخ داده و اصل بحث و فروع آن را به شرح و با دقت بسیار پی‌گرفته است و سرانجام می‌نویسد: علی ما اخترناه من عدم اشتراطهما فی الوضوء الواجب للصلوة.
[۵۸] آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۹۰، موسسه آل البیت.
آقا جمال خوانساری در بحث نیّت وضو، بر این باور است: آنچه فقها در باب نیّت وضو شرط دانسته‌اند، مانند: قصد رفع حدث، یا مباح شدن امری که شرط آن به وضوست، یا هر دو، افزودنی‌های فقیهان است و دلیل معتبری بر شرط بودن آن‌ها در دست نداریم: به اعتقاد فقیر… چه دلیلی که بر اعتبار قصد رفع حدث یا استباحت یا هر دو گفته‌اند تمام نیست و اصل آن است که قصد هیچ‌یک از آن‌ها در کار نیست.
[۵۹] آقا جمال الدین خوانساری، رساله نیّت و اخلاص، ص۱۹.
آقا رضی خوانساری نیز قصد رفع حدث یا استباحه یا هر دو را واجب نمی‌داند و دلیل‌های کسانی که آن‌ها را واجب دانسته‌اند، ناتمام می‌شمارد.
[۶۰] آقا رضی الدین خوانساری، نیّت صادقه، ج۱، ص۴۰۹، چاپ کنگره بزرگداشت آقاحسین خوانساری.



از افزوده‌های دیگر، قصد ادا یا قضاست. آقا جمال خوانساری این دیدگاه را نیز قبول ندارد و می‌گوید: آنچه فقها درباره قصد ادا یا قضا گفته‌اند، دلیل معتبری ندارد: آنچه بعضی از علمای ما، رضوان الله علیهم اجمعین، گفته‌اند که مطلقا قصد ادا یا قضا در کار است، دلیلی که اعتماد بر آن توان کرد، ندارد.
[۶۱] آقا جمال الدین خوانساری، رساله نیّت و اخلاص، ص۷.
آقا رضی الدین خوانساری در این گونه موارد، قائل به تفصیل است: اگر در وقت انجام واجب ادا و یا قضا، هر دو ممکن است از مکلف صادر شود، باید یکی را به گونه نشاندار و روشن قصد کند و اگر این گونه نباشد، قصد ادا یا قضا، بر مکلف واجب نیست. فقیهانی که پس از خوانساری‌ها آمده‌اند، از جمله: شیخ یوسف بحرانی (م:۱۱۸۱هـ. ق.) میرزای قمی (م:۱۲۲۱هـ. ق.)
[۶۳] میرزای قمی، جامع الشتات، ج۱، ص۵۷، کیهان.
وحید بهبهانی (م:۱۲۰۵هـ. ق.)
[۶۴] شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲، ص۱۵۰، دار الکتب الإسلامیه، تهران.
سید علی طباطبائی (م:۱۲۳۱هـ. ق.) ملااحمد نراقی (م:۱۲۴۰هـ. ق.)
[۶۶] ملا احمد نراقی، مستند الشیعه، ج۱، ص۸۲، مؤسسه آل البیت.
محمد حسن نجفی (م:۱۲۶۶هـ. ق.)
[۶۷] شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲، ص۱۵۱، دار الکتب الإسلامیه، تهران.
شیخ انصاری (م:۱۲۸۱هـ. ق.)
[۶۸] شیخ اعظم، کتاب الصلوة، ج۶، ص۲۷۴.
و… دیدگاه پسینیان را در باب نیّت، به دیده نقد نگریسته و هر یک با بیانی، شیوه سخت‌گیرانه آنان را بیرون از مسیر اعتدال دانسته و استدلال‌های مبتنی بر عقل و اعتباری را که پایه و اساس استنباط احکام شرعی قرار داده‌اند، بی وجه شمرده‌اند. شیخ یوسف بحرانی می‌نویسد: صرح جملة من اصحابنا بوجوب اشتمال النیه ـ سیّما فی الطهارة والصلاة ـ علی جملة من القیود واختلفوا فیها کمیته و کیفیته و استدلوا علی ذلک بوجوه عقلیة واعتبارات غیرمرضیة لاتصلح لتأسیس الاحکام الشرعیة. شماری از اصحاب ما، به روشنی بیان کرده‌اند: نیّت؛ بویژه نیّت وضو و نماز ، واجب است شامل بخشی از قیدها باشد، ولی در اندازه قیدها و چگونگی آن‌ها، اختلاف دارند. بر این قیدها به دلیل‌های عقلی و اعتباری استدلال کرده‌اند که قانع کننده نیست و این‌ها شایستگی برای استنباط احکام شرعی ندارند. سرانجام تلاش‌های علمی فقها و نقد عالمانه دیدگاه متأخران، نتیجه داد و فقیهان با نگرش نوینی نیّت در عبادات را به بحث گذاشتند و با تحول بنیادین در امر نیّت، انقلاب در آن به وجود آوردند و نیّت به معنای داعی نفسانی به انگیزه الهی را مطرح کردند. این باور از نیّت، در میان فقهای متأخر المتأخرین، پذیرفته شد و گسترش یافت.


منظور فقیهان از نیّت به معنای داعی نفسانی، آن است که: نیّت نماز مثل دیگر کارهای روزانه مکلف: نشست و برخاست، خوردن و آشامیدن، رفت وآمد و… است که بی گمان، هر عاقلی آن‌ها را از سر قصد و نیّت پیشین براساس انگیزه‌ها و اسبابی که او را به سمت عمل به حرکت در می‌آورد، انجام می‌دهد. این امر بسیار طبیعی و مربوط به آفرینش انسان است و از انسان، جدایی ناپذیر. امکان ندارد کسی عملی را خالی از انگیزه درونی انجام دهد، مگر این‌که در اصل انگیزه‌ها و هدف‌هایی که سبب حرکت به سمت عمل می‌شوند، دگرگونی رخ دهد. این داعی درونی، وقتی به انگیزه الهی و از سر اخلاص با عمل درآمیزد، همان نیّت خواهد بود که از مکلف خواسته شده است. بر این اساس تفاوتی بین عبادات و غیر آن‌ها در نیّت نیست، جز به قصد قربت و اخلاص. اگر بخواهیم از این معنای نیّت، ترسیم روشنی ارائه دهیم، می‌گوییم: نیّت نماز بر این مبنی این است که: مکلف هرگاه وقت ظهر، در مثل، فرا رسد، با علم به واجب بودن نماز، چگونگی نماز و هدفی که او را برای به جا آوردن عمل، بر می‌انگیزاند، از جایش بلند می‌شود، وضو می‌گیرد، به مسجد می‌رود، در محل نماز رو به قبله قرار می‌گیرد، اذان و اقامه و سپس تکبیر می‌گوید، نماز را به جای می‌آورد. این نماز، بانیّت قصد قربت، صحیح و شرعی از مکلف صادر شده و هیچ دغدغه‌ای ندارد. بنابراین، در این معنی، دیگر برای مکلف از این ناحیه که نیّت را گفت یا نگفت، بجا و مقارن عمل آورد یا نه؟ تمام ادا کرد یا ناتمام از نیّت که رکن است غفلت کرد یا نکرد؟ و… راحت می‌کند و مکلف را از سرگردانی و وسوسه نجات می‌دهد. چون نیّت از آغاز اندیشه نماز و داخل شدن وقت و داعی بر عمل، به طور ارتکازی در مکلف وجود دارد و تا آخر نماز با او هست و اگر گاهی غفلت عارض شود، لطمه ای به عمل نمی‌زند.
شیخ انصاری در این باره می‌نویسد: امر المرکوز فی الذهن الموجود فی الذهن فی اثناء العمل وهی التی تعبر عنها المتاخرون بالداعی ویجعلونها النیة کما حکی ذلک عن المحقق الاردبیلی
[۷۱] محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ج۱، ص۸۹، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
و شیخنا البهائی
[۷۲] شیخ بهائی، اربعین، ج۱، ص۴۵۳، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
والمحقق صدرالدین الشیرازی
[۷۳] ملاصدرای شیرازی، تفسیر قرآن، ج۵، ص۳۸۵، بیدار.
والمحقق الخوانساری.
[۷۴] آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۸۹، موسسه آل البیت.
وجماعة ممن تأخر عنهم بل استقر علیه المذهب فی هذا العصر.
[۷۵] شیخ انصاری، کتاب الطهارة، ج۱، ص۸۰، آل البیت.
امر ارتکازی ذهنی که در بین عمل در ذهن وجود دارد، همان چیزی است که از آن متاخران (متاخر المتأخرین) تعبیر می‌کنند به داعی و آن را نیّت می‌دانند. همان گونه که این مطلب از محقق اردبیلی و شیخ بهائی و محقق صدرالدین شیرازی و محقق خوانساری و گروهی از کسانی که متأخر از آنان هستند، حکایت شده و بلکه در این زمان، به این معنی از نیّت (داعی) مذهب فقها بر آن استقرار یافته است. به جز فقیهانی که نام آنان برده شد، بسیاری از فقیهان دیگر، نیّت به معنای داعی نفسانی را اختیار کرده‌اند، از جمله: محقق سبزواری ،
[۷۶] محقق سبزواری، ذخیرة المعاد، ج۱، ص۴۶۴، آل البیت.
شیخ یوسف بحرانی،
[۷۷] شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲، ص۱۵۰، دار الکتب الإسلامیه، تهران.
وحید بهبهانی،
[۷۸] وحید بهبهانی، حاشیة المدارک، ج۱، ص۳۹.
میرزا ابوالقاسم قمی ، سید علی طباطبایی،
[۸۰] سید علی طباطبائی، ریاض المسائل، ج۱، ص۱۸، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
ملا احمد نراقی،
[۸۲] ملا احمد نراقی، مستند الشیعه، ج۱، ص۸۲، مؤسسه آل البیت.
شیخ محمد حسن نجفی ،
[۸۳] شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲، ص۱۵۱، دار الکتب الإسلامیه، تهران.
شیخ انصاری،
[۸۴] شیخ اعظم، کتاب الصلوة، ج۶، ص۲۷۴.
میرزا حسن شیرازی ،
[۸۵] میرزای شیرازی، حاشیه نجات العباد، ج۱، ص۱۵۲.
آقا ضیاءالدین عراقی،
[۸۶] آقا ضیاء الدین عراقی، شرح تبصرة المتعلمین، ج۱، ص۱۵۶، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
سید محمد صدر
[۸۷] سید محمد صدر، ماوراء الفقه، ج۱، ص۸۵.
و… باری، در باب نیّت، محورهای بسیار برای بحث وجود دارد، مانند: فرق‌های نیّت به معنای داعی نفسانی و اخطار قلبی، آثار و پیامدهای مثبت نیّت به معنای داعی، اثری که این برداشت بر مباحث فقه به جا نهاده و…. از آنچه بیان کردیم، چگونگی رویکرد فقها به بحث نیّت، بویژه وضو و نماز، از آغاز دوره غیبت تاکنون، روشن گردید. دوران سخت‌گیری و احتیاط‌نگری فقها به مسائل نیّت و عصر آسان‌گیری فقها و نقش خوانساری‌ها در این عرصه، نمایانده شد.


(۱) قرآن کریم.
(۲) آقا رضی الدین خوانساری، نیّت صادقه، چاپ کنگره بزرگداشت آقاحسین خوانساری.
(۳) شیخ صدوق، المقنع، مؤسسه الامام الهادی.
(۴) شیخ مفید، الاشراف، مؤسسه فقه الشیعه.
(۵) شیخ صدوق، هدایه، مؤسسه الامام الهادی.
(۶) شیخ مفید، مقنعه، چاپ شده در مجموعه مصنفات شیخ مفید.
(۷) ابن‌جنید، الفتاوی لابن الجنید الاسکافی، مکتبة الاسلامی.
(۸) ابی‌الصلاح حلبی، الکافی.
(۹) شیخ طوسی، النهایه، دار الکتاب العربی، بیروت.
(۱۰) ابن‌بابویه، فقه الرضا، منسوب به امام رضا (ع)، چاپ کنگره جهانی امام رضا (ع).
(۱۱) سید مرتضی، المسائل الناصریات.
(۱۲) شیخ طوسی، مبسوط، المکتبة المرتضویه.
(۱۳) قاضی ابن براج، المهذب، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
(۱۴) ابن‌زهره، غنیه.
(۱۵) سلیمان صهرشتی، اصباح الشیعه.
(۱۶) ابن‌ادریس حلی، سرائر، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
(۱۷) محقق حلی، شرایع الاسلام، دار الاضواء، بیروت.
(۱۸) محقق حلی، مختصر النافع.
(۱۹) یحیی بن سعید هذلی، الجامع للشرایع.
(۲۰) علامه حلی، قواعد الاحکام، رضی.
(۲۱) شهید اول، دروس، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
(۲۲) محمد بن فهد اسدی حلی، المحرر فی الفقه.
(۲۳) محمد بن فهد اسدی حلی، الموجز الحاوی.
(۲۴) محقق ثانی، جامع المقاصد، آل البیت.
(۲۵) شهید ثانی، مسالک الافهام، موسسه معارف اسلامی.
(۲۶) آقا جمال الدین خوانساری، رساله (نیّت و اخلاص).
(۲۷) آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، موسسه آل البیت.
(۲۸) محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
(۲۹) محقق سبزواری، ذخیرة المعاد، آل البیت.
(۳۰) سید محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، کتابخانه آیت اللّه مرعشی.
(۳۱) شهید اول، القواعد والفوائد، مفید، قم.
(۳۲) شهید اول، ذکری، آل البیت.
(۳۳) ثقة الاسلام کلینی، اصول کافی، چاپ دارالتعارف، بیروت.
(۳۴) سید جمال الدین ابن طاووس، البشری.
(۳۵) میرزا ابوالقاسم قمی، غنائم الایام، دفتر تبلیغات اسلامی.
(۳۶) میرزای قمی، جامع الشتات، کیهان.
(۳۷) شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، دار الکتب الإسلامیه، تهران.
(۳۸) وحید بهبهانی، حاشیة المدارک.
(۳۹) سید علی طباطبائی، ریاض المسائل، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
(۴۰) ملا احمد نراقی، مستند الشیعه، مؤسسه آل البیت.
(۴۱) شیخ اعظم، کتاب الصلوة.
(۴۲) شیخ یوسف بحرانی، حدائق الناضره، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
(۴۳) شیخ بهائی، اربعین، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
(۴۴) ملاصدرای شیرازی، تفسیر قرآن، بیدار.
(۴۵) شیخ انصاری، کتاب الطهارة، آل البیت.
(۴۶) میرزای شیرازی، حاشیه نجات العباد.
(۴۷) آقا ضیاء الدین عراقی، شرح تبصرة المتعلمین، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
(۴۸) سید محمد صدر، ماوراء الفقه.


۱. آقا رضی الدین خوانساری، نیّت صادقه، مقدمه، چاپ کنگره بزرگداشت آقاحسین خوانساری.
۲. شیخ صدوق، المقنع، ج۱، ص۱۵، مؤسسه الامام الهادی.
۳. شیخ مفید، الاشراف، ج۳، ص۲۶، مؤسسه فقه الشیعه.
۴. شیخ صدوق، المقنع، ج۱، ص۹۱، مؤسسه الامام الهادی.    
۵. شیخ صدوق، هدایه، ج۱، ص۱۳۱، مؤسسه الامام الهادی.
۶. شیخ مفید، مقنعه، ج۱۴، ص۱۰۳، چاپ شده در مجموعه مصنفات شیخ مفید.
۷. ابن‌جنید، الفتاوی لابن الجنید الاسکافی، ج۱، ص۴۴، مکتبة الاسلامی.
۸. ابی‌الصلاح حلبی، الکافی، ج۳، ص۲۷.
۹. شیخ طوسی، النهایه، ج۱، ص۱۵، دار الکتاب العربی، بیروت.    
۱۰. ابن‌بابویه، فقه الرضا، ج۱، ص۱۰۵، منسوب به امام رضا (ع)، چاپ کنگره جهانی امام رضا (ع).    
۱۱. ابن‌جنید، الفتاوی لابن الجنید الاسکافی، ج۱، ص۲۷، مکتبة الاسلامی.
۱۲. شیخ مفید، مقنعه، ج۱۴، ص۴۶، چاپ شده در مجموعه مصنفات شیخ مفید.
۱۳. سید مرتضی، المسائل الناصریات، ج۱، ص۱۳۹.
۱۴. شیخ طوسی، مبسوط، ج۱، ص۱۹، المکتبة المرتضویه.    
۱۵. ابی‌الصلاح حلبی، الکافی، ج۱، ص۱۸۳.
۱۶. سید مرتضی، المسائل الناصریات، ج۳، ص۲۳۱.
۱۷. قاضی ابن براج، المهذب، ج۱، ص۴۳، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.    
۱۸. ابن‌زهره، غنیه، ج۲، ص۳۸۳.
۱۹. سلیمان صهرشتی، اصباح الشیعه، ج۲، ص۴۲۰.
۲۰. ابن‌ادریس حلی، سرائر، ج۱، ص۹۸، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.    
۲۱. ابن‌زهره، غنیه، ج۴، ص۵۴۰.
۲۲. محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۱، ص۷۸، دار الاضواء، بیروت.
۲۳. محقق حلی، مختصر النافع، ج۴، ص۸۳۷.
۲۴. یحیی بن سعید هذلی، الجامع للشرایع، ج۴، ص۸۷۱.
۲۵. علامه حلی، قواعد الاحکام، ج۱، ص۳۱، رضی.
۲۶. شهید اول، دروس، ج۱، ص۱۶۶، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.    
۲۷. محمد بن فهد اسدی حلی، المحرر فی الفقه، ج۲۸، ص۸۳۸.
۲۸. محمد بن فهد اسدی حلی، الموجز الحاوی، ج۲۸، ص۸۶۳.
۲۹. محقق ثانی، جامع المقاصد، ج۲، ص۲۱۸، آل البیت.    
۳۰. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱، ص۳۶، موسسه معارف اسلامی.
۳۱. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱، ص۱۹۶، موسسه معارف اسلامی.    
۳۲. سلیمان صهرشتی، اصباح الشیعه، ج۴، ص۶۱۶.
۳۳. آقا جمال الدین خوانساری، رساله نیّت و اخلاص، ص۱۶.
۳۴. آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۹۸، موسسه آل البیت.    
۳۵. محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ج۱، ص۹۹، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
۳۶. محقق سبزواری، ذخیرة المعاد، ج۱، ص۲۶۴، آل البیت.
۳۷. آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۹۷، موسسه آل البیت.
۳۸. آقا جمال الدین خوانساری، رساله نیّت و اخلاص، ص۲۲.
۳۹. آقا رضی الدین خوانساری، نیّت صادقه، ج۱، ص۳۸۸، چاپ کنگره بزرگداشت آقاحسین خوانساری.
۴۰. سید محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ج۱۰، ص۶، کتابخانه آیت اللّه مرعشی.
۴۱. آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۸۹، موسسه آل البیت.    
۴۲. شهید اول، القواعد والفوائد، ج۱، ص۷۷، مفید، قم.    
۴۳. شهید اول، ذکری، ج۲، ص۱۰۴، آل البیت.    
۴۴. ثقة الاسلام کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۷۲، چاپ دارالتعارف، بیروت.
۴۵. ثقة الاسلام کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۸۴، چاپ دارالتعارف، بیروت.    
۴۶. آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۸۹، موسسه آل البیت.
۴۷. آقا جمال الدین خوانساری، رساله نیّت و اخلاص، ص۱۱.
۴۸. آقا رضی الدین خوانساری، نیّت صادقه، ج۱، ص۳۹۱، چاپ کنگره بزرگداشت آقاحسین خوانساری.
۴۹. بیّنه/سوره۹۸، آیه۵.    
۵۰. زمر/سوره۳۹، آیه۱۱.    
۵۱. آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۸۹، موسسه آل البیت.
۵۲. آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۹۷، موسسه آل البیت.    
۵۳. آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۹۰، موسسه آل البیت.
۵۴. آقا جمال الدین خوانساری، رساله نیّت و اخلاص، ص۱۷.
۵۵. آقا رضی الدین خوانساری، نیّت صادقه، ج۱، ص۳۸۷، چاپ کنگره بزرگداشت آقاحسین خوانساری.
۵۶. سید جمال الدین ابن طاووس، البشری، ج۱، ص۹۰.
۵۷. آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۹۰، موسسه آل البیت.    
۵۸. آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۹۰، موسسه آل البیت.
۵۹. آقا جمال الدین خوانساری، رساله نیّت و اخلاص، ص۱۹.
۶۰. آقا رضی الدین خوانساری، نیّت صادقه، ج۱، ص۴۰۹، چاپ کنگره بزرگداشت آقاحسین خوانساری.
۶۱. آقا جمال الدین خوانساری، رساله نیّت و اخلاص، ص۷.
۶۲. میرزا ابوالقاسم قمی، غنائم الایام، ج۲، ص۴۵۴، دفتر تبلیغات اسلامی.    
۶۳. میرزای قمی، جامع الشتات، ج۱، ص۵۷، کیهان.
۶۴. شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲، ص۱۵۰، دار الکتب الإسلامیه، تهران.
۶۵. سید علی طباطبائی، ریاض المسائل، ج۱، ص۲۲۲، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.    
۶۶. ملا احمد نراقی، مستند الشیعه، ج۱، ص۸۲، مؤسسه آل البیت.
۶۷. شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲، ص۱۵۱، دار الکتب الإسلامیه، تهران.
۶۸. شیخ اعظم، کتاب الصلوة، ج۶، ص۲۷۴.
۶۹. شیخ یوسف بحرانی، حدائق الناضره، ج۲، ص۱۸۳، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.    
۷۰. شیخ یوسف بحرانی، حدائق الناضره، ج۲، ص۱۷۴، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.    
۷۱. محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ج۱، ص۸۹، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
۷۲. شیخ بهائی، اربعین، ج۱، ص۴۵۳، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
۷۳. ملاصدرای شیرازی، تفسیر قرآن، ج۵، ص۳۸۵، بیدار.
۷۴. آقا حسین خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۸۹، موسسه آل البیت.
۷۵. شیخ انصاری، کتاب الطهارة، ج۱، ص۸۰، آل البیت.
۷۶. محقق سبزواری، ذخیرة المعاد، ج۱، ص۴۶۴، آل البیت.
۷۷. شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲، ص۱۵۰، دار الکتب الإسلامیه، تهران.
۷۸. وحید بهبهانی، حاشیة المدارک، ج۱، ص۳۹.
۷۹. میرزا ابوالقاسم قمی، غنائم الایام، ج۲، ص۴۵۴، دفتر تبلیغات اسلامی.    
۸۰. سید علی طباطبائی، ریاض المسائل، ج۱، ص۱۸، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
۸۱. سید علی طباطبائی، ریاض المسائل، ج۱، ص۲۲۲، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.    
۸۲. ملا احمد نراقی، مستند الشیعه، ج۱، ص۸۲، مؤسسه آل البیت.
۸۳. شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲، ص۱۵۱، دار الکتب الإسلامیه، تهران.
۸۴. شیخ اعظم، کتاب الصلوة، ج۶، ص۲۷۴.
۸۵. میرزای شیرازی، حاشیه نجات العباد، ج۱، ص۱۵۲.
۸۶. آقا ضیاء الدین عراقی، شرح تبصرة المتعلمین، ج۱، ص۱۵۶، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
۸۷. سید محمد صدر، ماوراء الفقه، ج۱، ص۸۵.



مجله فقه دفتر تبلیغات اسلامی قم، برگرفته از مقاله «نیت در قرائت خوانساری‌ها»، شماره۱۲.    




جعبه ابزار