نَسْلَخُ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَسْلَخُ: (نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ) تعبير
«نَسْلَخُ» از مادّه «
سلخ» (بر وزن بلخ) كه در اصل، به معناى «كندن پوست حيوان» است
، تعبير لطيفى است، گويى روشنايى
روز، همچون لباس سفيدى است كه بر تن
شب پوشانيده شده، به هنگام
غروب آفتاب اين لباس را از تن او همچون پوستى مىكنند، تا باطن و درون او آشكار گردد.
(وَ آيَةٌ لَّهُمْ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ) (شب نيز براى آنها نشانهاى است (از عظمت خدا)؛ ما روز را از آن برمىگيريم، در اين هنگام آنان در تاريكى فرو مىروند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: در اين معنا هيچ شكى نيست كه: آيه شريفه مىخواهد به پديد آمدن ناگهانى شب به دنبال روز اشاره كند، و كلمه
نسلخ از مصدر
سلخ است كه به معناى بيرون كشيدن است، به همين جهت با كلمه من متعدى شده، چون، اگر به معناى كندن بود، هم چنان كه در عبارت
سلخت الاهاب عن الشاة-
پوست را از
گوسفند كندم به اين معنا است (و به همين جهت كسى را كه شغلش اين كار است
سلاخ مىگويند)، مىبايستى در آيه مورد بحث هم با كلمه عن متعدى شده باشد، پس از اينكه با كلمه من متعدى شده مىفهميم كه
سلخ در اين آيه به معناى بيرون كشيدن است، نه كندن.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «نَسْلَخُ»، ص۵۸۶.