نورالدین بن نعمتالله جزایری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جزایری، نورالدین،
محدّث،
ادیب و
لغوی امامی در قرن دوازدهم است.
نام صحیح وی نورالدین است
اما، برخی
تذکرهنویسان به اشتباه نام او را علی و لقبش را نورالدین ذکر کردهاند.
منشأ این اشتباه،
خوانساری است که احتمالاً وی را با سیدنورالدین علیبن علیبن حسینبن ابیالحسن موسوی عاملی (متوفی ۱۰۶۸) خلط کرده است.
نورالدین در ۱۰۸۸ در
شوشتر بهدنیا آمد.
وی بزرگترین فرزند
سید نعمتاللّه جزایری ، محدّثِ نام آور شیعی، بود.
مقدمات
علوم دینی را نزد پدرش آموخت، سپس برای ادامه تحصیل به
اصفهان رفت و از محضر عالمان آن دیار بهره فراوان برد.
در اصفهان جزو نزدیکانِ
شاهحسین صفوی گردید و به فرمان وی کتابهایی نوشت.
نورالدین در
کودکی ، در سفری به
مشهد مقدّس، با شیخحرِّ عاملی، محدّث پرآوازه شیعی (متوفی ۱۱۰۴)، ملاقات و از وی اجازه روایی اخذ کرد.
وی پس از اتمام تحصیلات، به شوشتر بازگشت و پس از وفات پدرش عهدهدار وظایف شرعی و دینی شد
و خیلی زود
مرجع و مقتدای عام و خاص گشت.
حزین لاهیجی (متوفی ۱۱۸۰)، که در همین دوره از شوشتر دیدن کرده، نورالدین جزایری را فاضل خوانده و وی را در زمره اعیان و بزرگانِ آن شهر ذکر کرده است.
نورالدین، که روزگاری را صرف تدریس علوم دینی کرده بود،
به شهرهای
ایران و
حجاز و
عراق سفر و با عالمان و اعیان و بزرگان دیدار کرد.
به نوشته شوشتری،
در حمله
نادرشاه به شوشتر و کشتار عدهای از اهالی آن شهر، جزایری به دیدار نادرشاه رفت و او را بهسبب
ظلم و
تعدی در
حق مردم، نکوهش کرد.
به نظر میرسد که این گزارش صحت نداشته باشد، زیرا هیچ یک از مورخان معاصر جزایری از این ملاقات سخنی به میان نیاوردهاند و تذکرهنویسان دورههای بعد
نیز به تکرار سخنان
عبداللطیف شوشتری اکتفا کردهاند؛ حال آنکه وی در باره خاندان جزایری سخنان مبالغهآمیز بسیار گفته است.
نورالدین در همین دوره
عزلت گزید و از معاشرت با مردم پرهیز کرد.
وی در شب ششم
ذیحجه ۱۱۵۸ در شوشتر درگذشت و، مطابق وصیتش، در جوار مسجدجامع به خاک سپرده شد.
آرامگاهش در آن شهر
زیارتگاه است.
نورالدین پنج
دختر و هشت
پسر داشت.
فرزندان وی، به سبب نامِ پدرشان، به
سادات نوریه مشهور شدهاند
اما، جعفر اَعرَجی احتمال داده است که سبب این نامگذاری، انتساب آنان به سیدنورالدینبن سعداللّه از نوادگان
حضرت موسیبن جعفر علیهماالسلام) باشد،
ولی محمد جزایری
این قول را چندان درست نمیداند.
مهمترین مشایخ نورالدین جزایری در حدیث عبارت بودهاند از:
محمدبن حسن
حرّعاملی که در ۱۰۹۸، هنگامی که نورالدین کمتر از ده سال داشت، به وی
اجازه حدیث داد.
سید نعمتاللّه جزایری ، علاوه بر دادن اجازه روایت، از استادان وی نیز بهشمار میآید،
چنانکه سیدنورالدین در نسخهای از مختصر نافع بهخط خود در ۱۱۰۴، به
قرائت کتاب مذکور نزد پدرش اشاره کرده است.
میرمحمدباقر خاتونآبادی (متوفی ۱۱۲۷، از عالمان و مدرّسان برجسته اصفهان) و
میرمحمدصالح خاتونآبادی (متوفی ۱۱۲۶، از شاگردان برجسته و داماد
علامه مجلسی) نیز از استادان نورالدین بودند.
دیگر استادانِ وی ناشناختهاند.
نورالدین شاگردان بسیاری پرورش داد که در کتابهای
تراجم بهشماری از آنها اشاره شده است،
از آن جملهاند:
چهار تن از فرزندانش یعنی حسین و مرتضی و رضی و بهویژه عبداللّه
نصراللّه حائری، از مشاهیر عالمان
کربلا ، که نورالدین در
شوال ۱۱۵۴ به وی اجازه حدیث داد
علیبن علی نجار شوشتری، از عالمان و پارسایان شوشتر، که سید عبداللّه جزایری
از وی بسیار تجلیل کرده است؛ و خواجهافضلبن خواجهعلی شوشتری (متوفی ۱۱۵۴) که، به نوشته عبداللّه جزایری،
در
علم موسیقی و تألیف نَغَمات بینظیر بوده است.
نورالدین در
فقه و
حدیث و
لغت ، کتابها و رسالههای متعددی نوشته است، از جمله: اخلاق سلطانی، در شرح و ترجمه فارسی باب طهارت کتاب
النخبة فی الحکمة العملیة و الاحکام الشرعیة تألیف
فیض کاشانی ، که آن را به فرمان
شاهحسین صفوی به
فارسی ترجمه و شرح کرده است
انشاء الصلوات و التحیات باقتباس آیه النور یا
دوازده امام ،
که رسالهای مختصر در
صلوات بر
چهارده معصوم علیهمالسلام است و
عبداللطیف شوشتری و محمدعلی کشمیری
تمام آن را نقل کردهاند؛
تحفة الاولیاء فی ترجمه قصص الانبیاء و المرسلین الموسوم بالنورالمبین، که ترجمهای از
قصص الانبیاء سیدنعمتاللّه جزایری است، شامل یک مقدمه و ۳۲ باب
ترجمه حدیث وصیت
هشام حلّ بعض الاحادیث المشکلة یا حل الاخبار، در شرح و بیان برخی احادیث مشکل
الرسالة الطهوریة یا رساله فی احکام الطهارات، که آن را به دستور شاهحسین صفوی نوشته است
السیفیة، رسالهای مختصر در قالب معماست که آن را در پاسخ به الرسالة القوسیة اثر کمالالدین اسماعیل اصفهانی (متوفی ۶۳۹)
نگاشته و در پایان کتاب
فروق اللغات آورده است
کتابی ناتمام در
نحو که در آن به تفصیل به مباحث دانش
نحو پرداخته است.
سیداحمد حسینی اشکوری،
رساله اضداد لغوی را در زمره تألیفات نورالدین بر شمرده است.
این رساله به
فارسی است و در آن گزیدهای از اضداد رضیالدین صَغانی (متوفی ۶۵۰) آمده است.
این رساله به درخواست نواب مهرعلیخان ترجمه و تدوین شده است.
البته در بخش پایانی کتاب
فروق
اللغات، فصلی مستقل با عنوان اضداد منقول از رضیالدین صغانی ملحق شده که به
عربی است.
کتاب
فروق
اللغاتفیالتمییز بینمُفادالکلمات، مشهورترین اثر نورالدین جزایری، به اختصار به
فروق نیز مشهور است
درمشار، ج ۶، ص ستون ۶۲۹، ضبط «فروغ» اشتباه است).
خوانساری
به اشتباه این کتاب را از تألیفات پدر نورالدین دانسته است.
جزایری در این اثر از شیوه ابراهیمبن علی کفعمی (متوفی ۹۰۵) در کتاب لُمَعُ البَرْق فی معرفة
الفَرْق، پیروی کرده است.
روش تدوین کتاب
فروق
اللغات الفبایی، با رعایت حرف اول واژهها نه ریشه آنهاست.
این کتاب بخش دومی دارد که در آن به صورت موضوعی (نه الفبایی) به بعضی از «
فروق لغوی» اشاره شده است و از این حیث با شیوه نگارش فقهاللغه عبدالملک ثعالبی شباهت دارد.
نورالدین در همین بخش
به بررسی
لغات اضداد و نیز لغاتی که معنای آنها به تبع تغییر حرکاتشان تغییر مییابد پرداخته است.
فروق
اللغات پیوستی نیز دارد که در آن مطالب گوناگونی در
ادبیات و
لغت مطرح شده است، مانند چند
خطبه و
لغز و قطعهای ادبی که به شیوه مقامات نگاشته شده است.
این مطالب موضوعات مختلفی دارند، از جمله برانگیختن مردم برای
جهاد با افغانها همزمان با ورود طهماسب دوم صفوی به
اصفهان و شکست اشرف افغان از سپاه طهماسبقلی (نادرشاه) در جمادیالاولی ۱۱۴۲).
نورالدین جزایری در مقدمه این کتاب،
با بیان وجود تفاوت میان واژههای مترادف در
زبان عربی ، نظر قائلان به ترادف را نقد کرده است.
سخنان و دلایل جزایری در این زمینه، یادآور سخنان لغوی مشهور، ابوهلال عسکری، در مقدمه کتاب
الفروق اللغویة
است.
جزایری همچنین در مقدمه این کتاب
سبب تألیف آن را فقدان کتابهایی مدون در این زمینه معرفی کرده است.
این سخن، باتوجه به کتابهای معتبری که در این زمینه نوشته شده (از جمله الالفاظ المترادفة ابوالحسن علیبن عیسی رمّانی، و ما اختلفت الفاظه واتفقت معانیه اَصمعی و کتاب
الفرق ثابتبن ابیثابت) چندان توجیهپذیر نیست.
روش جزایری در نگارش کتاب
فروق
اللغات ــ که خود از آن به قانون تعبیر کرده
به وضوح متأثر از روشهای معمول در
فقه است.
بدینترتیب که پس از ذکر تفاوتهای میان واژهها، به
کتاب ،
سنّت یا کاربردهای زبانی استناد کرده، چنانکه به آرا و اصطلاحات
فقیهان نیز توجه کامل داشته است.
خصلت و گرایش حدیثی وی در سراسر کتاب آشکار است.
در کتاب
فروق
اللغات، برای بیان
فروقلغوی، به کتب
ادعیه مأثور، از جمله
صحیفه سجادیه ، نیز استناد شده است.
جزایری در این کتاب، علاوه بر کتابها و مجموعههای حدیثی، از کتابهای
تفسیر و آثار مفسرانی چون
زمخشری ،
بیضاوی و به ویژه
طبرسی ، بهره فراوان برده است.
همچنین به پارهای کتابهای
لغت و
ادب ، مانند دُرّة الغَوّاصِ حریری،
قاموساللغه فیروزآبادی
و اَدَبُ الکاتبِ
ابنقتیبه ،
استناد کرده است.
هانری لامنس ، شرقشناس بلژیکی (متوفی ۱۳۱۶ ش/ ۱۹۳۷)، در ۱۳۰۶/ ۱۸۸۹ کتابی با عنوان فرائد اللغة فی
الفروق منتشر کرده که در نگارش آن از کتاب
فروق نورالدین جزایری بهره برده است.
ظاهراً لامنس بخش اعظم کتاب جزایری را در کتاب خود عیناً درج کرده
و در موارد بسیاری نیز به کتاب جزایری اشاره کرده است.
علاوه بر این، اوگوست هافنر با همکاری لویس شیخو، در ۱۳۳۲/۱۳۷۵ مجموعه رسالههایی را در لغت عربی با عنوانِ البلغة فی شذور اللغة منتشر کردهاند که رسالة فی المؤنّثات السماعیة نورالدین جزایری از جمله آنهاست
(نام نورالدین در آن به غلط نورالدین محمدبن نعمه اللّه درج شده است).
این رساله، چنانکه گردآوردندگان کتاب
اشاره کردهاند، بخشی از کتاب
فروق
اللغات است.
فروق
اللغات نخستینبار در ۱۲۷۴ به گونهای ناقص، همراه با کتابهای السّامی فیالاسامی میدانی، سرّالادب فی مجاری لغه (کلام) العربِ
ثعالبی و شرح قصیده
کعببن زهیر به چاپ رسید.
سپس در ۱۳۸۰، با تحقیق و مقابله اسداللّه اسماعیلیان و بر اساس دو نسخه خطی و نیز نسخه چاپ شده، در
تهران چاپ شد.
سرانجام، این کتاب به کوشش محمد رضوانالدایه، از سوی رایزن فرهنگی ایران در
دمشق ، منتشر گردید.
چاپی هم از این کتاب به همراه کتاب ابوهلال عسکری، تحت عنوان
معجمالفروق اللغوّیة در ایران (
قم ۱۴۱۲) صورت گرفته است.
گفتنی است که ظاهراً در نسخه خطی، در پایان امثال منظوم،
افتادگی وجود دارد که مصحح به آن اشاره نکرده؛ اما، در چاپ
نجف ابیات منظومه تا پایان ذکر شده و پس از آن، فصل قطعات منثور آمده است.
ضمناً، چاپهای این کتاب در تهران و
نجف و دمشق، در ترتیب مطالب اختلافات فراوانی دارند.
(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیفالشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: الکواکب المنتشرة فیالقرنالثانی بعدالعشرة، چاپ علینقی منزوی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۳) جعفربن محمد اعرجی، مناهل الضرب فی انساب العرب، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۳۷۷ ش.
(۴) فردینان توتل، «الاب هنری لامنس: ۱۸۶۲ـ۱۹۳۷»، المشرق، سال ۳۵ (نیسان ـ حزیران ۱۹۳۷).
(۵) عبداللّهبن نورالدین جزایری، الاجازة الکبیرة، چاپ محمد سمامی حائری، قم ۱۴۰۹.
(۶) عبداللّهبن نورالدین جزایری، کتاب تذکره شوشتر، اهواز: کتابفروشی صافی.
(۷) محمد جزایری، شجره مبارکه یا برگی از تاریخ خوزستان: در بیان انساب و احوال سادات نوریه (خاندان جزائری) و بزرگان خوزستان، ج۱، اهواز ۱۳۹۷.
(۸) محمد جزایری، نابغه فقه و حدیث: سیدنعمتاللّه جزائری، قم ۱۴۱۸.
(۹) نورالدینبن نعمة اللّه جزایری، رساله فی المؤنّثات السماعیة، در البلغة فی شذوراللغة، چاپ اوگوست هافنر و لویس شیخو، بیروت ۱۹۱۴.
(۱۰) نورالدینبن نعمة اللّه جزایری،
فروق اللغات فی التمییز بین مفاد الکلمات، چاپ محمد رضوان الدایه، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۱۱) حاجی خلیفه.
(۱۲) محمدعلی بن ابیطالب حزین، تاریخ و سفرنامه حزین، چاپ علی دوانی، تهران ۱۳۷۵ش.
(۱۳) احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخههای خطی مرکز احیاء میراث اسلامی، قم ۱۳۷۷ ش.
(۱۴) خوانساری.
(۱۵) علیرضا ذکاوتی قراگزلو، «طیف معنایی: تفاوتهای باریک در معانی کلمات»، نشر دانش، سال۸، ش۲ (بهمن و اسفند ۱۳۶۶).
(۱۶) یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربـّة، قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
(۱۷) عبداللطیفبن ابیطالب شوشتری، تحفة العالم.
(۱۸) و، ذیلالتحفة، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۹) حسنبن عبداللّه عسکری،
الفروق اللغویة، قاهره ۱۳۵۳، چاپ افست قم.
(۲۰) عمررضا کحّاله، معجمالمؤلفین، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت.
(۲۱) احمد کسروی، کاروند کسروی، چاپ یحیی ذکاء، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۲۲) محمدعلیبن صادقعلی کشمیری، کتاب نجوم السماء فی تراجم العلماء، قم ۱۳۹۴.
(۲۳) هانری لامنس، فرائد اللغة فی
الفروق،) قاهره) ۱۹۹۹.
(۲۴) خانبابا مشار، مؤلّفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ ش.
(۲۵) محمدعلی مهدوی، «در باره کتاب
فروق اللغات»، نشر دانش، سال۸، ش۴ (خرداد و تیر ۱۳۶۷).
(۲۶) حسینبن محمدتقی نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «نورالدین جزایری»، شماره۴۶۵۱.