نظرات در تفسیر علمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر قرآن کریم با بهره گیری از یافته های
علم تجربی را تفسیر علمی گویند.
مراد از علم در «تفسیر علمی» معنای خاص آن یعنی
علم تجربی (Science) است و علمی نامیدن این رویکرد نه به جهت روش آن در تفسیر، بلکه به لحاظ پرداختن مفسر به موضوعات مرتبط با این
دانش در
قرآن است.
به رغم اقبال گستردهای که در قرون اخیر از تفسیر علمی صورت گرفت، این رویکرد تقریباً از همان ابتدا از سوی گروه های مختلف و از منظرهای گوناگون با مخالفت روبه رو شد، شاید بتوان
امین خولی را در شمار اولیناندیشهوران مسلمانی دانست که به رغم تجددطلبی، به مخالفت با این گونه تفسیر پرداخت، برخی نواندیشان دینی نیز که بیشتر از منظر یک متن ادبی در
قرآن نگریستهاند به پیروی از امین خولی به نقد این جریان پرداختهاند، چنان که گروهی از عالمان سنتی و بعضاً سَلَفی نیز که رویکرد عقلانی علمی جدید را به کلی نادرست میدانند، این رویکرد را نقد کردهاند.
از خولی،
رشیدرضا،
مراغی،
عقاد،
شلتوت،
دروزه،
خطیب،
زرقانی،
سیدقطب در کنار
شاطبی ـ از قدما ـ به عنوان مخالف، و از
عبده،
طنطاوی،
کواکبی،
ابن بادیس،
دراز،
غمراوی،
شعراوی،
ابن عاشور،
فرید وجدی، نورسی در کنار
غزالی ،
فخررازی،
سیوطی،
مرسی،
زرکشی به عنوان موافق یاد شده است
در کنار این موارد، برخی اسامی افرادی را به این صف بندی افزودهاند که قطعاً به این بحث نظر نداشتهاند؛ مانند آنکه در شمار موافقان تفسیر علمی از
ابن مسعود،
علامه مجلسی و نیز
ابن سینا،
ملاصدرا و
ملاهادی سبزواری یاد کردهاند،
اینان توجه نداشتهاند که فیلسوفان از افراد یاد شده ازاینرو به مباحث طبیعی پرداختهاند که در شمار فلسفه قدیم بوده است؛ و در واقع از رویکردی فلسفی برخوردارند؛ افزون بر اینکه این ادعا در مورد برخی دیگر نیز با یک نمونه ثابت نمیشود.
در میان قرآن پژوهان ایرانی، به نظر میرسد با اصل تفسیر علمی مخالفت نشده و از عالمی نام برده نشده است، این گونه طبقه بندی قرآن پژوهان به عنوان موافق و مخالف از جهاتی درخور تأمل است؛ نخست آنکه برخی از اینان صرفاً از جهتی خاص به نقد تفسیر علمی پرداختهاند؛ اما با اصل آن مخالفتی نداشتهاند؛ از جمله رشیدرضا و مراغی
سید قطب را نیز باید در کنار همین افراد یاد کرد که گرچه نقدی کلی بر تفسیر علمی وارد میکند؛ اما برخی صورت های آن را میپذیرد،
به همین دلیل برخی تقسیم سه گانهای را ارائه داده و در گروه سوم قائلان به تفصیل را آوردهاند
دوم آنکه، برخی از کسانی که از موافقان شمرده شدهاند، لزوماً «طرفدار» یا «مدافع» نیستند، بلکه «موافق» اند، زیرا آنها اگرچه تفسیر علمی را جایز شمرده، بعضاً از آن بهره گرفتهاند؛ اما جانبداری یا تشویق و ترغیب چندانی نیز در سخنان آنها یافت نمیشود، در حالی که برخی دیگر مانند
سر سید احمد خان، اگرچه عملاً به تفسیر علمی نپرداختهاند؛ اما مکرر از آن طرفداری کردهاند.
با توجه به دقیق نبودن دسته بندی متفکران اسلامی، آنچه را در کلام افراد مختلف به عنوان اشکال یا حُسن، مطرح شده، بدون آنکه لزوماً گوینده آن را بهطور کلی موافق یا مخالف بدانیم، میتوان در چند محور طبقه بندی کرد:
۱. از منظر معرفت شناختی. ۲. با توجه به هدف قرآن. ۳. با توجه به مخاطب. ۴. با توجه به پیامد؛ ۵. به لحاظ رعایت قواعد تفسیری.
موافقان و مخالفان تفسیر علمی، آن را از منظر معرفت شناختی بررسی کردهاند، موافقان به آیات ۳۸
سوره انعام و ۸۹
سوره نحل، در کنار روایاتی که قرآن را مشتمل بر علم اولین و آخرین میداند استناد کردهاند، طبق این رویکرد به لحاظ
معرفت شناسی،
قرآن اصول همه علوم از جمله علوم طبیعی را دربرمیگیرد
برخی این دیدگاه را توسعه داده، مدعی شدهاند که قرآن نه تنها دربردارنده همه علوم است، بلکه با تأمل در آیات مربوط به
آفرینش و بهره گیری درست از آن میتوان به کشفیات جدید علمی رسیده، از قافله کنونی علم نیز پیش تر رفت،
البته شاید بتوان این دیدگاه را بدین گونه تعدیل کرد که با دقت در آیات قرآنی و الهام گیری از آن میتوان به نظریهپردازی در حوزه های علوم تجربی پرداخت، برخی نویسندگان، این رویکرد را درباره احادیث و در حوزه
روان شناسی مطرح کردهاند که البته شاید با توجه به جزئی پردازی روایات، در حوزه احادیث عملی تر باشد
چنان که برخی از نویسندگان درحوزه تفسیر علمی، عملاً به این کار مبادرت ورزیده، به نظریه پردازی پرداختهاند
و برخی دیگر با ملاک قرار دادن قرآن، بین نظریه های علمی، گزینش کردهاند
بسیاری از کسانی که از علم در تفسیر آیات بهره گرفتهاند، لزوماً به این دو اعتقاد (در برگیری همه علوم و رسیدن به کشفیات جدید) باور نداشتهاند، مهم ترین اشکالی که به دلالت آیات مذکور وارد شده، آن است که چون
هدف قرآن
هدایت بشر است، همه آنچه که بیان کرده و از ذکرش فروگذار نکرده، چیزهایی است که برای «هدایت» لازم است نه همه علوم
در موضوع دوم نیز بسیاری از موافقان تفسیر علمی هم این دیدگاه را باور نداشتهاند و به رغم طرفداری جدی از تفسیر علمی، رسیدن به کشفیات جدید را جز از طریق فراهم آمدن مقدمات علمی آن میسر ندانستهاند
مخالفان تفسیر علمی، به لحاظ
معرفت شناسی، اما از منظری دیگر، این رویکرد را نقد کردهاند؛ چه حقایق و چه تئوری ها، غیرقطعی و محدود به تجربه و ابزار و شرایط بشری میخواند و ایجاد هرگونه ارتباط بین این دوسطح مختلف معرفتی را اشتباه میداند،
در عین حال او بهره گیری از علم را در «تعمیق و توسعه» مدلول
آیه جایز و بلکه مطلوب میشمارد؛ اما توضیح نمیدهد که انواع «ارتباط» باطل بین مطالب علمی و قرآن چیست و چرا این مورد اشکال ندارد، همچنان که مراد او از توسعه و تعمیق نیز کاملاً روشن نبوده، با شیوه تفسیری وی سازگار نیست
گروهی از قرآن پژوهان با توجه به هدف قرآن، به نقد تفسیر علمی پرداختهاند، ایشان قرآن را کتاب هدایت دانستهاند که در بحث از آفرینش تنها با این هدف سخن میگوید که مخاطبان خود را متوجه نظم و تدبیر عالم سازد که بر مدبر و صانعی
حکیم دلالت میکند،
با در نظر گرفتن این هدف قرآن، صرف توجه کلی به نظم و تدبیر در عالم کافی است و نیازی به پرداختن به جزئیات مطالب نیست و حتی ممکن است پرداختن به جزئیات، مخاطب را از توجه به آن اهداف کلی باز دارد
چنان که بر تفسیر علمی از آن رو اشکال کردهاند که با پرداختن به جزئیات این موضوع، قرآن را نه کتاب هدایت بلکه کتاب
طب و
هندسه و... قرار داده است
اگرچه مخالفان تفسیر علمی از این منظر موافقان را نکوهیدهاند، عموم طرفداران نیز بر همین امر تأکید داشتهاند، عبده که در قرآن به عنوان کتاب دین و هدایت مینگرد، تأکید میکند که هدفش تأمین
سعادت انسان در
دنیا و
آخرت است و به هر موضوعی غیر آن پرداخته باشد، صرفاً وسیلهای برای تحقق آن اهداف برتر است
مؤلفان کتاب های خاص در تفسیر علمی نیز بر همین حقیقت پای فشردهاند
با این همه برخی از طرفداران تفسیر علمی، عنایت قرآن را به علم، فراتر از یک مقدمه برای اثبات صانع و... دانسته و اهتمام قرآن را به علم، مشوقی برای پرداختن به آن معرفی کردهاند،
عبدالرزاق نوفل در عین آنکه قرآن را کتاب تشریع و معاملات، تأمل و عبادات،
توحید و
ایمان،
بلاغت و ادب میداند، آن را کتاب علم هم میخواند
طنطاوی نیز بر آن است که قرآن اهتمام ویژهای به علم دارد و در بیش از ۷۵۰ آیه به صراحت، تنها درباره جهان طبیعت سخن گفته است.
توجه به فهم مخاطبان اولیه، از مهم ترین مبانی نقد تفسیر علمی است که در اصل
شاطبی آن را مطرح کرده است، او فهم مخاطبان اولیه را که عالم ترین و آگاه ترین به قرآن میداند، فهم نهایی از قرآن تلقی میکند
و نپرداختن ایشان را به تفسیر علمی، ملاک نادرستی این شیوه تفسیری میداند
در دوره معاصر، امین خولی این دیدگاه را با پردازشی نو، در قالب اصولی برای درک متن بهطور کلی و درک قرآن بهطور خاص، ضابطه مند ساخت، از نظر او قرآن در ظرف زمانی و مکانی خاص نازل شده است، این ظرف تاریخی در تعیین معنا و مراد آن جایگاهی ممتاز دارد و همان گونه که در فهم معنای واژگان عربی قرآن باید آن را از ورای ۱۵ قرن تحول و دگرگونی، به معنای عصر نزول فهمید و تفسیر کرد، باید توجه داشت که قرآن که در اوج
بلاغت قرار دارد، نه از فراز تاریخ بلکه در خطاب با مردمان عصر نزول نازل شده است و نمیتواند بلیغانه آنها را مخاطب قرار دهد، در حالی که از سخنش هیچ درنمی یابند، اگر آن را فهمیدهاند باید در کلامشان نمود یابد و اگر نفهمیدهاند، قرآن را چگونه میتوان بلیغ شمرد؟ بر این اساس خولی دو قاعده را برای درک قرآن، پایه میگذارد:
أ. باید واژگان قرآنی را در معنای عصر نزول آن به کار برد. ب. فهم ما از قرآن باید در سطح فهم مخاطبان اولین (عصر نزول) از آن باشد.
سخن خولی در کلام بسیاری از مخالفان تفسیر علمی، بازتاب مییابد و بعضاً ارزش گذاری های ایمانی نیز بدان افزوده میگردد،
محمدکامل حسین با تکرار همین ادعا، تفسیر علمی را حکایتگر ضعف ایمان قائلان بدان میداند
و برخی
از جمله
عزت دروزه آن را مخالفت با
پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تلقی میکنند که مفسر تفسیر علمی در واقع بر آن است که نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به همه آنچه در قرآن آمده، آگاه نبوده است
در واقع او بر آن است که باید همه فهم پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از قرآن گرچه مخاطبان آن دوره آمادگی فهم و پذیرش را نداشته باشند، بیان و به ما منتقل میشده است که البته تنها به حذف تفسیر علمی بلکه به انکار هرگونه تفسیری فراتر از روایات، میانجامد.
این دیدگاه را برخی دیگر نقد کردهاند؛ از نظر ایشان صرف اینکه مخاطبان نخستین، مفهوم اصلی را دریابند، در تحقق بلاغت قرآن و لحاظ کردن مخاطب کافی است و آگاهی از بیش از آن لازم نیست
در عین حال که برخی دیگر این ادعا را زیر سؤال بردهاند که بر چه اساس میتوان ادعا کرد که عرب همه مفاهیم قرآنی را دریافتهاند؛ همچنان که چرا باید از نص قرآنی که در مقابل فهم معانی مختلف از آن انعطاف دارد، به اعتبار فهم محدوده بشری یک دوره خاص، دست کشید
موافقان تفسیر علمی نیز در اثبات حقانیت روش تفسیری خود از جهتی دیگر مخاطبان را لحاظ کردهاند.
تفسیر علمی با توجه به پیامد آن مورد تأیید و تکذیب قرار گرفته است، مخالفان با تأمل در تاریخ پر فراز و نشیب علم و عمر کوتاه تئوریها و یافتهها که با کشفی دیگر زیر سؤال میروند (عمری که با شتاب یافتن کشفیات در عصر انفجار اطلاعات کوتاه و کوتاه تر میگردد) با تفسیر علمی مخالفت ورزیدهاند، چرا که در تفسیر علمی با ایجاد پیوند بین
قرآن و علم، سرنوشت این دو به نوعی به هم گره میخورد و با سقوط هر
تئوری، اعتبار قرآن نیز به چالش کشیده میشود
این نگرانی به روشنی با تأمل در سرنوشت تفسیر الجواهر تأیید میشود که در آغاز بسیار با استقبال روبه رو شد ولی پس از مدت کوتاهی از رونق افتاد
در مقابل، موافقان تفسیرعلمی، با توجه به پیامد آنکه بعضاً به اثبات «
اعجاز علمی » قرآن میانجامد از آن دفاع کردهاند.
مهم ترین ثمره تفسیر علمی و نقطه قوت آن را باید اثبات اعجاز علمی برای قرآن دانست، در تعریف اعجاز علمی، وجه اعجاز و صحت استعمال این تعبیر بین قرآن پژوهان نظر واحدی نیست؛
که در این صورت اعجازی است ناظر به کلیت قرآن و نه موردی خاص و جزئی در یک آیه
دستهای دیگر فراتر از عدم تصادم، اشاره آن را به کشفیات علمی جدید، وجه اعجاز آن تلقی کردهاند
برخی دیگر مانند شهید صدر عدم تناقض قرآن با علوم ثابت را، امتیاز قرآن تلقی میکند؛ اما از آن با تعبیر اعجاز یاد نمیکند،
از نظر پارهای از محققان، آنچه اعجاز علمی خوانده شده، در واقع نوعی اعجاز بیانی است که به نوع به کاربردن تعابیر و واژگان بازمیگردد که تعابیر به کار رفته در قرآن از آنچنان انعطافی در تفسیر و فهم و
اطلاق برخوردار است که هم عرب معاصر نزول، آن را میفهمیدند، هم مسلمانان عصر حاضر آن را با فهم و درک خود از طبیعت همسو و هماهنگ مییابند.
با این همه اگرچه در اعجاز نامیدن این خصوصیت قرآن اختلاف نظر وجود دارد
اما عدم تصادم قرآن با علم، ظاهراً حداقل ویژگی ای است که موافق و مخالف بر آن اتفاق دارند
همان طور که پیش از این آمد، مخالفان تفسیر علمی با استناد به پیامد تفسیر علمی که درافتادن قرآن به چالش های ناظر به علم بود و با لحاظ مخاطبان آنکه به مخاطبان اولیه محدود شد، به مخالفت با تفسیر علمی پرداختند، موافقان تفسیر علمی، از هر دو منظر ولی با تفسیری دیگر، از ضرورت آن دفاع کردند که هر دو استدلال به «اعجاز علمی» قرآن بازمی گردد، از یک سو، تفسیر علمی را به دلیل ثمره مهم آن
ستودند و از سوی دیگر اعجاز علمی را برای قرآن ضروری تلقی کردند که دعوت خود را متوجه تمامی عالمیان کرده است و از فراز
تاریخ همه انسانها را در همه مکانها و زمانها مخاطب ساخته است، ایشان با توجه به جاودانگی دعوت قرآن، مدعی شدهاند که این دعوت جهان شمول و زمان شمول، اعجازی جهان شمول و زمان شمول میطلبد؛ اعجازی که به فهم عرب محدود نباشد و آن،
اعجاز علمی قرآن است که برای مردمانی که بلاغت
زبان قرآن را درنمی یابند، بهترین و روشن ترین حجت است.
در مقابل این عده، مخالفان تفسیر علمی، به همین قدر اکتفا کردهاند که حداقل شرط لازم برای جاودانگی پیام قرآن، نه اعجاز علمی، بلکه عدم تصادم آن با علم است،
این دیدگاه درباره تفسیر علمی در کلام موافقان هم آمده است؛ اما به هیچ رو به انکار تفسیر علمی نمیانجامد، زیرا اثبات این عدم تصادم جز با عرضه قرآن بر علم و تفسیر علمی از آن، میسر نیست.
از مهم ترین نقدهایی که متوجه تفسیر علمی شده است، نقد تفاسیر نادرستی است که بعضاً در این نوع تفسیر از قرآن، روی داده و موجب شده، مطالبی بر قرآن تحمیل گردد که آیه از آن بیگانه است، همین امر راه را برای مخالفان گشوده است تا با استناد به نمونههایی از این گونه تفسیرها، تفسیر علمی را به کلی نقد کنند
تفسیر «غُثَـاءً اَحوی)»
به
زغال سنگ و تفسیر آن به اینکه در این آیه به مراحل مختلف
زمین شناسی اشاره شده
یا تفسیر آیه «... اَن تَنفُذوا مِن اَقطارِ السَّمـوت...»،
به دعوت برای رفتن به فضا از این موارد است
تعمیم روابط حاکم بر یک نظام، بر نظام دیگری یا برعکس، مانند تطبیق پیوندهای شیمیایی بر پیوندهای عاطفی انسانی
و تطبیق فعالیت های بدن با همان تعداد حرفه در
شهر از اشکالات دیگر این گونه تفسیر است که تا حدی به خطای معرفت شناسانه مفسر بازمی گردد.
علم زدگی در تفسیر به گونهای که تفسیری مادی از امور غیرمادی داده شود مانند
تفسیر نور در
آیه «اَللّهُ نورُ السَّمـوتِ والاَرضِ»
به نور فیزیکی
یا تفسیر
ملائکه به نیروهای طبیعی
از دیگر نقدهای وارد بر این شیوه تفسیری است
موافقان تفسیر علمی نیز به این گونه موارد نادرست توجه و آنها را نقد کردهاند،
البته همه مواردی را که تفسیر پژوهان خطا دانستهاند، لزوماً خطا نیستند و این داوری در پارهای موارد مبتنی بر پیش فرض های کلامی مورد اختلاف بین عالمان مسلمان است
و به درستی متذکر شدهاند که صرف وجود پارهای خطاها از سوی برخی افراد نباید موجب شود تا اصل این رویکرد، نادرست دانسته شود،
اشتباه در هر شیوه تفسیری و از هر مفسری ممکن است روی دهد.
به رغم اختلاف نظر در تفسیر علمی، دست کم بخشی از آن را عموم مفسران پذیرفتهاند؛ از یک سو عموماً از آن درمواردی که به فهم بهتر و عمیق تر آیات کمک میکند، بهره بردهاند
و از سوی دیگر مهم ترین ثمره آن، یعنی اعجاز علمی را حداقل در عدم تعارض آموزه های قرآنی با علوم جدید و اینکه با یافته علمی امروز بهتر و روشن تر از باورهای پیشینیان تفسیر میشوند، پذیرفتهاند
و افرادی مانند سیدقطب که نقدهایی را بر آن وارد ساختهاند، عملاً بدان میپردازند و در موارد گوناگون با افتخار از اعجاز علمی آن سخن میگویند
توجه به این نکته قوت تفسیر علمی، در کنار درنظر گرفتن معایب و مشکلات آن از جمله اشتباهاتی که بعضاً بدان درغلتیدهاند یا چالشی که در نتیجه تحول یافته های علمی، بدان مبتلا میگردد، موجب شده است تا با بیان قواعدی برای تفسیر علمی بکوشند ضوابطی را تعیین کنند که استواری تفسیر علمی را موجب گردد، در عین آنکه کمترین پیامد منفی و اشتباه را درپی داشته باشد.
به نظر میرسد از نظر عموم مفسران و قرآن پژوهان، تفسیر علمی در صورت رعایت برخی قواعد، پذیرفته است،
در شمار این قواعد اتفاق نظر وجود ندارد و دو، سه،
چهار،
پنج
و حتی ده
مورد را بیان کردهاند، به نظر میرسد، مهم ترین شروط یاد شده، دو شرط اصلیاند که اولی، رعایت قواعد فهم زبانی است که توجه به معنای لغت، رعایت ظواهر آیات و توجه به سیاق است و شرط دوم ناظر به موضوعات علمی است که معتبر باشد و برخی مواردی که مطرح شدهاند، چندان ضرورت ندارند؛ مانند برخورداری از علم موهبتی الهی و آشنایی با تفاسیر مختلف، در حالی که اشاره کردن به برخی دیگر، گرچه در هر تفسیری لازم اما یادآوری آن مفید است؛ مانند پرهیز از زیاده روی در بحث علمی و خروج از چارچوب آیه با توجه به هدف هدایتی قرآن از آن آیه و نیز جمع آوری همه آیات در یک موضوع و سپس تفسیر آن، در عین حال برخی در مقام تفسیر از احادیث نیز بهره گرفته و کوشیدهاند تا با جزئیاتی که در روایات بیان شده، تفسیری دقیق تر از آیه ارائه دهند
(۱) آیینه پژوهش (مجله)، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
(۲) اتجاهات التجدید فی تفسیر القرآن الکریم فی مصر، محمد ابراهیم الشریف، قاهرة، دارالتراث، ۱۴۰۲ ق.
(۳) اتجاهات التفسیر فی العصر الحدیث، عبدالمجید المحتسب، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۳ ق.
(۴) اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، فهد بن عبدالرحمن الرومی، السطوریة، ۱۴۰۷ ق.
(۵) الاتقان، السیوطی (م ۹۱۱ ق)، به کوشش سعید المندوب، لبنان، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق.
(۶) احیاء علوم الدین، الغزالی (م ۵۰۵ ق)، بیروت، دار الکتب العربی.
(۷) الاشارات العلمیة فی القرآن الکریم، غنیم کارم، قاهرة، دارالفکر العربی، ۱۴۱۵ ق.
(۸) اصول التفسیر و قواعده، خالد عبدالرحمن العک، دارالنفائس، ۱۴۰۶ ق.
(۹) الاعجاز الطبی فی القرآن، محمود دیاب، قاهرة، دارالشعب، ۱۴۰۸ ق.
(۱۰) اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی، یدالله نیازمند، محمدی، ۱۳۶۳ ش.
(۱۱) الاکلیل فی استنباط التنزیل، السیوطی (م ۹۱۱ ق)، به کوشش عامربن علی، جدّة، دارالاندلس الخضراء، ۱۴۲۲ ق.
(۱۲) اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، سید رضا پاک نژاد (م ۱۳۶۰ ش)، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۴۹ ش.
(۱۳) باد و باران در قرآن، مهدی بازرگان، به کوشش جعفری.
(۱۴) البرهان فی علوم القرآن، الزرکشی (م ۷۹۴ ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۵ ق.
(۱۵) پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، محمد علی رضائی اصفهانی، قم، کتاب مبین، ۱۳۸۱ ش.
(۱۶) التبیان، الطوسی (م ۴۶۰ ق)، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۷) تسنیم، جوادی آملی، قم، اسراء، ۱۳۷۸ ش.
(۱۸) التعبیر الفنی فی القرآن، امین البکری، بیروت، ۱۳۹۳ ق.
(۱۹) التفسیر الحدیث، محمد عزّة
دروزة (م ۱۴۰۴ ق)، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۴۲۱ ق.
(۲۰) تفسیر التحریر والتنویر، ابن عاشور (م ۱۳۹۳ ق)، تونس، الدار التونسیة، ۱۹۹۷ م.
(۲۱) تفسیر علمی قرآن، ناصر رفیعی محمدی، قم، فرهنگ گستر، ۱۳۷۹ ش.
(۲۲) التفسیر العلمی للآیات الکونیة فی القرآن، حنفی احمد، مصر، دارالمعارف، ۱۹۶۰ م.
(۲۳) التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان، احمد عمر ابوحجر، بیروت، دارقتیبة، ۱۴۱۱ ق.
(۲۴) التفسیر العلمی المعاصر، سلیمان القرعاوی، ریاض، دارالحضارة، ۱۴۲۴ ق.
(۲۵) التفسیر الفرید للقرآن المجید، محمد عبدالمنعم الجمال، دارالکتاب الجدید.
(۲۶) تفسیر القرآن الکریم، محمود الشلتوت، تهران، التقریب بین المذاهب الاسلامیة، ۱۳۷۹ ش.
(۲۷) تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتالهین (م ۱۰۵۰ ق)، به کوشش خواجوی، قم، بیدار، ۱۳۶۶ ش.
(۲۹) التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م ۶۰۶ ق)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق.
(۳۰) تفسیر المنار، رشید رضا (م ۱۳۵۴ ق)، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق.
(۳۱) تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۳۲) تفسیر نوین، محمد تقی شریعتی، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۸ ش.
(۳۳) تفسیر و مفسران، معرفت، قم، التمهید، ۱۳۷۳ ش.
(۳۴) التفسیر والمفسرون، محمد حسین الذهبی، قاهرة، دارالکتب الحدیثة، ۱۳۹۶ ق.
(۳۵) الجواهر، طنطاوی بن جوهری (م ۱۳۵۸ ق)، به کوشش احمد سعدعلی، بیروت، دارالفکر ۱۳۵۵ ق.
(۳۶) جواهر القرآن، الغزالی (م ۵۰۵ ق)، بیروت، دارالآفاق الجدیدة، ۱۹۷۸ م.
(۳۷) دائرة المعارف الاسلامیه، ترجمه: احمد شنتاوی و دیگران، بیروت، دارالمعرفة، ۱۹۳۳ م.
(۳۸) دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۸ ش.
(۳۹) درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، محمد علی رضائی اصفهانی، قم، اسوه، ۱۳۷۵ ش.
(۴۰) روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م ۵۵۴ ق)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش.
(۴۱) زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن، محمد صادقی، تهران، مصطفوی، ۱۳۵۶ ش.
(۴۲) سورة الرحمن و سور قصار، الشوقی ضیف، قاهرة، دارالمعارف.
(۴۳) سید جمال الدین اسد آبادی و تفکر جدید، کریم مجتهدی، تهران، تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش.
(۴۴) شبهات و ردود، معرفت، قم، التمهید، ۱۴۲۳ ق.
(۴۵) شریعت در آینه معرفت، عبدالله جوادی آملی، تهران، مرکز فرهنگی رجاء، ۱۳۷۲ ش.
(۴۶) عقلگرایی در تفاسیر قرن چهاردهم، شادی نفیسی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۹ ش.
(۴۷) علوم الحدیث (مجله)، تهران، مرکز علوم الحدیث.
(۴۸) العلوم الطبیعیة فی القرآن، یوسف المروة، بیروت، دار مکتبة الهلال، ۱۳۷۸ ق.
(۴۹) فخرالدین رازی من خلال تفسیره، عبدالعزیز المجذوب، تونس، الدارالعربیة، ۱۴۰۰ ق.
(۵۰) الفکر الدینی فی مواجهة العصر، عفت الشرقاوی، بیروت، دارالعودة، ۱۹۷۹ ق.
(۵۱) فی ظلال القرآن، سید قطب (م ۱۳۸۶ ق)، القاهرة، دارالشروق، ۱۴۰۰ ق.
(۵۲) القرآن والعلم الحدیث، عبدالرزاق نوفل، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۴ ق.
(۵۳) قرآن و علوم طبیعت، مهدی گلشنی، تهران، مطهر، ۱۳۷۵ ش.
(۵۴) کشف الاسرار، میبدی (م ۵۲۰ ق)، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش.
(۵۵) کشف الاسرار النورانیة القرآنیه، محمدبن احمد الاسکندرانی، قاهرة، الرکابی.
(۵۶) کیف نتعامل مع القرآن العظیم، یوسف القرضاوی، قاهرة، دارالشروق، ۱۴۲۱ ق.
(۵۷) مجمع البیان، الطبرسی (م ۵۴۸ ق)، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق.
(۵۸) مدخل الی موقف القرآن الکریم من العلم، عماد الدین الخلیل، مطبعة الزهراء، ۱۴۰۵ ق.
(۵۹) مع الطب فی القرآن، محمد محمود عبد الله، بیروت، مؤسسة الایمان، ۱۴۱۷ ق.
(۶۰) مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، موریس بوکای، ترجمه: ذبیح الله دبیر، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ ش.
(۶۱) مناهج تجدید فی النحو والبلاغة، امین الخولی، دارالمعرفة، ۱۹۶۱ م.
(۶۲) الموافقات فی اصول الشریعه، ابراهیم بن موسی الشاطبی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۵ ق.
(۶۳) موضع علم و دین در خلقت انسان، احد فرامرز قراملکی، تهران، مؤسسه فرهنگی آرایه، ۱۳۷۳ ش.
(۶۴) المیزان، الطباطبایی (م ۱۴۰۲ ق)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.
دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد ششم، برگرفته از مقاله «تفسیر علمی»، شماره۲۶.