نبوّت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصل نَبُوّت، یعنی باور به اینکه
خدا برای رساندن سخن خود به
انسان، پیامبرانی را از میان خود آنان برگزیدهاست.
واژه «نبوت» در لغت به معنای پیامبری، و واژه «نبی» به معنای
پیامبر است. بنابر قول مشهور، ریشه این دو واژه، كلمه «نبأ» به معنای خبر است، و یا به گفته راغب اصفهانی، خصوص خبرهایی است كه از نوعی اهمیت برخوردارند. یعنی خبرهایی كه فایدهای بزرگ دارند، و از آنها علم یا ظن غالب حاصل میشود. (النبأ خبر ذو فائده عظیمه یحصل به علم أو غلبه ظنٌ، و لا یقال للخبر فی الأصل نبأ حتی یتضمن هذه الأشیاء الثلاثه.)
و این ویژگی در مسئله
نبوت موجود است؛ زیرا خبرهایی كه پیامبران الهی ـ علیهم السلام ـ به بشر ابلاغ میكنند، از عالیترین اهمیت برخوردارند، زیرا كه سعادت و شقاوت بشر با نوع برخورد انسان با خبرهای پیامبران رقم میخورد. بر این اساس، پیامبر در اصطلاح شرع به كسی گفته میشود كه خبرهای مهم آسمانی را به بشر ابلاغ میكند.
امام خمینی حقیقت نبوت را احضار و خبر دادن از
مقام غیب در مرتبه احدیت، بر حسب استعدادهای مظاهر میداند؛ در واقع چنین نبوتی، تعلیم حقیقی و
انباء ذاتی است. به اعتقاد ایشان وجود همه انباء الهی به عنوان مظهر
خلافت محمدی ضروری است و اگر
انسان کامل در عالم نباشد، هیچ موضوع دیگری نمیتواند مقام خلافت باطنی و انباء باطنی و مقام
نبوت مطلقه را بر عهده بگیرد.
حضرت امام حقیقت نبوت را به لحاظ اختلاف عوالم و نشات، به پنج مرتبه تقسیم میکند:
۱- انباء و اخبار اسماء در مقام واحدیت، این مرتبه بالاترین مرتبه نبوت است که حقایق مستور در
هویت غیبی را به اسماء در مرتبه واحدیت میرساند.
۲- انباء در مرتبه
اعیان ثابته که همان عین ثابت انسان کامل است که از حقایق اعیان ثابته خبر میدهد.
۳- انباء در مرتبه
نفس رحمانی که توسط اسم اعظم
الله صورت میگیرد.
۴- انباء در مرتبه
عالم عقل که خبر دادن برای اهل سرّ از روحانیون و
فرشتگان مقرب است. تعلیم اسماء الهی توسط
آدم (علیهالسّلام) به فرشتگان از این قسم است.
۵- نبوت در موطن عالم طبیعت: این مرتبه تعلیم و بیان حکمت برای اهل دنیا است که محجوب از اسرار عالم غیب میباشند.
امام خمینی در بیان حقیقت نبوت به دو مؤلفه مهم آن، یعنی کشف حقایق در مرحله نخست و بسط آن در مرحله بعد اشاره کرده و قائل است نبوت، امر مجعول و منصب اعتباری نیست، بلکه این منصب به عین ثابت آن نبی، قائم است، زیرا نبی باید کسی باشد که بتواند حقایق را از عالم غیب مشاهده و در
عالم شهود و کثرت بسط دهد و به دیگران برساند.
بنابر نظر امام خمینی گستره هر نبی، بهاندازه احاطه عین ثابت او میباشد و کتاب هر نبی نیز بر اساس عین ثابت آن نازل شده است. و چون عین ثابت محمدی تابع
اسم اعظم است، دایره نبوت به ایشان ختم شده است.
قرآن که آخرین کتاب آسمانی است، جلوه و مظهر اسم اعظم و دارای جامعیت کامل و جمع و تفصیل است و به همین دلیل به آن «جوامع الکلم» گویند.
از این جا به دست میآید كه نبوت با رسالت ملازمت دارد، یعنی كسی كه به مقام نبوت و پیامبری برگزیده میشود، مقام رسالت و پیامرسانی را نیز دارد. البته مقصود این نیست كه دو واژه نبوت و رسالت یا نبی و رسول با یكدیگر مترادفاند، بلكه مقصود این است كه در اصطلاح كلامی، این دو با یكدیگر ملازماند. دلیل روشن بر این مطلب آن است كه قرآن كریم آن جا كه از نبوت عامه سخن میگوید، گاه واژه «نبی» و گاه واژه «رسول» را به كار میبرد. چنانكه فرموده است:
۱. «كانَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ.»
۲. «لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ.»
آن چه گفته شد مربوط به مطالعه نبوت و رسالت از دیدگاه كلامی است، یعنی، فلسفه نبوت و رسالت ـ چنانكه بیان خواهد شد ـ از نظر
علم کلام یك چیز است، و از این نظر تفاوتی میان نبی و رسول وجود ندارد. و دو آیه یاد شده و آیات دیگری كه رسالت و مأموریت پیامبران ـ علیهم السلام ـ را بیان كرده است، تفاوتی میان پیامبر و رسول نمیگذارد؛ ولی از آن جا كه درباره پیامبران الهی تفاضل و تفاوت مراتب مطرح است، ممكن است در برخی از
آیات قرآن یا روایات میان
نبی و
رسول فرق گذاشته شده باشد، لیكن فرق مزبور مربوط به مأموریت و مسؤولیت آنان نیست، بلكه مربوط به صفات و ویژگیهای دیگر آنان است. چنانكه در روایات آمده است: «رسول كسی است كه در خواب و بیداری فرشته وحی را میبیند و صدای او را میشنود، ولی نبی كسی است كه فقط در خواب فرشته وحی را میبیند، و در بیداری فقط صدای او را میشنود.»
شایان ذكر است كه روایات یاد شده، غالباً در تفسیر دو آیه ذیل وارد شدهاند:
۱. «وَ كانَ رَسُولاً نَبِیًّا.
»
۲. «وَ ما أرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى ألْقَى الشَّیْطانُ فِی أمْنِیَّتِهِ.
»
آیه نخست درباره حضرت موسی ـ علیه السلام ـ و آیه دوم درباره عموم
پیامبران ـ علیهم السلام ـ است و در هر دو آیه «رسول» و «نبی» بر كسانی اطلاق شده است كه مأموریت ابلاغ پیامهای الهی به بشر را داشتهاند.
بنابراین، از جنبه كلامی، میان
نبوت و
رسالت تفاوتی وجود ندارد. با این حال ظاهر كلام بر نوعی تفاوت میان
رسول و
نبی دلالت میكند، بدین جهت از
ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ درباره تفاوت آن دو سؤال شده است، و آنان تفاوت آن دو را به گونهای كه پیش از این یادآور شدیم، بیان كردهاند.
نظریه دوم درباره تفاوت میان
نبی و
رسول ـ كه دیدگاه مشهور میان متكلمان و مفسران اسلامی است ـ این است كه رسول، پیامبری است كه مأمور ابلاغ پیامهای الهی به مردم است، ولی نبی، پیامبری است كه حامل پیامهای الهی است، خواه، مأمور به ابلاغ آنها باشد، و یا مأمور به ابلاغ آنها نباشد.
بنابراین دیدگاه، نسبت میان نبی و رسول، عموم و خصوص مطلق است؛ زیرا هر رسولی نبی هم هست، ولی هر نبیی، رسول نیست، این نظریه با آن چه ما پیش از این یادآور شدیم كه نبوت و رسالت از نظر كلامی با یكدیگر ملازمه دارند، ناسازگار است. با این حال میتوان گفت: مقصود از این نظریه آن نیست كه در میان
پیامبران كسانی بودهاند كه در عین این كه حامل پیامهای الهی بودهاند، هیچگاه مأموریت ابلاغ آن پیامها را به مردم نداشتهاند، زیرا چنین فرضی با فلسفه نبوت كه هدایت مردم است منافات دارد، بلكه مقصود این است كه ممكن است در شرایطی، فردی دارای مقام
نبوت باشد، ولی هنوز به مقام رسالت نرسیده باشد، یعنی به دلایلی مأموریت ابلاغ پیامهای الهی به مردم را نداشته باشد. به عبارت دیگر، چه بسا پیامبران الهی قبل از آن كه به رسالت مبعوث شوند، مقام نبوت را داشتهاند، یعنی با
عالم غیب در ارتباط بوده، و معارفی نیز به آنان وحی میشده است، اما مأمور ابلاغ آن معارف به مردم، و هدایت آنان نبودهاند. البته روشن است كه پیامبران الهی در آن زمان به عنوان
پیامبر نیز شناخته نمیشدند، ولی آنگاه كه مأموریت هدایت بشر را عهدهدار میشدند، هم دارای مقام نبوت بودند، و هم مقام
رسالت. و در اصطلاح كلامی، هر گاه نبوت به كار رود، همین معنا مقصود است.
حاصل آن كه: از منظر
علم کلام و با توجه به فلسفه نبوت، میان
نبی و
رسول فرق نیست، ولی از جنبههای دیگر میتوان میان آن دو فرق گذاشت. از قبیل آن چه در روایات بیان شده است، و یا فرقی كه از مفسران و متكلمان یادآور شدیم، با توضیحی كه درباره آن ارائه گردید.
برخی نیز فرق میان
نبی و
رسول را براساس كتاب و
شریعت دانستهاند. به این صورت كه: نبی و رسول در این جهت كه مأموریت هدایت و رهبری مردم را دارند تفاوتی ندارند؛ ولی رسول، به پیامبری گفته میشود كه صاحب شریعت مستقل، و دارای كتاب آسمانی باشد، و نبی به پیامبری گفته میشود كه صاحب شریعت و كتاب آسمانی مستقل نباشد.
(به صورت «به شرط لا» یا به صورت «لا بشرط»).
این نظریه، از این جهت كه هدایت و تبلیغ را مأموریت مشترك نبی و رسول میداند، مورد قبول است؛ ولی از این جهت كه تفاوت میان رسول و نبی را به صاحب شریعت و كتاب بودن و غیر آن گذاشته است، دلیل استواری ندارد، بلكه با كاربردهای واژه نبی و رسول در
قرآن کریم و روایات سازگار نیست، زیرا قرآن كریم، حضرت اسماعیل(این اسماعیل پسر حضرت ابراهیم نیست، بلكه پیامبر دیگری است.) ـ علیه السلام ـ را رسول نامیده است، در حالی كه او صاحب كتاب و شریعت مستقل نبوده است.
«وَ اذْكُرْ فِی الْكِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِیًّا.
نیز عموم پیامبران را رسول نامیده است:
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی كُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ.
•
اندیشه قم علی ربانی گلپایگانی - عقاید استدلالی
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.