نبوت از نظر فرقه اهل حق (یارسان)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هر فرقهای با تمام انحرافاتی که دارد باید مقداری از حقائق را در عقاید و
اعمال عبادی خود بگنجانند و این رویه در فرق مختلف متفاوت است. اعتقاد به
نبوت و چگونگی آن در فرق مختلف یکی از اموری است که فرق منحرف
حق و باطل را در آن با هم آمیختهاند. این مطلب را در فرقه اهل
حق (یارسان) پی میگیریم.
در اشعار و کلام اهل
حق نام
پیامبران و شرح حال ایشان ذکر شده است. گرچه در برخی از اسامی و دوره این پیامبران اختلاف است اما به هر حال ذکر ایشان در متون اعتقادی اهل
حق نشاندهنده قبول نبوت پیامبران الهی است. در شاهنامه حقیقت نوشته جیحون آبادی از پیامبران گذشته یاد شده و همچنین از ولادت و زندگی
پیامبر اسلام و
مبعث آن حضرت نیز سخن به میان آورده است.
نور علی الهی تصریح میکند که
علی (علیهالسّلام) و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هر کدام مامور به یک چیز بودند، یکی مامور در ولایت بود و دیگری مامور در نبوت و هیچ کدام در کار همدیگر دخالت نمیکردند. نبوت برای پیامبران (علیهالسّلام) منصب بود، اما نبوت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مستثنیاتی دارد و از جمله امتیازاتش آن که: ۱- خاتم النبیین است. ۲- آنچه برای اداره دنیا وآخرت مردم لازم بود، (ازطرف)
خداوند فرمود. ۳- احکامش جامع است. ۴- ولایت علی (علیهالسّلام) در آن ظاهر شد.
اسلام با توجه به بحث
معاد و زنده شدن دوباره انسانها در روز رستاخیر به مساله نبوت نیز پرداخته و از این جهت کسی شک ندارد که در اسلام نبوت به خاتمیت
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تکمیل شد و دیگر پیامبری نخواهد آمد و کسانی که دارای شان ولایت و
امامت از سوی خداوند هستند، جانشین آن حضرت میشوند. اما این خاتمیت با عقیده به معاد وابستگی کامل دارد و در نتیجه کسانی که قائل به معاد نبوده و در مقابل به عقیده
تناسخ ارواح معتقد باشند مفهوم خاتمیت بطور خاص و نبوت بطور کلی بی معنی میشود. زیرا در این اعتقاد روح در بدن دیگر مستقر میشود و فقط بدن هست که تغییر میکند نه شخصیت و حقیقت فرد. به همین دلیل در تمام فرقی که به تناسخ قائل هستند اعتقاد به نبوت و خاتمیت وجود ندارد. از این رو دیده میشود که اهل
حق سران و رهبران خود را مظهر خدا و
ملائکه و پیامبران گذشته میدانند و معتقدند که ارواح ایشان در این افراد حلول کرده.
اهل حق موجود در
ایران، در اظهارات خویش عموما اعتقاد به نبوت خاتم انبیاء حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خاتمیت ایشان و نیز نبوت پیامبران پیشین را ابراز مینمایند و نسبت به هیچ یک از
انبیاء الهی اظهار تردید نمیکنند. اما متون مذهبی این فرقه بحث مشخص و روشنی نسبت به انبیاء ندارد و فقط نامی از برخی پیامبران چون
حضرت داود و
سلیمان و
عزیر و
یوسف و
موسی و
عیسی و.... به میان آمده. البته با توجه به اعتقاد تناسخ که در این فرقه وجود دارد، روح پیامبران الهی در رهبران این فرقه حلول نموده است.
نصرالدین حیدری از سران اهل
حق در پاسخ سوال معاد گفته است:
ما به معاد و
بهشت و
جهنم عقیده داریم و در دفاتر ما نیز این مطلب آمده ولی به تناسخ معتقدیم.
در آثار خاندان صاحب زمانی (پیروان نور علی الهی) درباره اصل نبوت و زندگی ایشان و در خصوص پیامبراسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مباحث مفصلی مطرح شده است.
به هر حال اگر چه سران اهل
حق ادعی میکنند که به خاتمیت
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معتقدند، اما در عقاید و رفتار ایشان علاوه بر تناسخ و حلول
مسائلی وجود دارد که با خاتمیت سازگاری ندارد. التزام و
اعتقاد بر ترجیح دستورات سلطان اسحق بر دستورات
قرآن و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از اموری است که تناقض را در این فرقه آشکار میکند. مانند مقدم کردن دستور به نیاز سلطان اسحاق بر
نماز و سه روز
روزه کذائی بر ماه رمضان. این فرقه سلطان اسحاق را مظهر خدا و انبیاء و اوصیاء و حجت کامل خداوند میخوانند و به این عنوان دستورات وی را بر دستورات خاتم الانبیاء (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ترجیح میدهند.
همانطور که گفته شد عموم اهل
حق به رسالت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اعتقاد دارند وتمام آنچه را که آن حضرت از طرف خدا آورده، اعم از قرآن و
احادیث را
حق میشمرند و عمل به آن را موجب رسیدن به
سعادت میدانند اما هرگز الزامی در عمل به این معارف و
احکام در خود نمیبینند. علت این عمل برداشت ناصحیح ایشان از احکام و
شریعت است. این افراد غرض از این احکام را برای خود معتبر میدانند اما روش آن را به منزله پوستهای و قالبی میدانند که در بردارنده آن غرض است. به همین دلیل التزام عملی به این روش را برای افراد تازه کار و مبتدی لازم میدانند تا به خشوع و خضوع و.... برسد، ولی بعد از رسیدن به غرض مطلوب خود را بی نیاز از این روش میدانند. و بطورکلی مانند برخی
صوفیه مرتبه
حقیقت و طریقت را بر مرتبه شریعت ترجیح میدهند.
البته این بحث و نیز حلول و تناسخ مخصوص اهل
حق نیست بلکه
غلات و متصوفه نیز در این بحث اشتراک دارند
و احتمال دارد اهل
حق این بینش را از دیدگاه غلات و صوفیه بدست آورده باشند.
ملک جانی از رهبران خاندان نورعلی الهی گفته است: من در اوائل
نماز میخواندم ولی الان نمیخوانم؛ چون نماز کار مبتدی است و کسانی که به مرحله حقیقت رسیدهاند از مراحل ابتدائی گذشتهاند و لازم نیست کارهائی که برای شخص مبتدی است را انجام دهند.
آیات قرآن که
معجزه ماندگار رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، نزد اهل
حق رتبهاش کمتر از دستورات سلطان اسحاق و سران اهل
حق است؛ زیرا اهل
حق اعمال خود را بر اساس دستورات رهبران خود چون سلطان اسحاق انجام میدهند. اثر چشمگیری از قرآن در معارف و اسناد مکتوب گذشتگان ایشان دیده نمیشود. اما احتمال دارد به دلیل همرنگ شدن با شرائط زمانی و مکانی که از دستورات سران اهل
حق است، امروزه و لااقل در عصر معاصر از معارف و آیات قرآنی در جلسات و محفلها و کلام سران ایشان مشاهده شود.
یکی از اعتقادات ایشان که در دفاتر و اشعار این فرقه آمده مطالبی است که اشاره به
معراج پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دارد که با خرافات و
دروغ آمیخته شده است.
سر هفت اقلیم هر هفت طبقش باج گیر معـراج حج مطلقش
این
شعر اشاره به معراج نموده در حالی که
علی (علیهالسّلام) سر راه
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را گرفت و تا از ایشان یک انگشتر باج نگرفت، از سر راه ایشان کنار نرفت.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «نبوت از نظر فرقه اهل حق(یارسان)».