نابودی باغ اصحاب الجنه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصحاب الجنه (صاحبان باغ سوخته)، بدون در نظر گرفتن خواست و مشيت خداوند، تصمیم گرفتند میوههای باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند؛ و این بیتوجهی به اراده خداوند سبب نابودی باغشان شد.
اصحاب الجنه توجهی به خواست و
اراده خداوند نداشتند و پس از تصمیمگیری برای برداشت محصول باغ، باغشان نابود شد: • «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا
أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ؛ ما آنها را آزموديم، همانگونه که «
صاحبان باغ» را
آزمایش کرديم، هنگامى که سوگند ياد کردند که ميوههاى
باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند».
• «وَلَا يَسْتَثْنُونَ؛ و هيچ از آن استثنا نکنند».
کلمه (اذ)
ظرف زمان است براى فعل (بلونا)؛ یعنى در زمانى مبتلاشان کردیم که (اقسموا) سوگند خوردند، که (لیصرمنها) به زودى میوههاى باغشان را مىچینند، (مصبحین) در همین صبح فردا خواهند چید. (إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ) از این جمله برمىآید که قبل از رسیدن فرداى مذکور دور هم جمع شده،
مشورت کردهاند که صبح همان شب
میوه را بچینند (و لا یستثنون) بدون اینکه بگویند: ان شاء اللّه مىچینیم؛ بلکه همه اعتمادشان بر نفس خودشان و بر اسباب ظاهرى بود، ممکن هم هست منظور از جمله (و لا یستثنون) این باشد که مقدارى از میوهها را براى فقرا و مساکین استثنا نکردند.
... و به این ترتیب تصمیم گرفتند تمام مستمندان را که هر ساله از آن بهره مىگرفتند محروم سازند، و
سرنوشت آنها همان شد که در این
آیات مىخوانیم:
مىگوید: (ما آنها را آزمودیم، آن زمان که
سوگند یاد کردند که میوههاى باغ را صبحگاهان و دور از انظار مستمندان بچینند) (اذ اقسموا لیصرمنها مصبحین). (و هیچ از آن استثنا نکنند) و براى مستمندان چیزى فرو نگذارند (و لا یستثنون).
این تصمیم آنها (محروم کردن مستمندان از محصول باغ) نشان مىدهد که این کار ناشى از نیاز نبود؛ بلکه ناشى از
بخل و ضعف
ایمان آنها بود؛ زیرا
انسان هر قدر هم نیازمند باشد مىتواند کمى از محصول یک
باغ پردرآمد را به نیازمندان اختصاص دهد، بعضى گفتهاند منظور از عدم
استثنا این است که آنها (الا ان یشاءالله) نگفتند، یعنى آنقدر مغرور بودند که گفتند مىرویم و این کار را مىکنیم حتى خود را از گفتن (انشاءالله) بىنیاز دیدند.
• «فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ؛ اما عذابى فراگير (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد؛ درحالىکه همه در
خواب بودند».
• «فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ؛ و آن باغ سرسبز همچون
شب سياه و ظلمانى شد»!
(طائف) از ماده (طواف) در اصل به معنى کسى است که بر گرد چیزى مىگردد؛ ولى گاه
کنایه از بلا و مصیبتى است که در
شب روى مىدهد، و منظور در اینجا همین است.
(فطاف علیها) - پس دور زد و دوره کرد آن باغ را (طائف) بلایى دور زن، که شبانه همه اطراف
باغ را احاطه نمود، (من ربک) از ناحیه پروردگارت، (و هم نائمون) در حالى که
صاحبان باغ در
خواب بودند (فاصبحت کالصریم)، باغ مانند درختى شد که میوهاش را چیده باشند؛ و ممکن است به این معنا باشد که آن باغ مانند
شب تار سیاه شد؛ چون در اثر آتشى که
خدا به سوى آن فرستاد درختانش سوخت. و یا به معنا باشد که باغ مذکور مانند بیابانى ریگزار شد، که هیچ گیاهى در آن نمىروید و هیچ فایدهاى بر آن مترتب نمىشود.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۱۴، برگرفته از مقاله «نابودی باغ اصحاب الجنة».