میرزا آقا تبریزی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَبْریزی، میرزا آقا، از نمایشنامهنویسان ایرانی در سدۀ ۱۳ق/ ۱۹م که برای نخستین بار در تاریخ ادبیات نمایشی
ایران، نمایشنامههایی به
زبان فارسی تصنیف کرده است.
دانستههایی اندک دربارۀ زندگی میرزا آقا در دست است که بیشترین آنها برگرفته از نامههای او به
میرزا فتحعلی آخوندزاده است.
بر این اساس، نام وی میرزا آقا، نام پدرش محمدمهدی و اهل
تبریز بود.
او از کودکی، ظاهراً در تبریز به آموختن زبانهای فرانسه و روسی اقدام کرد.
آدمیت
بدون ذکر مأخذ او را از دانش آموختگان
دارالفنون میداند.
ظاهراً پس از تحصیلات و در زمانی که بر ما روشن نیست، میرزا آقا به مشاغل دولتی روی آورد. نخست در «معلم خانۀ دولتی» (دارالفنون) به مدت چند سال مترجم معلمان اتریشی شد و به همین سبب توانست به دریافت چند قطعه نشان درجه یک، دو و سه مربوط به «معلمخانه» نایل شود. سپس در ۱۲۷۹ق/۱۸۶۲م از طرف دولت به خدمت در سفارتخانههای ایران در
بغداد و
استانبول مأمور شد و در این شهر هم به دریافت نشان «مجیدیه» از دولت عثمانی توفیق یافت. این مأموریت در زمان سفارت
حسین خان مشیرالدوله (۱۲۷۵-۱۲۸۷ق/ ۱۸۵۹-۱۸۷۰م) در استانبول بود. او در حدود سال ۱۲۸۰ق به تهران بازگشت و سپس با هماهنگی دولت ایران، در سفارت فرانسه به عنوان منشی اول مشغول به کار شد.
اعتمادالسلطنه از فردی به نام میرزا آقا نام میبرد که نایب و منشی اول سفارت ایران در استانبول بوده است که گمان میرود این شخص، میرزا آقا تبریزی است.
دربارۀ میرزا آقا، حدس و گمانهایی هم وجود دارد، از جمله بکتاش
او را در شمار محصلان اعزامی به فرانسه در دورۀ
محمدشاه قاجار (۱۲۶۰ق/۱۸۴۴م) دانسته است. همچنین گفته میشود، شخصی که به نام میرزا آقا در هیئت اعزامی ایران به سرپرستی خسرو میرزا در سفر به
روسیه (برای عذرخواهی از قتل گریبایدوف) حضور داشته، محتملاً همان میرزا آقا تبریزی بوده است.
ملکپور بیگانگی میرزا آقا با تئآتر و اصول و قواعد به صحنه بردن نمایش را دلیل بر نادرستی نظر بکتاش میشمارد.
محمدزادۀ صدیق نیز نظریاتی دربارۀ میرزا آقا بیان داشته است
که پایه و اساس درستی ندارد.
نامههای مبادله شده میان میرزا آقا تبریزی و آخوندزاده، این نظر را تأیید میکند که آشنایی او با نمایشنامهنویسی، از رهگذر مطالعۀ کتاب تمثیلات آخوندزاده بوده است.
بدین ترتیب که آخوندزاده ضمن ارسال تمثیلات برای میرزا آقا، از وی خواسته بود تا آن را از ترکی به فارسی ترجمه کند، ولی میرزا آقا از بیم آنکه «ترجمۀ لفظ به لفظ، حسن استعمال الفاظ را از میان میبرد و ملاحت کلام را» میپوشاند، از این کار اکراه ورزید و خود مستقلاً «به همان سبک و سیاق، در زبان فارسی» نمایشنامههایی تصنیف کرد
و آنهـا را بــه محملـی برای عرضۀ اندیشههـایش ــ کـه تفاوتی بنیادین با اصول فکری آخوندزاده داشت ــ مبدل ساخت.
میرزاآقا حدود سالهای ۱۲۸۷- ۱۲۸۸ق، تصنیف نمایشنامههای سرگذشت اشرف خان حاکم
عربستان، حکایت
کربلا رفتن
شاهقلی میرزا، طریقۀ حکومت
زمان خان بروجردی و حکایت عشق بازی آقا هاشم خلخالی را به عنوان نخستین آثار نمایشی به زبان فارسی، به پایان برد
و سپس آنها را برای نقد و بررسی نزد آخوندزاده فرستاد.
او هم نظر انتقادی و اصلاحی خود را در نامهای مطول بهرشتۀ تحریر درآورد و برای میرزا آقا ارسال داشت.
میرزا آقا چند سال بعد، یعنی در ۱۲۹۱ق/۱۸۷۴م، اثر دیگری با عنوان رسالۀ اخلاقیه نوشت که نمایشنامۀ «حکایت حاجی مرشد کیمیاگر» یکی از ابواب چهاردهگانۀ این رساله است.
سندی در دست نیست که نشان دهد میرزا آقا این اثر را نیز برای آخوندزاده (که در اواخر عمر خود به سر میبرد) فرستاده باشد، ولی گفته میشود که او در تألیف این رساله متأثر از آثاری مانند سیاحتنامۀ ابراهیم بیک بوده است.
بکتاش اثر دیگری با عنوان «شرحی از بدبختیهای ایران» را به میرزا آقا تبریزی نسبت میدهد.
آثار میرزا آقا در طول حکومتهای
ناصرالدین شاه و
مظفرالدین شاه، هیچ گاه امکان چاپ نیافت و تنها با وزیدن نسیم آزادی، برخاسته از حرکت مشروطه خواهی، نمایشنامۀ طریقۀ حکومت زمان خان در فاصلۀ سالهای ۱۳۲۴-۱۳۲۶ق و بیآنکه اشارهای به نام مؤلف شده باشد، توسط عبدالله قاجار، رئیس مطبعۀ دولتی به چاپ رسید.
اندکی بعد، نمایشنامههای سرگذشت اشرف خان، طریقۀ حکومت زمان خان و حکایت کربلا رفتن شاهقلی میرزا، اینبار هم بدون ذکر نام مؤلف و بر اساس نسخهای متعلق به سیدحسن تقیزاده در پاورقی روزنامۀ اتحاد (چ تبریز، صفر ـ جمادیالاول ۱۳۲۶) منتشر شد. هر چند وقوع کودتای
محمدعلیشاه (۲۳
جمادیالاول)، ادامۀ انتشار آن را متوقف ساخت.
نکتۀ قابل تأمل در چاپ آثار یاد شده، این است که تمامی نمایشنامهها بدون نام مؤلف به چاپ میرسید و در آن زمان کسی به نام میرزا آقا تبریزی به عنوان مصنف واقعی این آثار اشارهای نداشت، تا اینکه در ۱۳۰۰ش/۱۹۲۱م، ۳ نمایشنامۀ فوق، بر اساس نسخهای متعلق به فردریک روزن (د ۱۹۳۵م)، وزیر مختار آلمان در
تهران، با عنوان مجموعۀ مشتمل بر ۳ قطعه تیاتر منسوب به
میرزا ملکم خان ناظمالدوله در برلین به چاپ رسید و همگان را بدین باور نزدیک ساخت که این آثار از آن ملکمخان است،
ولی در ۱۳۳۴ش/۱۹۵۵م، با انتشار اسناد، دستنوشتهها و نامههای آخوندزاده توسط ابراهیم اف و کشف چهار نمایشنامه به خط خود میرزا آقا تبریزی، روشن گشت که نه تنها سه نمایشنامۀ چاپ شده متعلق به وی است؛ بلکه او نمایشنامۀ چهارمی هم باعنوان حکایت عشق بازی آقا هاشم خلخالی داشته است.
این آثار بعدها در تهران باعنوان نمایشنامههای میرزا آقا تبریزی منتشر شد.
آثار نمایشی میرزا آقا از چهار جنبۀ ساختار، زبان، دیدگاه نمایشی و درونمایه، قابل تأمل و بررسی است. از نظر ساختاری، نمایشنامههای وی با سنت نمایشنامهنویسی ایرانی که در آن
زمان منحصر به شیوۀ آخوندزاده بود، تفاوت کیفی داشت. داشت. بدین معنا که او به سبب عدم آشنایی با اصول نمایشنامهنویسی و همچنین به واسطۀ آنکه آثار خود را نه برای اجرا در «تماشاخانه»، بلکه با هدف کاربردی ساختن آنها در زمینههای اجتماعی ـ ادبی و عبرت گرفتن هموطنانش تصنیف کرده بود، قلم را از قید و بندهای، نمایشنامهنویسی رها کرد و آنها را به داستان نگاری نزدیک ساخت. از همین روست که او، این گونه آثار را مانند آخوندزاده، تمثیلات نام ننهاد، بلکه «حکایت» و یا «سرگذشت» نامید.
ناگفته نماند که تجارب نمایشی میرزا آقا، از نظر عینی، منحصر به مشاهدۀ «
تعزیه» و یا «تقلید» در مکانهایی مانند تکیۀ دولت میشد و به لحاظ نظری، محدود به خواندن تمثیلات آخوندزاده بود.
میرزا آقا با این دو پشتوانه، تلاشهایی معمول داشت تا پیوندی منطقی میان این دو امر (طرز قصه و تئاتر فرنگیان) به وجود آورد،
اما به نظر میرسد که تأثیر نمایش سنتی ایرانی، تأثیر و جلوۀ بیشتری در آثار او بر جای نهاده بود، چنانکه در عمل، این آثار را از دو عنصر اساسی در یک اثر نمایشی، یعنی «وحدت زمان و مکان» عاری ساخت.
نمایشنامههای میرزا آقا زبانی بسیار ساده داشت.
این سادگی به میزانی است که امجد،
او را پیشگام استفاده از زبان عامیانه در ادب فارسی میشمارد و زبان وی را در آثارش، به زبان گفتاری و البته طنزآمیز مردم نزدیک دانسته، و معتقد است که این آثار در واقع نمونههایی از گویش مردم و طیف رنگینی از اصطلاحات، ضربالمثلها، تصنیفها و اشعار عاشقانه است. زهری هم در تأیید این نظر، نمایشنامههای میرزا آقا را «کلید کشف زبان صد سال پیش ایران» میداند.
دیـدگاه نمایشی میـرزا آقا، دست کم بـا دیـدگاه آخوندزاده ــ کـه تجربۀ نمایشنامهنـویسی در آن زمـان منحصر بـه او بـود ــ تفاوت کلـی داشت. بر خلاف آخـونـدزاده که بر «عملکرداخلاقی» نمایش اصرار میورزید؛ میرزا آقا به «عملکرداجتماعی» آثار خود اعتقاد داشت
و تصنیف آنها را برای «ازدیاد تربیت و عبرت ملت» میدانست، زیرا بر این باور بود که «
عبرت و تربیت ملت، سبب ترقی و آبادی مملکت و این هر دو، باعث انتظام و قدرت دولت» میشود.
با همین دیدگاه بود که میرزا آقا درونمایۀ آثار خود را به جامعۀ استبداد زدۀ دورۀ ناصری اختصاص داد و این
جامعه را با واقعگرایی هر چه تمامتر به تصویر کشید و سپس به نقد فساد مالی، اخلاقی، اجتماعی و اداری دستگاه
قاجار پرداخت.
(۱) آخوندزاده، فتحعلی، الفبای جدید و مکتوبات، بهکوشش حمید محمدزاده، تبریز، ۱۳۵۷ش.
(۲) آخوندزاده، فتحعلی، مقالات فارسی، به کوشش حمید محمدزاده، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۳) آدمیت، فریدون، اندیشههای فتحعلی آخوندزاده، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۴) آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران، ۱۳۵۴ش.
(۵) اعتماد السلطنه، محمد حسن، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۶) امجد، حمید، تیاتر قرن سیزدهم، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۷) براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، ۱۳۲۹ش.
(۸) بکتاش، مایل، «میرزا آقا تبریزی»، فصلنامۀ تئاتر، تهران، ۱۳۵۶ش، س ۱، شم ۱.
(۹) پارسینژاد، ایرج، روشنگران ایرانی و نقد ادبی، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۱۰) تبریزی، میرزا آقا، نمایشنامهها، به کوشش ح صدیق، تهران، ۱۳۵۴ش.
(۱۱) زهری، ایرج، «تحلیلی از نمایشنامۀ حاجی مرشد کیمیاگر»، چند گفتار پیرامون پنج نمایشنامۀ میرزا آقا تبریزی، تبریز، ۱۳۵۷ش.
(۱۲) گلبن، محمد، مقدمه بر سفرنامۀ خسرو میرزا، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۱۳) گوران، هیوا، کوششهای نافرجام، تهران، ۱۳۶۰ش.
(۱۴) محمدزادۀ صدیق، حسین، چهار تئاتر و رسالۀ اخلاقیه، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۱۵) مرکزی، خطی.
(۱۶) ملکپور، جمشید، ادبیات نمایشی در ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «میرزا آقا تبریزی»، شماره۵۷۵۴.