• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مکتب تداعی‌گرایی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مکتب تداعی‌گرایی، در قرن هیجده در بریتانیا تولد یافت و فیلسوفان انگلیسی آن را گسترش دادند، که تداعی‌گرایی بریتانیایی یا مکتب انگلیسی تداعی‌گرایی نامیده شد. این مکتب عمدتا نتیجه پیش‌فرض‌های فلسفی و درون‌نگری بود.

تداعی، یعنی یادآوری، همخوانی و همبستگی که عبارت است از: زنده کردن و حاضر ساختن آموخته‌ها و رویدادهای گذشته در ذهن، که در درجه نخست با حواس ارتباط دارد. هم‌چنین، روش هم‌خوانی اندیشه‌ها در ایجاد صورت‌های ذهنی و یادآوری دارای اثر فراوانی است.
[۱] پارسا، محمد، زمینه روانشناسی عمومی، تهران، بعثت، ۱۳۷۲، چاپ هفتم، ص۱۹۳.




تداعی‌ها ممکن است آزادانه بوده یا القائی باشند. در نوع اول، شخص بدون محرک، تداعی‌های خود را گسترش می‌دهد.
در نوع دوم، کلمات به آزمودنی داده می‌شود و او بلافاصله با اولین تداعی که به ذهنش خطور می‌کند پاسخ می‌دهد.
[۲] پورافکاری، نصرت‌الله، واژه‌نامه روان‌پزشکی، تهران، فرهنگ، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۲۳-۱۲۰.



تصور ترکیب یا به هم پیوستن اندیشه‌ها و تصور تجزیه مجدد آن‌ها نشان‌گر آغاز به اصطلاح "رویکرد شیمی ذهنی" است که نظریه تداعی را مشخص می‌کند. به موجب این رویکرد، از پیوند یا تداعی اندیشه‌های ساده می‌توان اندیشه‌های پیچیده‌ای را ایجاد کرد.
تداعی، یک نام قدیمی برای فرایندی است که روانشناسان آن را یادگیری می‌نامند.
[۳] شولتز، دوان، تاریخ روانشناسی نوین، علی‌اکبر سیف، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱، چاپ دوم، ص۶۲.
[۴] شولتز، دوان، تاریخ روانشناسی نوین، علی‌اکبر سیف، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱، چاپ دوم، ص۶۸-۶۹.



تداعی، برچسبی است بر نظریه فلسفی – روانشناسی، مبتنی بر این که، فرایندهای عالی روانی یا رفتاری از ترکیب اجزاء سازه رفتاری – روانی ناشی می‌گردند.
تداعی‌گرایی، به جای این که نشان دهنده یک مکتب یا یک تفکر خاص باشد، بیشتر به صورت یک اصل کلی در خدمت پی‌ریزی نظریه‌های گوناگون به کار گرفته شده است، که ریشه‌های آن را می‌توان در معرفت‌شناسی ارسطویی یافت.
[۵] پورافکاری، نصرت‌الله، واژه‌نامه روان‌پزشکی، تهران، فرهنگ، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۲۳-۱۲۰.



به اعتقاد ارسطو، اگر شیء با معلومات دیگری ارتباط داشته باشد، وجود یکی، موجب به یادآوری دیگری خواهد شد.
هم‌چنین او معتقد بود که، هر چه دو پدیده با هم بیشتر تجربه شوند، تجربه یا یادآوری یکی از آن دو با احتمال بیشتری دومی را به یاد خواهد آورد. او برای یادآوری، سه اصل را مشخص ساخت: مجاورت، مشابهت و تضاد.
[۶] پارسا، محمد، روانشناسی یادگیری، تهران، بعثت، ۱۳۷۲، چاپ دوم، ص۵۷-۵۹.



قوانین تداعی، پوششی برای تعدادی تعمیم‌های تجربی و نظری در مورد چگونگی تشکیل تداعی‌ها است. معمولی‌ترین این قوانین، مجاورت (contiguity) است که طبق آن، چیزهایی که در زمان و مکان واحد، توأما روی دهند با هم پیوستگی پیدا می‌کنند.
سایر قوانین تداعی مشتمل است بر تکرار، که طبق آن، اجزایی که به طور مکرر تواما روی می‌دهند به هم مربوط می‌گردند. و قانون مشابهت که طبق آن، محرک‌هایی که دارای خصوصیات و منبع مشابهی هستند با هم ارتباط پیدا می‌کنند.
[۷] پورافکاری، نصرت‌الله، واژه‌نامه روان‌پزشکی، تهران، فرهنگ، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۲۳-۱۲۰.



تداعی‌گرایان، وجود‌ اندیشه‌ها و توانایی‌های فطری را قبول نداشته و بر این باور بودند که؛ ذهن از‌ اندیشه‌هایی انباشته می‌شود که از طریق حواس به آن راه می‌یابند و طبق اصولی از قبیل: تشابه و تضاد به هم پیوند می‌یابند.
[۸] اتکینسون، ‌ریتال‌ال، زمینه روانشناسی هیلگارد، حسن رفیعی و همکاران، تهران، ارجمند، ۱۳۸۳، چاپ سوم، ص۴۵.



مکتب تداعی‌گرایی، در قرن هیجده در بریتانیا تولد یافت و فیلسوفان انگلیسی آن را گسترش دادند، که تداعی‌گرایی بریتانیایی یا مکتب انگلیسی تداعی‌گرایی نامیده شد. این مکتب عمدتا نتیجه پیش‌فرض‌های فلسفی و درون‌نگری بود.
نگرش تجربی به تداعی، در حدود سال ۱۸۷۹ توسط فرانسیس گالتن (Francis Galton) آغاز شد. گالتن، آزمایشی را بر روی تداعی ۷۵ کلمه عرضه کرده و تصوراتی را که از این کلمات به ذهن می‌آمد ثبت کرد.
[۹] میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روانشناسی، احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۴۸.
[۱۰] میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روانشناسی، احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۴۳.

نخستین آزمایش‌های مربوط به حافظه انسان که توسط دانشمند آلمانی هرمان ابینگ هاوس (Herman Ebbinghaus) در سال ۱۸۸۵ صورت گرفت، صریحا به منظور بررسی برخی از پیشنهادهای مکتب تداعی‌گرایی طرح و اجرا شد.
[۱۱] هیلگارد، ارنست، نظریه‌های یادگیری، محمدنقی براهنی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱، چاپ اول، ص۱۵.

جان لاک (John Lock)، ‌اندیشه‌ها را واحدهای ذهنی و تداعی را عامل پیوستگی آن‌ها می‌شناخت. او معتقد بود: برای این که تداعی روانی ایجاد شود، نوعی حواس درونی لازم است.
[۱۲] پارسا، محمد، روانشناسی یادگیری، تهران، بعثت، ۱۳۷۲، چاپ دوم، ص۵۷-۵۹.

قانون بنیادی تداعی هارتلی (Hartley)، مجاورت است که سعی کرد به وسیله آن فرایندهای حافظه، استدلال، هیجان، و عمل ارادی و غیر ارادی را تبیین کند. او معتقد بود که، تکرار احساس‌ها و‌ اندیشه‌ها نیز برای تشکیل تداعی‌ها ضرورت دارند.
[۱۳] شولتز، دوان، تاریخ روانشناسی نوین، علی‌اکبر سیف، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱، چاپ دوم، ص۶۸-۶۹.

بنابراین می‌توان گفت؛ تداعی‌گرایی قالبی به وجود آورده است که نظریه‌های معاصر یادگیری در داخل آن سیلان یافته، شکل گرفته و شاید به انسجام نهایی رسیده‌اند.
[۱۴] هیلگارد، ارنست، نظریه‌های یادگیری، محمدنقی براهنی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱، چاپ اول، ص۱۵.



از بین همه نظام‌های فلسفی، تنها مکتب تداعی‌گرایی بود که شدیدترین و مستقیم‌ترین تاثیر را بر روانشناسی علمی گذاشت. به محض آن که افرادی شروع به تجزیه و تحلیل ذهن آدمی کردند، به سهولت دریافتند که افکار پی در پی واقع می‌شوند، یعنی این که یک فکر محرک فکر دیگری می‌شود، یا این که بعضی از افکار همیشه با هم ظاهر می‌شوند.
تداعی، فرایند اساسی ذهن آدمی تلقی می‌شد. در آغاز کاربرد آن به یک حوزه واحد، یعنی حافظه محدود می‌شد و ارسطو بود که برای اولین بار حافظه را بر حسب تداعی تشریح کرد.
کاربرد منظم تداعی در مورد حافظه و نیز در مورد سایر جنبه‌های ذهن تا زمان ظهور تجربه‌گرایی به تاخیر افتاد. در آن هنگام رفته‌رفته روشن شد که تداعی، بیشترین فایده را برای فلسفه تجربی به همراه دارد و کاربرد آن از حافظه به سایر فرایندهای ذهنی از جمله فرایندهای شناختی و عاطفی گسترش یافت.
[۱۵] میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روانشناسی، احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۴۳.



۱. پارسا، محمد، زمینه روانشناسی عمومی، تهران، بعثت، ۱۳۷۲، چاپ هفتم، ص۱۹۳.
۲. پورافکاری، نصرت‌الله، واژه‌نامه روان‌پزشکی، تهران، فرهنگ، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۲۳-۱۲۰.
۳. شولتز، دوان، تاریخ روانشناسی نوین، علی‌اکبر سیف، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱، چاپ دوم، ص۶۲.
۴. شولتز، دوان، تاریخ روانشناسی نوین، علی‌اکبر سیف، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱، چاپ دوم، ص۶۸-۶۹.
۵. پورافکاری، نصرت‌الله، واژه‌نامه روان‌پزشکی، تهران، فرهنگ، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۲۳-۱۲۰.
۶. پارسا، محمد، روانشناسی یادگیری، تهران، بعثت، ۱۳۷۲، چاپ دوم، ص۵۷-۵۹.
۷. پورافکاری، نصرت‌الله، واژه‌نامه روان‌پزشکی، تهران، فرهنگ، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۲۳-۱۲۰.
۸. اتکینسون، ‌ریتال‌ال، زمینه روانشناسی هیلگارد، حسن رفیعی و همکاران، تهران، ارجمند، ۱۳۸۳، چاپ سوم، ص۴۵.
۹. میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روانشناسی، احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۴۸.
۱۰. میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روانشناسی، احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۴۳.
۱۱. هیلگارد، ارنست، نظریه‌های یادگیری، محمدنقی براهنی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱، چاپ اول، ص۱۵.
۱۲. پارسا، محمد، روانشناسی یادگیری، تهران، بعثت، ۱۳۷۲، چاپ دوم، ص۵۷-۵۹.
۱۳. شولتز، دوان، تاریخ روانشناسی نوین، علی‌اکبر سیف، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱، چاپ دوم، ص۶۸-۶۹.
۱۴. هیلگارد، ارنست، نظریه‌های یادگیری، محمدنقی براهنی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱، چاپ اول، ص۱۵.
۱۵. میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روانشناسی، احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۴۳.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تداعی‌گرایی»، تاریخ بازیابی ۹۷/۱۲/۱۳.    






جعبه ابزار