مُسْتَکْبِرا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُسْتَکْبِرا:(ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا) «مُسْتَکْبِرا» از «
استکبار» (بزرگىجستن) و در
اصل از ريشۀ «
کبر» به معنى خود را بزرگتر از ديگران دانستن است.
به موردی از کاربرد «مُسْتَکْبِرا» در
قرآن، اشاره میشود:
(يَسْمَعُ آياتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْها فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَليمٍ) «كه پيوسته آيات خدا را كه بر او
تلاوت مىشود مىشنود، امّا از روى
تکبّر، اصرار بر مخالفت دارد؛
گويى اصلًا آن را نشنيده است؛ او را به عذابى دردناک بشارت ده!.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(وَيْلٌ لِكُلِّ أَفّاكٍ أَثيمٍ) ویل به معناى
هلاکت، و افاک مبالغه از
افک است كه به معناى
دروغ است.
و كلمه أثيم مشتق از
اثم است كه به معناى گناه و نافرمانى است، و معناى آيه اين است كه هلاكت و
مرگ بر هر
دروغ
گوى گناهكار.
(يَسْمَعُ آياتِ اللَّهِ تُتْلى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها ...) اين جمله
صفت هر افاك اثيم است. و كلمه ثم تاخر رتبى را مىرساند، و معناى استبعاد را مىفهماند.
و كلمه يصر مضارع از اصرار است كه به معناى ملازمت و دست برنداشتن از فعلى است.
و معناى جمله اين است كه: افاك اثيم آيات خدا را- كه همان آيات قرآنى است- مىشنود كه برايش مىخوانند، و باز هم از كفر خود
دست برنداشته، هم چنان در برابر
حق مقاومت و گردنكشى مىكند، و در مقابل آن خاضع نمىگردد، مثل اينكه اصلا اين آيات را نشنيده، پس تو او را به عذابى دردناک بشارت بده.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
خداوند در اين آيه كسانى را كه بر اثر تكبّر، از آيات الهى روى برمىگردانند و همچنين
دروغ
گوى گنهكار را به كيفرى سخت و عذابى دردناک
وعده داد، مىفرمايد:
«واى بر هر
دروغ
گوى گنهكار كه پيوسته آيات الهى را كه بر او
تلاوت مىشود مىشنود، امّا بر
اثر تكبّر همواره اصرار بر مخالفت دارد،
گويى اصلا آن را نشنيده، چنين كسى را به عذاب دردناك بشارت ده.»
به اين ترتيب، آلودگى به گناه و
دروغ و همچنين كبر و خودبينى
سبب مىشود كه اين همه آيات را نشنيده گيرد و خود را به كرگوشى زند، همانگونه كه در آيۀ ۷
سوره لقمان مىخوانيم:
«هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مىشود مستكبرانه روى برمىگرداند،
گويى آن را نشنيده،
گويى اصلا گوشهايش سنگين است.»
و در پايان آيه نيز براى چنين كسى عذاب دردناكى فراهم آمده است.
تعبير به:
(وَلّى مُسْتَكْبِراً) (در آيۀ اخير)
اشاره به اين است كه روىگرداندن او تنها به خاطر مزاحمت با منافع دنيوى و هوسهايش نيست، بلكه از اين هم فراتر مىرود و انگيزۀ استكبار و تكبّر در برابر خدا و آيات خدا كه بزرگترين گناه است در عمل او نيز وجود دارد.
جالب اينكه نخست مىگويد: آنچنان بىاعتنايى به آيات الهى مىكند كه
گويى اصلا آن را نشنيده و كاملا بىاعتنا از كنار آن مىگذرد، سپس اضافه مىكند: نه تنها اين آيات را نمىشنود،
گويى اصلا كر است و هيچ سخنى را نمىشنود؛ بنابراين جزاى چنين افراد نيز متناسب اعمالشان است، همانگونه كه عملشان براى اهل حق دردآور بود، خداوند مجازاتشان را نيز دردناک قرار داده و به عذاب اليمشان گرفتار مىسازد.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مستکبرا»، ج۴، ص ۱۵.