مُتَجانِفٍ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُتَجٰانِفٍ:
(فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ) مُتَجٰانِفٍ: از مادّه «
جنف» (بر وزن قفس) به معنى «متمايل شدن به يک سمت، ميل به باطل كردن و منحرف شدن از حق» است.
بنابر اين،
«متجانف» به معنى «متمايل» است.
به موردی از کاربرد
مُتَجٰانِفٍ در
قرآن، اشاره میشود:
(حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الْدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ) (گوشت مردار، خون، گوشت خوک، و حيوانى كه به غير نام خدا ذبح شود، و حيوان خفه شده، و به زجر كشته شده، و حيوانى كه براثر پرت شدن از بلندى بميرد، و حيوانى كه به ضرب شاخ حيوان ديگرى مرده باشد. و باقيمانده صيد حيوان درنده- مگر آنكه به موقع به آن شكار برسيد و آن را سر ببريد- و حيوانى كه روى بتها يا در برابر آنها ذبح مىشود، همه بر شما حرام شده است؛ و همچنين تقسيم كردن گوشت حيوان به وسيله چوبههاى تيرِ مخصوص بخت آزمايى؛ تمام اين اينها، فسق و گناه است.- امروز، كافران از شكست آيين شما مأيوس شدند؛ بنابراين، از آنها نترسيد؛ و از مخالفت من بترسيد! امروز، دين شما را برايتان كامل كردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين جاودان شما پذيرفتم- امّا كسانى كه در حال گرسنگى، ناچار شوند، و تمايل به گناه نداشته باشند، مانعى ندارد كه از گوشتهاى ممنوع بخورند؛-
خداوند، آمرزنده و مهربان است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه مخمصة به معناى قحطى و گرسنگى، و كلمه: تجانف به معناى تمايل است، ثلاثى مجرد آن جنف با جيم است كه به معناى اين است كه دو پاى شخصى متمايل به خارج از اندام خود بشود،- و در نتيجه گشاد راه برود- در مقابل كلمه حنف با حاء است، كه به اين معنا است كه پاهاى شخصى از حالت استقامت متمايل به طرف داخل بشود، به طورى كه وقتى راه مىرود پاها به يكديگر سائيده بشود.
آيه مورد بحث درباره گوشتهاى حرام سخن مىگويد و حكم صورت اضطرار را بيان مىكند و مىگويد:
«... كسانى كه به هنگام گرسنگى ناگزير از خوردن گوشتهاى حرام شوند در حالى كه تمايل به گناه نداشته باشند، خوردن آن براى آنها حلال است، زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است و به هنگام ضرورت بندگان خود را به مشقت نمىافكند و آنها را كيفر نمىدهد».
در اين آيه، جمله
(غير متجانف لاثم) به معنى آن است كه تمايل به گناه نداشته باشد و آن يا به عنوان تأكيد مفهوم اضطرار آمده، و يا به منظور آن است كه به هنگام ضرورت زيادهروى در خوردن گوشت حرام نكند و آن را حلال نشمرد، و يا آنكه مقدمات اضطرار را خودش فراهم نساخته باشد، و يا آنكه در سفرى كه براى انجام كار حرامى در پيش گرفته، گرفتار چنان ضرورتى نشود، ممكن است همه اين معانى از اين عبارت منظور باشد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مُتَجٰانِفٍ»، ص۳۹۷.