مَلَک (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَلَک (به فتح میم و لام) از
واژگان نهج البلاغه به معنای فرشته و جمع آن
مَلائکه (به فتح میم) است. اكثر علماء معتقدند كه
ملک از
الوک مشتق است و آن به معنى رسالت مىباشد، پس ملک يعنى كسى كه از
خدا رسالت دارد خواه در آوردن وحى يا در كارهاى ديگر باشد. ملک و ملائكه بارها در
نهج البلاغه آمده که ملائكه بيست و دو بار در خطبههاى مختلف در نهج البلاغه آمده است.
مَلَک (مثل شرف) به معنای فرشته و جمع آن
ملائكه است.
طبرسی فرمايد: اكثر علماء معتقدند كه ملک از
الوک مشتق است و آن به معنى رسالت مىباشد.
پس ملک يعنى كسى كه از خدا رسالت دارد خواه در آوردن وحى يا در كارهاى ديگر باشد. مطالب و حقایقى درباره آنها نقل شده است كه به
بعضى اشاره مىشود.
امام علی (علیهالسّلام) میفرماید:
«وَ لَيْسَ في أَطْبَاقِ السَّمَاوَاتِ مَوْضِعُ إِهَاب إِلاَّ وَعَلَيْهِ مَلَكٌ سَاجِدٌ، أَوْ سَاع حَافِدٌ» «در طبقات
آسمان محلى به قدر پوست حيوانى يافته نيست مگر آن كه در آن ملكى است در حال سجده يا در تلاش سريع.»
(شرحهای خطبه:
)
و نيز حضرت فرموده:
«إِنَّ لله مَلَكاً يُنَادِي فِي كُلِّ يَوْم: لِدُوا لِلْمَوْتِ، وَاجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ، وَ ابْنُوا لِلْخَرَابِ» (خداوند فرشتهاى دارد كه همه روز بانک مىزند: بزاييد براى مرگ و گرد آوريد براى فنا و بنا كنيد براى ويران شدن. يعنى سرانجام كار جهان چنين است و هيچ چيز پايدار نمىماند.)
(شرحهای حکمت:
) كه در «فناء و خرب» گذشت.
و ايضا میفرمايد:
«إِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَان مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ، فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّيَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ» «با هر
انسان دو نفر ملک هست كه او را حفظ مىكنند و چون قدر حتمى رسد او را ميان قدر و خودش رها مىكنند.»
(شرحهای حکمت:
)
در رابطه با كبر و خروج
شیطان از
بهشت فرموده:
«مَا كَانَ اللهُ سُبْحَانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِأَمْر أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَكاً» در اينجا شيطان «ملک» محسوب شده و حضرت فرموده: «وقتى كه خداوند ملک (شيطان) را به علت «أبى و استكبر» از بهشت خارج كرد چطور ممكن است آدم متكبّر را داخل بهشت كند.»
(شرحهای خطبه:
) اين ظاهرا از آن جهت است كه شيطان با «ملائكه» بود و خطاب «اسجدوا» شامل همه بود و گرنه: شيطان به حكم
(وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا ) (و ياد كن هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده و خضوع كنيد!» همگى سجده كردند؛ جز ابلیس.)
از جنّ بود، من اين مطلب را در قاموس قرآن «شطن- شيطان- ملک» به طور مشروح آوردهام.
ناگفته نماند: ملائكه بيست و دو بار در خطبههاى مختلف در نهج البلاغه آمده و اعمال گوناگون براى آنها ذكر شده كه شايد در هيچ كتابى به اين تفصيل نيامده باشد، به
بعضى از آنها اشاره مىشود.
۱:
«ثُمَّ خَلَقَ سُبْحَانَهُ لِإِسْکَانِ سَمَاوَاتِهِ وَ عِمَارَهِ الصَّفِیحِ الْأَعْلَی مِنْ مَلَکُوتِهِ خَلْقاً بَدِیعاً مِنْ مَلاَئِکَتِهِ وَ مَلَأَ بِهِمْ فُرُوجَ فِجَاجِهَا وَ حَشَا بِهِمْ فُتُوقَ أَجْوَائِهَا وَ بَیْنَ فَجَوَاتِ تِلْکَ الْفُرُوجِ زَجَلُ المُسَبّحِینَ مِنهُم فِی حَظَائِرِ القُدُسِ وَ سُتُرَاتِ الحُجُبِوَ سُرَادِقَاتِ الْمَجْدِ وَ وَرَاءَ ذَلِکَ الرَّجِیجِ» «خداوند براى اسكان آسمانها و آبادى آسمان مخلوق عجيبى از ملائكه آفريد و به وسيله آنها وادیها و فضاهاى آسمانها را برگردانيد، ميان آن شكافهاى مهيب و فضاها مملوّ است از ملائكه تسبيحگو كه صداهاى تسبيح آنها در حظيرههاى قدس و سراپردههاى حجابها و سرادقات مجد، گوشها را «كر» مىكند.»
(شرحهای خطبه:
)
۲:
«أَنْشَأَهُمْ عَلَى صُوَر مُخْتَلِفَات، وَ أَقْدَار مُتَفَاوِتَات، (أُولِي أَجْنِحَة مَثْنَى وَ ثُلاَثَ) تُسَبِّحُ جَلاَلَ عِزَّتِهِ، لاَ يَنْتَحِلُونَ مَا ظَهَرَ فِي الْخَلْقِ مِنْ صُنْعِهِ، وَ لاَ يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ يَخْلُقُونَ شَيْئاً مَعَهُ مِمَّا انْفَرَدَ بِهِ، جَعَلَهُمُ اللهُ فِيَما هُنَالِكَ أَهْلَ الاَْمَانَةِ عَلَى وَحْيِهِ، وَ حَمَّلَهُمْ إِلى الْمُرْسَلِينَ وَدَائِعَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ » خداوند آنها را در شكلهاى مختلف و تواناییهاى متفاوت آفريده، خود را بندگان خدا مىدانند بىآنكه ادعایى در دخالت در خلقت داشته باشند، آنها امين وحى الهى هستند و ودائع امر و نهى خدا.»
(شرحهای خطبه:
)
۳:
«وَمِنْهُمْ مَنْ قَدْ خَرَقَتْ أَقْدَامُهُمْ تُخُومَ الاَْرْضِ السُّفْلَى... قَدِاسْتَفْرَغَتْهُمْ أَشْغَالُ عِبَادَتِهِ» «
بعضی از آنها قدمهايشان ريشه زمين را شكافته و پایينتر رفته، مطلقا در
عبادت خداوند خستگى عارضشان نمىشود، در طبقههاى آسمان زير محلى و لو به قدر پوست حيوانى پيدا نيست مگر آنكه در آن ملكى در حال سجده يا در حال تلاش سريع است.»
(شرحهای خطبه:
)
۴:
«مِنْ مَلاَئِکَتِهِ مِنْهُمْ سُجُودٌ لاَ یَرْکَعُونَ وَ رُکُوعٌ لاَ یَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لاَ یَتَزَایَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لاَ یَسْأَمُونَ لاَ یَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُیُونِ وَ لاَ سَهْوُ الْعُقُولِ وَ لاَ فَتْرَهُ الْأَبْدَانِ وَ لاَ غَفْلَهُ النِّسْیَانِ» «
بعضى از آنها هميشه در حال سجده است كه ركوع نكرده و
بعضى در حال ركوعند كه ايستادن يادشان نمىآيد،
بعضى پيوسته به حال صف ايستادهاند و
بعضى تسبيح گويند بىآنكه خسته شوند، نه خواب دارند، و نه اشتباه و نه سستى بدن و نه غفلت و فراموشى.»
(شرحهای خطبه:
)
۵:
«مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَی وَحْیِهِ وَ أَلْسِنَهٌ إِلَی رُسُلِهِ .... وَ السَّدَنَهُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَهُ فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَی أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَهُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْیَا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَهُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْکَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَهُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَکْتَافُهُمْ نَاکِسَهٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ مَضْرُوبَهٌ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّهِ وَ أَسْتَارُ الْقُدْرَهِ لاَ یَتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِیرِ» «
بعضى امين وحى و مبيّن وحى بر پيامبرانند، و
بعضى دربانان درهاى بهشت،
بعضیها پاهايشان در پایينترين زمينها ثابت است و گردنهايشان از آسمان بالاتر رفته و دستهايشان از اطراف كائنات بيرون رفته و شانههاى آنها با قائمههاى عرض الهى برابر است، در مقابل عظمت خداوند، سر به زير افكنده و بر بالهاى خود پيچيدهاند، موحّد خالص هستند.»
(شرحهای خطبه:
) درباره ملک الموت، مالک خازن آتش، حافظان و نويسندگان اعمال، عاملان عرش و غيره نيز مطالبى آمده است.
ملائكه بيست و دو بار در خطبههاى مختلف در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «ملک»، ج۲، ص۹۹۱.