• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مَزَّقْناهُمْ‌ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





مَزَّقْناهُمْ‌: (وَ مَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ)
مَزَّقْناهُمْ‌: از باب تفعيل (تمزيق) به معنى «پراكنده ساختن و متلاشى كردن» پس از مجتمع بودن آن است.
«ممزّق» كه در همين آیه آمده، اسم مفعول به معنى «متلاشى و جدا شده» است.
ريشه اصلى آن «مزق» (به فتح ميم) به معنى «دريدن و متلاشى شدن» است.



به موردی از کاربرد مَزَّقْناهُمْ‌ در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - مَزَّقْناهُمْ‌ (آیه ۱۹ سوره سبأ)

(فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَ مَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ)
(ولى اين ناسپاسان گفتند: «پروردگارا! ميان سفرهاى ما دورى بيفكن» تا بينوايان نتوانند دوش به دوش اغنيا سفر كنند. و اين‌گونه به خويشتن ستم كردند و ما آنان را داستان‌هايى براى عبرت ديگران قرار داديم و جمعيّتشان را به طور كامل متلاشى ساختيم؛ در اين ماجرا، نشانه‌هاى عبرتى براى هر صبور شكرگزار است.)

۱.۲ - مَزَّقْناهُمْ‌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: يعنى ما عينى و اثرى از آنان باقى نگذاشتيم و جز داستان‌ها چيزى از ايشان باقى نگذاشتيم. اسمايى شدند، بدون مسمى و جز در وهم متوهم و خيال متخيل، وجودى برايشان‌ نماند، نه ديگر شهر سبايى ماند و نه قرايى و نه مردمى از آنان فقط سخنى و حكايتى از ايشان به جاى ماند و حتى اجزاى وجودشان را هم متفرق كرديم، به طورى كه دو جزء از اجزاى آنان متصل به هم باقى نماند، تكه‌هاى خرد و كلانشان از هم جدا شد و بعد از آنكه مجتمعى نيرومند و داراى شوكت بودند، غبارى شدند، كه حتى شبحى هم از ايشان نماند و براى نسل‌هاى بعدى ضرب‌المثل شدند، كه هر موجود نابود شده و تار و پود از دست داده را به آنان تشبيه كنند و بگويند: «تفرقوا أيادى سبا» آن چنان متلاشى شدند كه نعمت و قدرهاى مردم شهر سبا شد.


۱.۳ - مَزَّقْناهُمْ‌ در تفسیر نمونه

آيه مورد بحث مربوط به مجازات قوم ناسپاس و منحرف «سبأ» مى‌باشد، جمعيتى كه در جنوب جزيره عربستان مى‌زيستند، داراى حكومتى عالى و تمدنى درخشان بودند و سرزمينى سبز و درختانى انبوه و ميوه‌هايى فراوان و قريه‌هايى آباد داشتند و از زندگى بسيار مرفهى برخوردار بودند، ولى آن‌ها خدا را به دست فراموشى سپردند و كفران نعمت كردند، به فخرفروشى پرداختند و به اختلاف طبقاتى دامن زدند و از آنجا كه مرگ انسان در دل زندگى او نهفته شده و همان چيزى كه يک روز مايه حیات و آبادانى اوست روز ديگر ممكن است عامل مرگ و ويرانى او شود، لذا خداوند، آن‌ها را همچون ساير اقوام طغيانگر، مجازات كرد، همچنان كه فرمود:
«و جمعيّتشان را متلاشى ساختيم»
(وَ مَزَّقْنٰاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ‌)
چنان سرزمين آن‌ها ويران گشت كه توانايى اقامت از آنان سلب شد و چون برگ‌هاى خزان بر سينه تندباد قرار گرفتند و به هرسو پراكنده شدند، آن‌چنان كه پراكندگى آن‌ها به صورت ضرب المثل درآمد كه هرگاه مى‌خواستند بگويند، فلان جمعيت سخت متلاشى شدند، مى‌گفتند: «تفرقوا ايادى سبا» يعنى همانند قوم سبا و نعمت‌هاى آن‌ها پراكنده شده‌اند.


۱. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۹.    
۲. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۵، ص۲۳۶.    
۳. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۵، ص۳۰۴.    
۴. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۹.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۳۰.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۵۵۰.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۶۵.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۲۵۰.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۶.    
۱۰. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۹.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۸، ص۶۶.    



• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مَزَّقْناهُمْ‌»، ج۴، ص۲۹۰.


رده‌های این صفحه : لغات سوره سبأ | لغات قرآن




جعبه ابزار