مَروان (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَروان (به فتح میم) از
واژگان نهج البلاغه که منظور
مروان بن حکم بن ابیالعاص بن اميه بن عبد شمس پسر عموى
عثمان بن عفان و داماد اوست. اسم او فقط یک بار در
نهج البلاغه آمده است.
مَروان مروان بن حكم بن ابىالعاص بن اميه بن عبد شمس پسر عموى عثمان بن عفان و داماد اوست، دشمن
خدا و
رسول بود، در سال دوم هجرت متولد شد و چون متداول بود كه هر مولودى را خدمت حضرت مىآوردند كه در حق او دعا كند، مروان را كه خدمت آن حضرت آوردند فرمود: «هو الوزغ بن الوزغ» «الملعون بن الملعون»
و چون پدر مروان يعنى
حکم بن العاص توسط رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از
مدینه به
طائف تبعيد شده بود مروان را «ابن الطريد» مىگفتند و ملّقب به «وزع» بود، مروان از دشمنان سر سخت خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و در عداوت
علی (علیهالسّلام) بىقرار بود. مادر بزرگ مروان يعنى مادر پدرش
زرقاء نام داشت و از زنان مشهود به زنا و
ذوات الاعلام بود.
آنجا كه
امام (صلواتاللّهعلیه) در موقع محاصره عثمان او را نصيحت كرده و فرمود:
«فَلاَ تَكُونَنَّ لِمَرْوَانَ سَيِّقَةً يَسُوقُكَ حَيْثُ شَاءَ بَعْدَ جَلاَلَ السِّنِّ وَ تَقَضِّي الْعُمُرِ» «سيقّه» به تشديد ياء حيوان سوق شده است: «ما اسْتَاقَهُ العدوُّ من الدوابّ»
يعنى: «در دست مروان حكم مانند حيوان سوق شده مباش كه با اين بزرگى سن و گذشت عمر (و پير شدن) هر كجا خواست تو را به راند.».
(شرحهای خطبه:
) يكى از عوامل كشته شدن عثمان همان مروان بود كه او را مانند ميمون بازى مىداد و نگذاشت توبه كند و تسليم انقلابيون گردد و آخر الامر به دست آنها كشته شد و جنازهاش در قبرستان يهود (
هشّ کوکب) دفن گرديد، بعدها
معاویه آنجا را خريد و داخل
قبرستان بقیع كرد.
و آنگاه كه در روز
جمل مروان اسير شد، او از
حسنین (علیهماالسّلام) خواست كه نزد امام (صلواتاللّهعليه) براى او شفاعت كنند، حضرت شفاعت آنها را پذيرفت و مروان را آزاد كرد، آن دو عرض كردند: يا اميرالمؤمنين آيا مىخواهيد مروان به شما بيعت كند. آن حضرت فرمود:
«أَ فَلَمْ يُبَايِعْنِي بَعْدَ قَتْلِ عُثْمانَ؟ لاَ حَاجَةَ لِي في بَيْعَتِهِ! إِنِّهَا كَفٌّ يَهُودِيَّةٌ، لَوْ بَايَعَنِي بِيَدِهِ لَغَدَرَ بِسُبَّتِهِ. أَمَا إِنَّ لَهُ إِمْرَةً كَلَعْقَةِ الْكَلْبِ أَنْفَهُ، وَ هُوَ أَبُو الاَْكُبُشِ الاَْرْبَعَةِ، وَ سَتَلْقَى الاُْمَّة مِنْهُ وَمِنْ وَلَدِهِ يَوْمَاً أَحْمَرَ» امام (صلواتاللّهعليه) در اينجا چند مطلب فرموده است اول فرموده «انها كفّ يهّودية» دست مروان دست يهودى است يعنى حيلهگر و بىوفاست «سبتّ» مقعد انسان است. دوّم فرمود: «اگر با دست بيعت كند با مقعدش آن را مىشكند يعنى در خفا آن را مىشكند، حضرت براى تحقير او چنين تعبير آورده است.»
(شرحهای خطبه:
)
سوّم فرمود: او حكومت خواهد كرد به قدر ليسيدن سگ بينى خود را مروان بعد از
معاویه بن یزید همهاش چهار ماه و ده روز و به قولى شش ماه حكومت كرد. تا به
جهنم رفت.
چهارم فرمود: او پدر چهار نفر قوچ است كه در «كبش» گذشت.
پنجم فرمود: امّت از او و فرزندانش روز سرخى را خواهد ديد، اشاره به ريخته شدن خونها در زمان او و فرزندانش است.
اسم او فقط يک بار در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «مروان»، ج۲، ص۹۷۴.