مَرافق (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَرافق:(أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ) «مرافق» جمع «
مرفق» به معناى «آرنج» است،
و چون هنگامى كه گفته شود: دست را بشوييد ممكن است به ذهن چنين برسد كه دستها را تا مچ بشوييد؛- زيرا غالباً اين مقدار شسته مىشود- براى رفع اين توهّم مىفرمايد: «تا آرنج بشوييد»
(الَى الْمَرْافِقِ).
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ وَ إِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ وَ إِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مَّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُم مِّنْهُ مَا يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ) (اى كسانى كه
ایمان آوردهايد! هنگامى كه براى
نماز بر مىخيزيد، صورت و دستها را تا آرنج بشوييد؛ و سر و پاها را تا برآمدگى روى پا مسح كنيد. و اگر جنب باشيد، خود را بشوييد و غسل كنيد. و اگر بيمار يا مسافر باشيد، يا يكى از شما از محل پستى آمده و قضاى حاجت كرده، يا با زنان آميزش جنسى داشتهايد، و آب براى غسل يا وضو نيافتيد، بر زمين پاكى تيمّم كنيد؛ به اين طريق كه صورت (پيشانى) و دستهايتان را با آن مسح كنيد،
خداوند نمىخواهد شما را در تنگنا قرار دهد؛ بلكه مىخواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد؛ شايد شكر به جا آوريد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه غسل به فتح غين به معناى عبور دادن آب بر جسم است، و غالبا به منظور تنظيف و پاک كردن چرک و كثافت از آن جسم صورت مىگيرد، و كلمه وجه به معناى روى و ظاهر سمت مقابل هر چيز است، ليكن در غالب موارد در چهره و صورت آدمى و يا به عبارتى سمت جلو سر انسان استعمال مىشود، آن سمتى كه چشم و بينى و دهان در آن سمت است و حد آن همان مقدارى است كه هنگام گفتگو پيدا است اين معناى لغوى وجه است ولى ائمه اهل بيت (ع) آن را در تفسير آيه مورد بحث به حد معينى از سمت جلو سر تفسير كردهاند، و آن عبارت است از طرف طول بين ابتداى موى سر به پائين تا آخر چانه، و از طرف عرض آن مقدار از صورت كه ميان دو انگشت شست و ميانى و يا شست و ابهام قرار گيرد، البته در اين ميان اندازهگذاریهاى ديگرى براى كلمه وجه شده، كه مفسرين و فقها آن را نقل كردهاند.
كلمه: ايدى جمع كلمه يد است، كه نام عضو خاصى از انسان است كه با آن مىگيرد و مىدهد و مىزند و كارهايى ديگر مىكند، و آن عضو كه نامش به فارسى دست است از شانه شروع شده تا نوك انگشتان ادامه مىيابد. اشتراک در معنا باعث شده كه خداى تعالى در كلام خود قرينهاى بياورد تا يكى از اين سه معنا را در بين معانى مشخص كند، و آن قرينه كلمه
(إِلَى الْمَرافِقِ) است، تا بفهماند منظور از شستن دستها در هنگام وضو، شستن از نوک انگشتان تا
مرفق است نه تا مچ دست و نه تا شانه، چيزى كه هست از آنجا كه ممكن بوده كسى از عبارت دستها را بشویيد تا
مرفق خيال كند كه منظور از شانه تا
مرفق است سنت اين جمله را تفسير كرد به اينكه منظور از آن قسمتى از دست هست كه كف در آن قرار دارد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «مَرافق»، ص۵۱۶.