مَدْح (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَدْح (به فتح میم و سکون دال) از
واژگان نهج البلاغه به معنای ثناخوانى و ضدّ ملامت است.
مواردی از آن در
نهج البلاغه آمده است.
مَدْح به معنای ثنا خوانى و ضدّ ملامت است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
معاویه درباره زحمات
حضرت در بيعت
ابوبکر به آن حضرت نوشت امام (صلواتاللهعليه) جواب داد:
«وَ لَعَمْرُ اللهِ لَقَدْ أَرَدْتَ أَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ، وَ أَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ...» «به خدا قسم خواستهاى ملامت كنى ولى مدحم كردهاى و خواستهاى رسوا كنى ولى خودت رسوا شدهاى.»
حضرت فرموده:
«الحَمْدُ للهِ الَّذَي لا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ القائلونَ.» مدحت اسم مصدر و حاصل از مصدر است يعنى: «مادحان خدا را مدح مىكنند ولى مدح لايق به او را نتوانند كرد.»
مدائح جمع
مديحته و آن چيز يا لفظى است كه با آن مدح مىشود و ممادح جمع مدح است.
خطاب به
خدا عرض مىكند:
«اللَّهُمَّ وَ هذا مَقامُ مَنْ أَفْرَدَكَ بِالتَّوْحيدِ... وَ لَمْ يَرَ مُستَحِقّاً لِهذِهِ الَْمحَامِدِ وَ الْمَمادِحِ غَيْرَكَ.» «كردگارا! اين است وضع آن كس كه تو را در توحيد خاصّ خودت يكتا بشمارد، و غير از تو را مستحقّ اين ستايش و مدحها نداند.»
و نيز فرموده:
«وَ عَدَلْتَ بِلِساني عَنْ مَدائِحِ الاْدَمِيّينَ.» «زبان مرا از مدح آدميان به خودت برگرداندى.»
مواردى از آن در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه،برگرفته از مقاله «مدح»، ج۲، ص۹۶۷.