• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مَأْجُوج (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





مَأْجُوج: (يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ)
مَأْجُوج: (من اعلام القرآن) در قرآن مجيد در دو سوره از یأجوج و مأجوج سخن به ميان آمده است.
يكى در آیه مورد بحث و ديگرى در سوره انبیاء، آيه ۹۶ آمده است.



به موردی از کاربرد مَأْجُوج در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - مَأْجُوج (آیه ۹۴ سوره كهف)

(قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا)
(آن گروه با اشاره به او گفتند: «اى ذوالقرنین! قوم يأجوج و مأجوج در اين سرزمين فساد مى‌كنند؛ آيا ممكن است ما هزينه‌اى براى تو قرار دهيم، كه ميان ما و آن‌ها سدّى ايجاد كنى؟!»)

۱.۱.۱ - مَأْجُوج در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: ظاهر اين است كه گويندگان اين حرف همان قومى باشند كه ذو القرنين آنان را در نزديكى دو كوه بيافت. و ياجوج و ماجوج دو طائفه از مردم بودند كه از پشت آن كوه به اين مردم حمله مى‌كردند و قتل عام و غارت راه انداخته اسير مى‌نمودند. دليل بر همه اين‌ها سياق آيه است كه تماما ضمير عاقل به آنان برگردانده شده و (نيز) عمل سد كشيدن بين دو كوه و غير از اين‌ها.


۱.۲ - مَأْجُوج (آیه ۹۶ سوره انبياء)

(حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ)
(تا آن زمان كه راه بر «يأجوج» و «مأجوج» گشوده شود و آن‌ها از هر محلّ مرتفعى به سرعت عبور كنند.)

۱.۱.۱ - مَأْجُوج در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه حدب - با دو فتحه- به معناى زمين‌هاى بلندى است كه بين زمين‌هاى پست قرار گرفته باشد. كلمه ينسلون از نسول به معناى بيرون جستن با سرعت است و از اين رو جستن گرگ را نسلان گويند. سياق اقتضا دارد كه جمله‌ (حَتَّى إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ ...) نتيجه و غايت تفصيل مذكور در (فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ)- تا آخر دو آيه باشد و نيز ضمير جمع در ينسلون به ياجوج و ماجوج بر گردد.
آن گاه معناى آيه اين مى‌شود كه: مدام امر به همين منوال جريان مى‌يابد- يعنى اعمال صالح مؤمنین را مى‌نويسيم و سعيشان را مشكور مى‌داريم و قراء ظالمه را هلاک نموده رجوعشان را بعد از هلاكت تحريم مى‌كنيم تا آن روزى كه راه بسته ياجوج، ماجوج و سدشان گشوده شود، يعنى ياجوج و ماجوج از بلندی‌هاى زمين با سرعت به سوى مردم بتازند و اين خود يكى از علامتهاى قیامت است.


۱.۲.۲ - مَأْجُوج در تفسیر نمونه

آيات قرآن به خوبى گواهى مى‌دهد كه اين دو نام متعلق به دو قبيله وحشى خونخوار بوده است كه مزاحمت شديدى براى ساكنان اطراف مركز سكونت خود داشته‌اند. در تورات در كتاب «حزقيل» فصل سى‌وهشتم و فصل سى‌ونهم، و در كتاب روياى «يوحنا» فصل بيستم از آن‌ها به عنوان «گوگ» و «مأگوگ» ياد شده است كه معرّب آن يأجوج و مأجوج مى‌باشد.
به گفته مفسر بزرگ، علامه طباطبايى در «الميزان» از مجموع گفته‌هاى تورات استفاده مى‌شود كه مأجوج يا يأجوج، گروه يا گروه‌هاى بزرگى بودند كه در دوردست‌ترين نقطه شمال آسيا زندگى داشتند و مردمى جنگجو و غارتگر بودند. بعضى معتقدند اين دو كلمه عبرى است، ولى در اصل از زبان يونانى به عبرى منتقل شده است و در زبان يونانى «گاگ» و «ماگاگ» تلفّظ مى‌شده كه در ساير لغات اروپايى نيز به همين صورت انتقال يافته است.
دلايل فراوانى از تاريخ در دست است كه در منطقه شمال شرقى زمين در نواحى مغولستان در زمان‌هاى گذشته گويى چشمه جوشانى از انسان وجود داشته، مردم اين منطقه به سرعت زادوولد مى‌كردند و پس از كثرت و فزونى به سمت شرق، يا جنوب سرازير مى‌شدند و همچون سيل روانى اين سرزمين‌ها را زير پوشش خود قرار مى‌دادند و تدريجا در آن‌جا ساكن مى‌گشتند.
براى حركت سيل‌آساى اين اقوام، دوران‌هاى مختلفى در تاريخ آمده است كه يكى از آن‌ها دوران هجوم اين قبايل وحشى در قرن چهارم ميلادى تحت زمامدارى «آتيلا» بود كه تمدن امپراتورى روم را از ميان بردند. و دوران ديگر كه آخرين دوران هجوم آن‌ها محسوب مى‌شود در قرن دوازدهم ميلادى به سرپرستى چنگيزخان صورت گرفت كه بر ممالک اسلامى و عربى، هجوم آوردند و بسيارى از شهرها از جمله بغداد را ويران كردند.
در عصر كورش نيز هجومى از ناحيه آن‌ها اتفاق افتاد كه در حدود سال پانصد قبل از ميلاد بود، ولى در اين تاريخ، حكومت متحد ماد و فارس به وجود آمد و اوضاع تغيير كرد و آسياى غربى از حملات اين قبايل آسوده شد.
به اين ترتيب نزديک به نظر مى‌رسد كه يأجوج و مأجوج از همين قبايل وحشى بوده‌اند كه مردم قفقاز به هنگام سفر كورش به آن منطقه تقاضاى جلوگيرى از آن‌ها را از او كردند و او نيز سدّ معروف ذو القرنين را ايجاد كرد.


۱. کهف/سوره۱۸، آیه۹۴.    
۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۶.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۶۴.    
۴. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت حسینی، ج۲، ص۲۷۴.    
۵. کهف/سوره۱۸، آیه۹۴.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۰۳.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۵۰۳.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۶۳.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۲۶.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۶۲.    
۱۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۶.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۳۰.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۴۶۰.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۲۶.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۶۵.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۰۱.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۲، ص۵۵۱.    



• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مَأْجُوج»، ج۴، ص۲۵۲.






جعبه ابزار